عن ابيعبدالله: نحن وُلاة أمرالله و خزنة علم الله و عيبة وحي الله (همان، 148)
امام صادق صلواتالله عليه فرمودند ما واليان امر خدا، خزانهداران علم و منبع وحي اوييم.
امام صادق صلواتالله عليه فرمودند ما واليان امر خدا، خزانهداران علم و منبع وحي اوييم.
در روايات متعددي که از خاندان مطهّر پيامبر صلواتالله عليهماجمعين به ما رسيده است، نقش تکويني و تشريعي آن خاندان پاک تبيين و بر آن تاکيد شده است که روايت شريف ياد شده يکي از آنهاست که بر سه نکته مهم تصريح کرده است. اولين نقش تکويني و تشريعي آن خاندان پاک، ولايت تکويني و تشريعي آنهاست. دومين نقش آنها خزانهداري آنها براي خدا و سومين آنها مبديت براي وحي است. با توضيح چند نکته ضمن توضيح هر يک از مطالب سهگانه ياد شده به برخي ديگر از روايات همانند نيز اشاره خواهيم کرد.
1- ولايت همان ظهور اسم شريف «الوليّ» خداي متعال است که اولاً علاوه بر کليّت خود بر بسياري از اسماء کلي خداي متعال، احاطه دارد و ثانياً بدون استثناء در همه موارد ظهور خود، خواه بدان اشاره و تصريح شده باشد مانند « و هو الوليّ الحميد»[1] و يا نشده باشد مانند «الله ولي الذين آمنوا»، حمد و ستايش را به دنبال دارد. به تعبير دقيقتر هر جا که اسم شريف «وليّ» ظهور داشته باشد، اسم شريف «حميد» نيز ظهور دارد و ممکن نيست ولايت الهي ظاهر باشد و حمد و ستايش او ظاهر نباشد.
بنابراين، آيات کريمه «الحمد لله ربّ العالمين»؛[2] «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض»؛[3] «يسبح الرعد بحمده»[4] و مانند آنها که همه حمدها و ستايشها را از هر حامد و ستايشگري در بر دارد، نتيجه ظهور ولايت گسترده و بيحدّ و اندازه خداي متعال است. البته تفاوتي هم نيست که ستايشگران آگاه باشند که به ستايش خداي متعال مشغولند يا بدان آگاهي نداشته باشند. همه به حمد و ستايش وي مشغولند خواه بدانند يا ندانند.
2- همه اولياء از همين دو ويژگي به اندازه استعداد ذاتي و اکتسابي خود برخوردارند. همه اولياء هم از ظهور اسم شريف «وليّ» برخوردارند و بنابراين در حوزه ولايت خود تصرف ميکنند و هم از ظهور اسم شريف «حميد» برخوردارند و مورد حمد و ستايش حامدان و ستايشگران قرار ميگيرند. البته همانگونه که ولايت، اصالتاً از آنِ خداي متعال است، حمد و ستايش نيز اصالتاً از آنِ اوست. غير از خداي متعال کسي نه ولايت مستقل دارد و نه مستقلاً مورد حمد و ستايش قرار ميگيرد، به همين جهت است که تعابير اولياء خداي متعال در اين زمينه تعابيري حقيقي است نه مجازي. به عنوان نمونه، اين تعبير بيمانند اميرمؤمنان صلواتالله عليه در دعاي شريف کميل که مربوط به وجه باطني و خضري آن حضرت است، «و کم من ثناءٍ جميل لست اهلاً له نشرته»[5] از سويي هم نشاندهنده حمد و ستايش وي است و هم نشان از ظهور ولايت وي و هم در مقام بيان اسناد و استناد ولايت و حمد به خداي متعال ميباشد و در عين حال بياني حقيقي است و نه مجازي.
3- نه ولايت بدون حمد و ستايش ممکن است و نه حمد و ستايش بدون ولايت. هر جا ولايتي باشد، حمدي خواهد بود و هر جا حمدي باشد، ولايتي مناسب و همطراز آن وجود خواهد داشت، بنابراين، اگر در مرتبهاي يا در شخصي، ولايت تام و کامل باشد، حمد و ستايش نيز، تام و کامل خواهد بود.
به همين سبب است که همانگونه که ولايت حضرت ختم ولايت کلي محمدي اميرمؤمنان صلواتالله عليه (که بر اساس برخي اخبار و بهويژه زياراتي مانند زيارت جامعه کبيره، امير همه عالم هستي است و همه بدو ايمان دارند و دربرابر وي تسليم و به خاک افتادهاند و همانند معلول در برابر علت خويشند و عين تعلق به وجهي از وجوه نامتناهي وياند)، تام و کامل است، حمد وي نيز تام و کامل است و همانگونه که جهان طبيعت تاب تحمل ظهور ولايت وي را ندارد، تحمل ظهور حمد و ستايش او را نيز ندارد. به همين سبب است که ظهور رأيت حمد در دستان مبارک وي در آخرت[6] عيان ميگردد در حالي که رأيت حمد در همه مراتب هستي در دستان پر برکت وي قرار دارد.
همچنين، همانگونه که حمد و ستايش حضرت ختمي مرتبت و صاحب مرتبه قاب قوسين و خاتم پيامبران صلياللهعليهوآله و سلم، تام و کامل و وي در جهان طبيعت و زمين، محمد و در وراء طبيعت و آسمان، احمد است (و اين خود نکتهها دارد که در شرح نهج البلاغه بدان اشاره شده است) ولايت وي نيز تام و تمام است و البته از آنجا که جهان طبيعت تاب تحمل آنرا ندارد در آخرت به صورت نشستن بر مقام محمود عيان ميگردد.
همانگونه که رأيت حمد در همه مراتب هستي حتي در طبيعت در دستان مبارک امير مؤمنان صلواتاللهعليه قرار دارد ولي در طبيعت نهان است و در آخرت عيان ميگردد، حضرت ختمي مرتبت نيز در همه عوالم هستي بر مقام محمد نشسته است ولاي در طبيعت نهان است و در آخرت عيان ميشود.
لازم به يادآوري است که اين عياني و نهاني مربوط به مراتب عوالم هستي و موجودات و مخلوقات ساکن در آنهاست نه مربوط به خود اولياء الهي، يعني اين خلق خدا آنهم خلق زميني خدا هستند که توانايي مشاهده احاطه ولايت و گستره حمد و ستايش آن حضرت را ندارند و در آخرت از چنين توانايي برخوردار ميگردند نه آنکه آن حضرات حمد و ولايت نداشته باشند و در قيامت آن را به دست آورد، زيرا در اين صورت ولايت آنها و در نتيجه حمد و ستايش آنها کامل نخواهد بود و بايد کسي وجود داشته باشد که داراي ولايت و حمد و ستايش تام و نامتناهي باشد و اين خلاف فرض است.
حاصل آنکه هر که وليّ است حميد نيز هست. اندازه حمد و ستايش هر وليّ به اندازه ولايت اوست چنان که اندازه ولايت هر وليّ به اندازه حمد و ستايش اوست. نه ولايت محدودتر از حمد است و نه حمد کمتر از ولايت.
4- اگرچه هر گاه واژه امر در برابر واژه خلق مطرح شود، بر حوزه ويژهاي دلالت دارد ولي اگر بهطور مطلق مطرح شود، همه موجودات و مراتب هستي را شامل ميشد، بنابراين، امر الهي شامل همه تعينات کلي و جزئي وجود خداي متعال ميشود. نه تنها طبيعت و موجودات حقيقي آن، به امر الهي نسبت دارند بلکه موجودات اعتباري آن نيز از چنين نسبتي برخوردارند؛ نه تنها ماوراء طبيعت و موجودات آن آن از متعلقات امر الهي هستند بلکه به گمان اينجانب اسماء و صفات خداي متعال نيز از مراتب امر الهي هستند و چنان که خواهيم گفت با توجه به اينکه آن خاندان اولين مرتبه از مراتب تعينات ذات اقدس خدا هستند، آنان ولي آن نيز ميباشند.
به هر حال، هم امر الهي شامل همه موجودات و تعينات ميشود و هم ولايت بر امر الهي، ولايت بر همه موجودات است. علاوه بر آنچه گفته شد مبني بر اين که امر الهي شامل همه چيز است و کسي که بر امر الهي ولايت داشته باشد بر همه چيز ولايت دارد، از جنبه ديگر نيز عموميت ولايت خاندان پيامبر صلواتالله عليهماجمعين، قابل تبيين است که از اين قرار است:
اگر مقصود از امر، مراتب فراتر از طبيعت باشد، چنان که هر گاه در برابر خلق مطرح شود، مقصود از آن همين است، باز هم خاندان پيامبر بر طبيعت و موجودات آن ولايت دارند، زيرا عالم امر بر عالم طبيعت احاطه و ولايت دارد و کسي که بر عالم امر احاطه و ولايت داشته باشد، به طريق اولي بر طبيعت و موجودات آن ولايت خواهد داشت.
[1]- شوري، 28
[2]- حمد، 2
[3]- جمعه، 1
[4]- رعد، 13
[5]- سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، 706
[6]- مجلسي، بحار الانوار، 7، 230
بنابراين، آيات کريمه «الحمد لله ربّ العالمين»؛[2] «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض»؛[3] «يسبح الرعد بحمده»[4] و مانند آنها که همه حمدها و ستايشها را از هر حامد و ستايشگري در بر دارد، نتيجه ظهور ولايت گسترده و بيحدّ و اندازه خداي متعال است. البته تفاوتي هم نيست که ستايشگران آگاه باشند که به ستايش خداي متعال مشغولند يا بدان آگاهي نداشته باشند. همه به حمد و ستايش وي مشغولند خواه بدانند يا ندانند.
2- همه اولياء از همين دو ويژگي به اندازه استعداد ذاتي و اکتسابي خود برخوردارند. همه اولياء هم از ظهور اسم شريف «وليّ» برخوردارند و بنابراين در حوزه ولايت خود تصرف ميکنند و هم از ظهور اسم شريف «حميد» برخوردارند و مورد حمد و ستايش حامدان و ستايشگران قرار ميگيرند. البته همانگونه که ولايت، اصالتاً از آنِ خداي متعال است، حمد و ستايش نيز اصالتاً از آنِ اوست. غير از خداي متعال کسي نه ولايت مستقل دارد و نه مستقلاً مورد حمد و ستايش قرار ميگيرد، به همين جهت است که تعابير اولياء خداي متعال در اين زمينه تعابيري حقيقي است نه مجازي. به عنوان نمونه، اين تعبير بيمانند اميرمؤمنان صلواتالله عليه در دعاي شريف کميل که مربوط به وجه باطني و خضري آن حضرت است، «و کم من ثناءٍ جميل لست اهلاً له نشرته»[5] از سويي هم نشاندهنده حمد و ستايش وي است و هم نشان از ظهور ولايت وي و هم در مقام بيان اسناد و استناد ولايت و حمد به خداي متعال ميباشد و در عين حال بياني حقيقي است و نه مجازي.
3- نه ولايت بدون حمد و ستايش ممکن است و نه حمد و ستايش بدون ولايت. هر جا ولايتي باشد، حمدي خواهد بود و هر جا حمدي باشد، ولايتي مناسب و همطراز آن وجود خواهد داشت، بنابراين، اگر در مرتبهاي يا در شخصي، ولايت تام و کامل باشد، حمد و ستايش نيز، تام و کامل خواهد بود.
به همين سبب است که همانگونه که ولايت حضرت ختم ولايت کلي محمدي اميرمؤمنان صلواتالله عليه (که بر اساس برخي اخبار و بهويژه زياراتي مانند زيارت جامعه کبيره، امير همه عالم هستي است و همه بدو ايمان دارند و دربرابر وي تسليم و به خاک افتادهاند و همانند معلول در برابر علت خويشند و عين تعلق به وجهي از وجوه نامتناهي وياند)، تام و کامل است، حمد وي نيز تام و کامل است و همانگونه که جهان طبيعت تاب تحمل ظهور ولايت وي را ندارد، تحمل ظهور حمد و ستايش او را نيز ندارد. به همين سبب است که ظهور رأيت حمد در دستان مبارک وي در آخرت[6] عيان ميگردد در حالي که رأيت حمد در همه مراتب هستي در دستان پر برکت وي قرار دارد.
همچنين، همانگونه که حمد و ستايش حضرت ختمي مرتبت و صاحب مرتبه قاب قوسين و خاتم پيامبران صلياللهعليهوآله و سلم، تام و کامل و وي در جهان طبيعت و زمين، محمد و در وراء طبيعت و آسمان، احمد است (و اين خود نکتهها دارد که در شرح نهج البلاغه بدان اشاره شده است) ولايت وي نيز تام و تمام است و البته از آنجا که جهان طبيعت تاب تحمل آنرا ندارد در آخرت به صورت نشستن بر مقام محمود عيان ميگردد.
همانگونه که رأيت حمد در همه مراتب هستي حتي در طبيعت در دستان مبارک امير مؤمنان صلواتاللهعليه قرار دارد ولي در طبيعت نهان است و در آخرت عيان ميگردد، حضرت ختمي مرتبت نيز در همه عوالم هستي بر مقام محمد نشسته است ولاي در طبيعت نهان است و در آخرت عيان ميشود.
لازم به يادآوري است که اين عياني و نهاني مربوط به مراتب عوالم هستي و موجودات و مخلوقات ساکن در آنهاست نه مربوط به خود اولياء الهي، يعني اين خلق خدا آنهم خلق زميني خدا هستند که توانايي مشاهده احاطه ولايت و گستره حمد و ستايش آن حضرت را ندارند و در آخرت از چنين توانايي برخوردار ميگردند نه آنکه آن حضرات حمد و ولايت نداشته باشند و در قيامت آن را به دست آورد، زيرا در اين صورت ولايت آنها و در نتيجه حمد و ستايش آنها کامل نخواهد بود و بايد کسي وجود داشته باشد که داراي ولايت و حمد و ستايش تام و نامتناهي باشد و اين خلاف فرض است.
حاصل آنکه هر که وليّ است حميد نيز هست. اندازه حمد و ستايش هر وليّ به اندازه ولايت اوست چنان که اندازه ولايت هر وليّ به اندازه حمد و ستايش اوست. نه ولايت محدودتر از حمد است و نه حمد کمتر از ولايت.
4- اگرچه هر گاه واژه امر در برابر واژه خلق مطرح شود، بر حوزه ويژهاي دلالت دارد ولي اگر بهطور مطلق مطرح شود، همه موجودات و مراتب هستي را شامل ميشد، بنابراين، امر الهي شامل همه تعينات کلي و جزئي وجود خداي متعال ميشود. نه تنها طبيعت و موجودات حقيقي آن، به امر الهي نسبت دارند بلکه موجودات اعتباري آن نيز از چنين نسبتي برخوردارند؛ نه تنها ماوراء طبيعت و موجودات آن آن از متعلقات امر الهي هستند بلکه به گمان اينجانب اسماء و صفات خداي متعال نيز از مراتب امر الهي هستند و چنان که خواهيم گفت با توجه به اينکه آن خاندان اولين مرتبه از مراتب تعينات ذات اقدس خدا هستند، آنان ولي آن نيز ميباشند.
به هر حال، هم امر الهي شامل همه موجودات و تعينات ميشود و هم ولايت بر امر الهي، ولايت بر همه موجودات است. علاوه بر آنچه گفته شد مبني بر اين که امر الهي شامل همه چيز است و کسي که بر امر الهي ولايت داشته باشد بر همه چيز ولايت دارد، از جنبه ديگر نيز عموميت ولايت خاندان پيامبر صلواتالله عليهماجمعين، قابل تبيين است که از اين قرار است:
اگر مقصود از امر، مراتب فراتر از طبيعت باشد، چنان که هر گاه در برابر خلق مطرح شود، مقصود از آن همين است، باز هم خاندان پيامبر بر طبيعت و موجودات آن ولايت دارند، زيرا عالم امر بر عالم طبيعت احاطه و ولايت دارد و کسي که بر عالم امر احاطه و ولايت داشته باشد، به طريق اولي بر طبيعت و موجودات آن ولايت خواهد داشت.
ادامه دارد
--------------------------------------------------[1]- شوري، 28
[2]- حمد، 2
[3]- جمعه، 1
[4]- رعد، 13
[5]- سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، 706
[6]- مجلسي، بحار الانوار، 7، 230