عن ابيعبدالله: نحن وُلاة أمرالله و خزنة علم الله و عيبة وحي الله
امام صادق صلواتالله عليه فرمودند ما واليان امر خدا، خزانهداران علم و منبع وحي اوييم.
امام صادق صلواتالله عليه فرمودند ما واليان امر خدا، خزانهداران علم و منبع وحي اوييم.
5- حوزه ولايت عام و فراگير است بهگونهاي که هيچ چيزي را نميتوان بيرون از آن تصور نمود. به تعبير ديگر، ولايت هم به خلق و ايجاد عالم ارتباط دارد و هم به دوام خلق و ايجاد و هم به تدبير مخلوقات و موجودات عالم و وليّ هم بر خلق و ايجاد عالم و موجودات مربوط به آن محيط و حاکم است هم بر دوام خلق و ايجاد و هم تدبير آنها.
5- حوزه ولايت عام و فراگير است بهگونهاي که هيچ چيزي را نميتوان بيرون از آن تصور نمود. به تعبير ديگر، ولايت هم به خلق و ايجاد عالم ارتباط دارد و هم به دوام خلق و ايجاد و هم به تدبير مخلوقات و موجودات عالم و وليّ هم بر خلق و ايجاد عالم و موجودات مربوط به آن محيط و حاکم است هم بر دوام خلق و ايجاد و هم تدبير آنها.
با توجه به آنچه گفته شد، عبارت، نحن وُلاة أمرالله، هم دلالت بر ولايت تکويني خاندان مطهّر پيامبر صلواتالله عليهماجمعين، دارد و هم دلالت بر ولايت تشريعي؛ هم دلالت بر ولايت بر ايجاد و ادامه و تدبير عالم طبيعت و ماوراء طبيعت دارد و هم دلالت بر ولايت بر جعل و تشريع و تقنين. به تعبير ديگر، عبارت يادشده عام و مطلق است. عموميت و اطلاق آن همه مواردي را که قابليت قرار گرفتن در حوزه ولايت را دارند، شامل ميشود. نه به مرتبهاي از مراتب و افراد موجودات حوزه ولايت مقيد است و نه به نوعي از انواع ولايت.
بر اين اساس، نه تنها ولايت تام و کامل بر همه مراتب هستي، ويژه آنهاست بلکه همه اولياء از آغاز پيدايش کثرت تا پايان انطواي کثرت در وحدت، شعاعي از مشکات ولايت تامه محمدية آنهاست. اين بود مختصري از شرح فراز يکم(نحن وُلاة أمرالله). اينک به شرح فراز دوم حديث شريف ميپردازيم: خزنة علم الله
6- خزانه به محل اجتماع اشياء قيمتي و ارزنده و آنچه بايد اولاً از ديد همگان پنهان باشد و ثانياً وجود آنها براي صاحب خزانه و پدشاه ضرورت دارد و در واقع ابزار پادشاهي يا سهولت پادشاهي است و ثالثاً جمعآوري آنها در خزانه براي اداره مملکت و به مصلحت اهل مملکت است و بالاخره، رابعاً افراد يک مملکت ميتوانند از آنچه در خزانه نگهداري ميشود، سهمي داشته باشند و از آن برخوردار باشند و البته سهمي از آن را به امر پادشاه ميتوانند داشته باشند نه همه آن را.
خزانهدار در گذشته به کسي گفته ميشد که توانايي حفظ و نگهداري آن را داشته باشد و به تعبير قرآن هم در نگهداري آن توانا باشد و امانتدار باشد و هم دانش استفاده بهينه آن را داشته باشد.
چنان که گفته شد اگر چه خزانه محل نگهداري اشياء قيمتي و ثروت مملکت است ولي تنها نگهداشت آن هدف اصلي نيست بلکه استفاده بهينه از آن و صرف آن در راه عمران و آباداني و رفاه ملت و حشمت مُلک از اهداف وجودي و غايي خزانه است بنابراين، خزانه دار بايد کسي باشد که علاوه بر توانايي حفظ و نگهداشت آنچه در خزانه جمع شده است و در واقع علاوه بر امانتداري، به راههاي استفاده بهينه از آن نيز عالم و آگاه باشد.
خزانهدار در گذشته چنان مورد وثاقت و اعتماد پادشاه بوده که پادشاه نه تنها به او اجازه هرگونه تصرفي را در آن ميداد بلکه بر او نظارت هم نميکرد. به قصه حضرت يوسف و خزانهداري مصر بنگريد تا ميزان توانايي دخل و تصرف آن حضرت در خزانه را دريابيد. خزانهدار اگر لازم باشد به هر کس بخواهد بذل و بخشش ميکند و اگر نخواهد منع مينمايد.[1]
7- در نگاه کلي، خزانه بر دو قسم است. خزانه مادي و خزانه معنوي؛ خزانه دنيوي و خزانه اخروي؛ خزانه زميني و خزانه آسماني.
اگر چه اغلب مردم تنها با خزانه مادي، دنيوي و زميني آشنايند و يا تنها نام آن را شنيدهاند ولي موارد و مصاديق آن منحصر به نوع مادي و دنيوي و زميني نميشود بلکه نوع معنوي، اخروي و آسماني هم دارد.
همانگونه که اداره زمين و دنيا و ممالک زميني بدون خزانه، بهويژه اگر مملکت توانمند و صاحب مکنت و غني باشد، ممکن نيست، اداره آسمان و آخرت و ممالک آسماني نيز که بدون استثناء به دليل عدم محدوديت، توانمند و صاحب مکنت و غني هستند، بدون خزانه ممکن نيست. همانگونه که خزانهدار زميني قدرت تصرف در خزانه را آنگونه که بخواهد و مصلحت مُلک و ملت اقتضاء کند، دارد خزانهدار آسماني نيز همينگونه است بلکه قدرت تصرف وي بهمراتب بيشتر است.
8- مهمترين داشته يک ملت و مملکت، علم است که سبب ميشود ملت با داشتن آن هم ذخائر مادي و معنوي خويش را حفظ کنند و هم بر آن بيفزايند و به توليد ثروتهاي مادي و معنوي بپردازند. ملتي که علم نداشته باشد، حتي اگر ذخائر مادي و معنوي بسيار هم داشته باشند يا بر اثر جهالت آن را از بين ميبرند و يا بر اثر مصرف و جايگزين نکردن پس از مدتي خود بهخود از بين ميرود. به ملتها و دولتها و ممالکي که از علم برخوردارند بنگرييد و به ملتها و دولتها و ممالکي هم که تنها از ذخاير مادي و معنوي برخوردارند ولي از علم سهم چنداني ندارند و يا علمشان در اداره مملکتشان به کار نميآيد و يا بهکار نميبرند، بنگريد. جهان سوم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- یوسف/70
با توجه به آنچه گفته شد، عبارت، نحن وُلاة أمرالله، هم دلالت بر ولايت تکويني خاندان مطهّر پيامبر صلواتالله عليهماجمعين، دارد و هم دلالت بر ولايت تشريعي؛ هم دلالت بر ولايت بر ايجاد و ادامه و تدبير عالم طبيعت و ماوراء طبيعت دارد و هم دلالت بر ولايت بر جعل و تشريع و تقنين. به تعبير ديگر، عبارت يادشده عام و مطلق است. عموميت و اطلاق آن همه مواردي را که قابليت قرار گرفتن در حوزه ولايت را دارند، شامل ميشود. نه به مرتبهاي از مراتب و افراد موجودات حوزه ولايت مقيد است و نه به نوعي از انواع ولايت.
بر اين اساس، نه تنها ولايت تام و کامل بر همه مراتب هستي، ويژه آنهاست بلکه همه اولياء از آغاز پيدايش کثرت تا پايان انطواي کثرت در وحدت، شعاعي از مشکات ولايت تامه محمدية آنهاست. اين بود مختصري از شرح فراز يکم(نحن وُلاة أمرالله). اينک به شرح فراز دوم حديث شريف ميپردازيم: خزنة علم الله
6- خزانه به محل اجتماع اشياء قيمتي و ارزنده و آنچه بايد اولاً از ديد همگان پنهان باشد و ثانياً وجود آنها براي صاحب خزانه و پدشاه ضرورت دارد و در واقع ابزار پادشاهي يا سهولت پادشاهي است و ثالثاً جمعآوري آنها در خزانه براي اداره مملکت و به مصلحت اهل مملکت است و بالاخره، رابعاً افراد يک مملکت ميتوانند از آنچه در خزانه نگهداري ميشود، سهمي داشته باشند و از آن برخوردار باشند و البته سهمي از آن را به امر پادشاه ميتوانند داشته باشند نه همه آن را.
خزانهدار در گذشته به کسي گفته ميشد که توانايي حفظ و نگهداري آن را داشته باشد و به تعبير قرآن هم در نگهداري آن توانا باشد و امانتدار باشد و هم دانش استفاده بهينه آن را داشته باشد.
چنان که گفته شد اگر چه خزانه محل نگهداري اشياء قيمتي و ثروت مملکت است ولي تنها نگهداشت آن هدف اصلي نيست بلکه استفاده بهينه از آن و صرف آن در راه عمران و آباداني و رفاه ملت و حشمت مُلک از اهداف وجودي و غايي خزانه است بنابراين، خزانه دار بايد کسي باشد که علاوه بر توانايي حفظ و نگهداشت آنچه در خزانه جمع شده است و در واقع علاوه بر امانتداري، به راههاي استفاده بهينه از آن نيز عالم و آگاه باشد.
خزانهدار در گذشته چنان مورد وثاقت و اعتماد پادشاه بوده که پادشاه نه تنها به او اجازه هرگونه تصرفي را در آن ميداد بلکه بر او نظارت هم نميکرد. به قصه حضرت يوسف و خزانهداري مصر بنگريد تا ميزان توانايي دخل و تصرف آن حضرت در خزانه را دريابيد. خزانهدار اگر لازم باشد به هر کس بخواهد بذل و بخشش ميکند و اگر نخواهد منع مينمايد.[1]
7- در نگاه کلي، خزانه بر دو قسم است. خزانه مادي و خزانه معنوي؛ خزانه دنيوي و خزانه اخروي؛ خزانه زميني و خزانه آسماني.
اگر چه اغلب مردم تنها با خزانه مادي، دنيوي و زميني آشنايند و يا تنها نام آن را شنيدهاند ولي موارد و مصاديق آن منحصر به نوع مادي و دنيوي و زميني نميشود بلکه نوع معنوي، اخروي و آسماني هم دارد.
همانگونه که اداره زمين و دنيا و ممالک زميني بدون خزانه، بهويژه اگر مملکت توانمند و صاحب مکنت و غني باشد، ممکن نيست، اداره آسمان و آخرت و ممالک آسماني نيز که بدون استثناء به دليل عدم محدوديت، توانمند و صاحب مکنت و غني هستند، بدون خزانه ممکن نيست. همانگونه که خزانهدار زميني قدرت تصرف در خزانه را آنگونه که بخواهد و مصلحت مُلک و ملت اقتضاء کند، دارد خزانهدار آسماني نيز همينگونه است بلکه قدرت تصرف وي بهمراتب بيشتر است.
8- مهمترين داشته يک ملت و مملکت، علم است که سبب ميشود ملت با داشتن آن هم ذخائر مادي و معنوي خويش را حفظ کنند و هم بر آن بيفزايند و به توليد ثروتهاي مادي و معنوي بپردازند. ملتي که علم نداشته باشد، حتي اگر ذخائر مادي و معنوي بسيار هم داشته باشند يا بر اثر جهالت آن را از بين ميبرند و يا بر اثر مصرف و جايگزين نکردن پس از مدتي خود بهخود از بين ميرود. به ملتها و دولتها و ممالکي که از علم برخوردارند بنگرييد و به ملتها و دولتها و ممالکي هم که تنها از ذخاير مادي و معنوي برخوردارند ولي از علم سهم چنداني ندارند و يا علمشان در اداره مملکتشان به کار نميآيد و يا بهکار نميبرند، بنگريد. جهان سوم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- یوسف/70