عاقبت همراهی با ستمگران
رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «اذا کان یوم القیامه نادی مناد: أین أعوان الظلمه؟ فیجمَعون حتی من ألاق لهم دواة أو بری لهم قلاً فیجعلون فی تابوت من حدید فیرمی بهم فی النار».
رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «اذا کان یوم القیامه نادی مناد: أین أعوان الظلمه؟ فیجمَعون حتی من ألاق لهم دواة أو بری لهم قلاً فیجعلون فی تابوت من حدید فیرمی بهم فی النار».
آن گاه که قیامت برپا گردد، ندا در دهند که یاران ستمگران کجایند؟ پس همه یاران آن ها را در یک جا جمع کنند، حتی آنان که دوات ستمگران را لیقه کرده باشند یا مداد آنان را تراشیده باشند، همه را جمع می کنند و در تابوتی از فلز جا می دهند، آن گاه تابوت را به همه آن ها در آتش رها می کنند. نه تنها رنجاندن دیگران، رفتاری بسیار زشت و عامل رکود است، بلکه همراهی با ستمگران در آزار و رنجاندن دیگران نیز همین گونه است.
همکاری با ستمگر به دو گونه است: یکی مستقیم که مثلاً به امر ستمگری کسی را بیازارد یا با همکاری با ستمگر، به کسی ستم کند. این گروه خود ستمگرانند. نوع دوم همکاری غیر مستقیم است، مانند کسی که در ستم کردن با ستم کار همکاری نمی کند، ولی کارهای دیگری برای او انجام می دهد که ممکن است به نوعی با ستم کاری او ارتباط داشته باشد.
ستمگران و یاران آنها همان گونه که در دنیا زندگی را بردیگران تنگ کردند، دست کم در آخرت خود به بلا و عذابی مناسب با آن گرفتار می شوند. نه تنها همکاری با ستمگر چنین پیامد تحمّل ناپذیری دارد، بلکه همراهی با او نیز چنین است.
رسول خدا – صلی الله علیه و آله وسلم- فرمودند: «من مشی مع ظالم، فقد أجرم»؛ آن که با ستمگری راه برود و با او قدم زند، گناه کرده است، و گناه مایه سقوط است برای خاص و عام.
آزار و رنجش دیگران، شقاوت ابدی را به دنبال دارد و آن که به مایه های تیره بختی و شقاوت آلوده باشد، نه قصد سلوک دارد و نه پای افزار آن.
دوستی و عقل
قال رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم-: «التودد(الی الناس) نصف العقل»؛
رسول خدا – سلام و درود خدا براو باد- فرمود:
دوستی و محبت ورزیدن به مردم، نیمی از عقل است.
از آن جا که آدمی به تنهایی نمی تواند همۀ ابزار معاش و معاد و سفر خود را فراهم سازد، موانع حرکت و تکامل خود را از سر راه بردارد و بالاخره چون به هم زبان و هم فکر نیازمند است، عقل حکم می کند هر کسی باید دوستانی داشته باشد و داشتن دوستانی که یار راه باشند نه بار راه، نشان عقلانیت هر کسی است.
دوستان و همراهان نیمی از عقل هر فردند. یعنی آن چه را از عقل خویش انتظار داریم. می توانیم نیمی از آن را از دوستانمان انتظار داشته باشیم. دوستان نه تنها نصف عقل هرکسی هستند، بلکه نیمه مهم تر آن هستند.
آن حضرت – که درود خدا بر او باد- فرمودند: «رأس العقل بعد الایمان با لله التودُّد الی الناس»؛ پس از ایمان، عالی ترین کمال عقل آدمی دوستی با مردم است.
دوستی با مردم برای عقل همچون سراست برای بدن، از این رو کسی که از آن بی بهره است، عقلش بی سر است.
دوستی به جهات متعدد نشان عقلانیت انسان و پس از ایمان به خدا، از بیشترین اهمیت برخوردار است. آن ایمان به خداست و دوستی خدا و این دوستی خلق خدا. همان گونه که برای خردمند، زیستن بدون ایمان نشاید، زیستن بدون محبت نیز نشاید. زندگی بدون دولت کم از عذاب الیم نیست.
دوام دوستی بر گذشت از لغزش ها استوار است، بلکه برخود دوستی استوار است. همان گونه که باید قهر و دوستی خدا را پذیرا بود، در دوستی با بندگان خدا نیز باید چنین بود و البته این مربوط به نگاه آدمی به خلق خداست.
در تعابیر روایی دیگر، دوستی را نوعی خویشاوندی دانسته اند و دوست کم از خویشاوند نیست. همان گونه که خویشاوندان در سختی ها و گرفتاری ها یار و یاور یکدیگرند، دوستان نیز چنین اند؛ همان گونه که خویشاوندان خطا پوش یکدیگرند، دوستان نیز باید چنین باشند؛ همان گونه که آنان در رفع عیوب یکدیگر می کوشند، این ها نیز چنین اند. همان گونه که آنان عواطف یکدیگر را تکمیل کرده و به یکدیگر آرامش می بخشند، دوستان نیز همین گونه اند.
امیرمؤمنان – صلوات الله و سلامه علیه- فرمود: «المودة قرابة مستفادة»؛ دوستی، خویشاوندی اکتسابی است.
هم چنین فرمود: «قارن اهل الخیر، تکن منهم و باین اهل الشّر بتَنِ عنهم؛ ربّ بعید أقرب من القریب. و قریب أبعد من البعید و الغریب من لم یکن له حبیب»؛ با نیکو کاران نزدیک باش تا از آن ها باشی و از بدکاران دوری کن تا از آن ها نباشی؛ چه بسا بیگانه ای که از هر نزدیکی نزدیک تر است و چه بسا نزدیکی که از هر بیگانه ای بیگانه تر است. آن که دوست ندارد، غریب و تنهاست.
با توجه به تعدد مشکلات و نیازهای انسان و نیز تفاوت آن ها، تعدد دوستان نیز امری اجتناب ناپذیر است، البته تعدد دوستان می تواند علل دیگری نیز داشته باشد.
رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «أکثِر من الاخوان فانّ ربک حییٌ کریم، یستحیی أن یعذب عبده یوم القیمه بین إخوانه»؛ دوستان خود را افزایش ده، زیرا پروردگار تو با حیا و بخشنده است، شرم دارد که در قیامت بنده اش را در میان دوستانش کیفر کند. (مگر آن که همه دوستان اهل کیفر باشند!)
یاد آوری این نکته لازم است که خود دوستی و محبت از چنان ارزشی برخوردار است که می تواند هم آثار دنیوی داشته باشد و هم آثار اخروی. علاوه براین که، محبت ورزیدن به بندگان خدا، خود ارزشی مستقل است که معیار بسیاری از ارزش های دیگر است.
اقسام دوستان
امام صادق- علیه الصلوة والسلام- فرمودند: «الاخوان ثلاثه؛ فواحدٌ کالغذاء الذی یحتاج الیه فی کل وقت و هوالعاقل والثانی فی معنی الدّاء و هو الاحمق و الثالث فی معنی الدّوای و هو اللّبیب».
دوستان برسه دسته اند؛ دسته ای همانند غذا هستند که در هر زمانی وجودشان مورد نیاز است، آنان خردمندانند و دسته ای همانند بیماری اند و آنان بی خردانند و دسته سوم همانند دارو و دوا هستند و آنان هوشمندانند.
در انتخاب دوست باید دقت بسیار نمود زیرا یکی از دلایل انتخاب آن ها کمک در رفع مشکلات سیر و سلوک است، از این رو دوست نه باید مانع رشد و تکامل باشد و نه باید خنثی و بی خاصيت باشد. یا باید در مسیر حرکت جلو دار باشد که پیشاپیش دیگران حرکت کند و موانع راه را برطرف نماید، خطرات را به جان بخرد و سپر بلای دیگران باشد، این دوست عاقل و خرد پیشه است و یا دست کم باید همپای دیگران خرکت کند و به عنوان عضو گروه از عهده انجام وظایف خود برآید، ولی در هر صورت نباید مانع حرکت باشد. به تعبیر دیگر، دوست باید یا وجودش در هر حال ضروری و ثمر بخش باشد و یا دست کم در مشکلات و رفع موانع سودمند باشد.
همکاری با ستمگر به دو گونه است: یکی مستقیم که مثلاً به امر ستمگری کسی را بیازارد یا با همکاری با ستمگر، به کسی ستم کند. این گروه خود ستمگرانند. نوع دوم همکاری غیر مستقیم است، مانند کسی که در ستم کردن با ستم کار همکاری نمی کند، ولی کارهای دیگری برای او انجام می دهد که ممکن است به نوعی با ستم کاری او ارتباط داشته باشد.
ستمگران و یاران آنها همان گونه که در دنیا زندگی را بردیگران تنگ کردند، دست کم در آخرت خود به بلا و عذابی مناسب با آن گرفتار می شوند. نه تنها همکاری با ستمگر چنین پیامد تحمّل ناپذیری دارد، بلکه همراهی با او نیز چنین است.
رسول خدا – صلی الله علیه و آله وسلم- فرمودند: «من مشی مع ظالم، فقد أجرم»؛ آن که با ستمگری راه برود و با او قدم زند، گناه کرده است، و گناه مایه سقوط است برای خاص و عام.
آزار و رنجش دیگران، شقاوت ابدی را به دنبال دارد و آن که به مایه های تیره بختی و شقاوت آلوده باشد، نه قصد سلوک دارد و نه پای افزار آن.
دوستی و عقل
قال رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم-: «التودد(الی الناس) نصف العقل»؛
رسول خدا – سلام و درود خدا براو باد- فرمود:
دوستی و محبت ورزیدن به مردم، نیمی از عقل است.
از آن جا که آدمی به تنهایی نمی تواند همۀ ابزار معاش و معاد و سفر خود را فراهم سازد، موانع حرکت و تکامل خود را از سر راه بردارد و بالاخره چون به هم زبان و هم فکر نیازمند است، عقل حکم می کند هر کسی باید دوستانی داشته باشد و داشتن دوستانی که یار راه باشند نه بار راه، نشان عقلانیت هر کسی است.
دوستان و همراهان نیمی از عقل هر فردند. یعنی آن چه را از عقل خویش انتظار داریم. می توانیم نیمی از آن را از دوستانمان انتظار داشته باشیم. دوستان نه تنها نصف عقل هرکسی هستند، بلکه نیمه مهم تر آن هستند.
آن حضرت – که درود خدا بر او باد- فرمودند: «رأس العقل بعد الایمان با لله التودُّد الی الناس»؛ پس از ایمان، عالی ترین کمال عقل آدمی دوستی با مردم است.
دوستی با مردم برای عقل همچون سراست برای بدن، از این رو کسی که از آن بی بهره است، عقلش بی سر است.
دوستی به جهات متعدد نشان عقلانیت انسان و پس از ایمان به خدا، از بیشترین اهمیت برخوردار است. آن ایمان به خداست و دوستی خدا و این دوستی خلق خدا. همان گونه که برای خردمند، زیستن بدون ایمان نشاید، زیستن بدون محبت نیز نشاید. زندگی بدون دولت کم از عذاب الیم نیست.
گر خیر بهشت است بریزید که بی دوست هرشربت عذبم که دهی عین عذاب است
دوام دوستی بر گذشت از لغزش ها استوار است، بلکه برخود دوستی استوار است. همان گونه که باید قهر و دوستی خدا را پذیرا بود، در دوستی با بندگان خدا نیز باید چنین بود و البته این مربوط به نگاه آدمی به خلق خداست.
در تعابیر روایی دیگر، دوستی را نوعی خویشاوندی دانسته اند و دوست کم از خویشاوند نیست. همان گونه که خویشاوندان در سختی ها و گرفتاری ها یار و یاور یکدیگرند، دوستان نیز چنین اند؛ همان گونه که خویشاوندان خطا پوش یکدیگرند، دوستان نیز باید چنین باشند؛ همان گونه که آنان در رفع عیوب یکدیگر می کوشند، این ها نیز چنین اند. همان گونه که آنان عواطف یکدیگر را تکمیل کرده و به یکدیگر آرامش می بخشند، دوستان نیز همین گونه اند.
امیرمؤمنان – صلوات الله و سلامه علیه- فرمود: «المودة قرابة مستفادة»؛ دوستی، خویشاوندی اکتسابی است.
هم چنین فرمود: «قارن اهل الخیر، تکن منهم و باین اهل الشّر بتَنِ عنهم؛ ربّ بعید أقرب من القریب. و قریب أبعد من البعید و الغریب من لم یکن له حبیب»؛ با نیکو کاران نزدیک باش تا از آن ها باشی و از بدکاران دوری کن تا از آن ها نباشی؛ چه بسا بیگانه ای که از هر نزدیکی نزدیک تر است و چه بسا نزدیکی که از هر بیگانه ای بیگانه تر است. آن که دوست ندارد، غریب و تنهاست.
با توجه به تعدد مشکلات و نیازهای انسان و نیز تفاوت آن ها، تعدد دوستان نیز امری اجتناب ناپذیر است، البته تعدد دوستان می تواند علل دیگری نیز داشته باشد.
رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «أکثِر من الاخوان فانّ ربک حییٌ کریم، یستحیی أن یعذب عبده یوم القیمه بین إخوانه»؛ دوستان خود را افزایش ده، زیرا پروردگار تو با حیا و بخشنده است، شرم دارد که در قیامت بنده اش را در میان دوستانش کیفر کند. (مگر آن که همه دوستان اهل کیفر باشند!)
یاد آوری این نکته لازم است که خود دوستی و محبت از چنان ارزشی برخوردار است که می تواند هم آثار دنیوی داشته باشد و هم آثار اخروی. علاوه براین که، محبت ورزیدن به بندگان خدا، خود ارزشی مستقل است که معیار بسیاری از ارزش های دیگر است.
اقسام دوستان
امام صادق- علیه الصلوة والسلام- فرمودند: «الاخوان ثلاثه؛ فواحدٌ کالغذاء الذی یحتاج الیه فی کل وقت و هوالعاقل والثانی فی معنی الدّاء و هو الاحمق و الثالث فی معنی الدّوای و هو اللّبیب».
دوستان برسه دسته اند؛ دسته ای همانند غذا هستند که در هر زمانی وجودشان مورد نیاز است، آنان خردمندانند و دسته ای همانند بیماری اند و آنان بی خردانند و دسته سوم همانند دارو و دوا هستند و آنان هوشمندانند.
در انتخاب دوست باید دقت بسیار نمود زیرا یکی از دلایل انتخاب آن ها کمک در رفع مشکلات سیر و سلوک است، از این رو دوست نه باید مانع رشد و تکامل باشد و نه باید خنثی و بی خاصيت باشد. یا باید در مسیر حرکت جلو دار باشد که پیشاپیش دیگران حرکت کند و موانع راه را برطرف نماید، خطرات را به جان بخرد و سپر بلای دیگران باشد، این دوست عاقل و خرد پیشه است و یا دست کم باید همپای دیگران خرکت کند و به عنوان عضو گروه از عهده انجام وظایف خود برآید، ولی در هر صورت نباید مانع حرکت باشد. به تعبیر دیگر، دوست باید یا وجودش در هر حال ضروری و ثمر بخش باشد و یا دست کم در مشکلات و رفع موانع سودمند باشد.