پرسش (249):
با سلام. آيا در اين کتاب مقدس در مورد مواردي از فساد و مخصوصاً فسادهاي کنوني موجود در جامعه همچون مبحث اينترنت بحثي به ميان آمده است؟ و کلاً اگر مبحث فساد در اينترنت را از ديدگاه آيات و روايات مورد بررسي قرار دهيم چه مرجعي را معرفي ميکنيد؟ ممنون
با سلام. آيا در اين کتاب مقدس در مورد مواردي از فساد و مخصوصاً فسادهاي کنوني موجود در جامعه همچون مبحث اينترنت بحثي به ميان آمده است؟ و کلاً اگر مبحث فساد در اينترنت را از ديدگاه آيات و روايات مورد بررسي قرار دهيم چه مرجعي را معرفي ميکنيد؟ ممنون
پاسخ:
با نام خدا
پيش از پاسخ به اين پرسش بايد اين نکته را يادآوري کنم که اولاً کتابهاي آسماني، تنزّل مرتبهي علم فرقي و فرقاني يا جمعي و قرآني حق تعالي است. ثانياً حقيقت کمال انساني و وجه باقي او، اتصاف و تحقق به معارف الهي است. عمل اگرچه بسيار با ارزش است ولي وجه باقي انسان را تشکيل نميدهد بلکه سبب قوت و رفعت معرفت و ايمان انسان ميگردد. ممکن است عمل به ايمان يا ارتقاء آن بيانجامد و ممکن است عمل به نفي ايمان و سقوط آن بيانجامد ولي خودش اصالت ندارد، بلکه ابزار قوت و ارتقاء ايمان يا ضعف و تنزل آن است.
يکي از معاني کريمه: «اليه يصعد الکلم الطيب و العمل الصالح يرفعه» همين است. آنچه اصالتاَ به سوي خدا ميرود و به اصل خود باز ميگردد، ايمان و معرفت است و عمل صالح اين ارتقاء و بازگشت را سرعت ميبخشد. عمل يا ماندني نيست و يا در ضمن و ذيل ايمان و کفر ماندني است. يکي از معاني بازگشت عمل پسنديدهي کفار به مؤمنان و عمل ناپسند مؤمنان به کفار نيز همين است. چون عمل اصالت ندارد و بهتنهايي باقي و ماندني نيست و بايد در ضمن و ذيل اصل خود باقي باشد، رفتار پسنديدهي کفار به اصل خود که ايمان مؤمن است، باز ميگردد. رفتار ناپسند مؤمن نيز به اصل خود که کفر کافر است، باز ميگردد.
اگر عمل و رفتار پسنديده به ايمان يا ارتقاء ايمان بيانجامد، ارزشمند است و اگر رفتار ناپسند به سقوط ايمان يا ضعف و کاستي آن يا پيدايش مراتب کفر يا تقويت آن بيانجامد، ضد ارزش است و البته ممکن است چنين بشود. کريمه: «ثم کان عاقبة الذين أساؤوا السوءاً أن کذبوا بآيات الله» گواه آن است.
به هرحال، با توجه به آنچه گفته شد، بايد از کتابهاي آسماني معرفي و راه رسيدن به معارف حقيقي را که وجه باقي انسان است، انتظار داشت. بيان اجمالي انواع کارهاي خوب و بد، ممکن است به دليل آنچه گفته شد، در کتابهاي مقدس وجود داشته باشد ولي بيان تفصيلي آنها از حوزه بيان آنها بيرون است.
معيار اصلي خوبي و بدي، قرب و بعد از رحمت خداست. هر رفتاري که انسان را به قرب خدا برساند يا بر قرب او بيفزايد، پسنديده است و هرچه سبب بعد از رحمت الهي شود يا بر بعد او بيفزايد، ناپسند است. کليات مصاديق آنها مانند عبادت، محبت به خلق، خدمت به خلق، تعليم و تعلم علوم سودمند، سپاس نعمتهاي خدا، احسان به پدر و مادر، کف نفس، تقوي، جهاد و مانند آن را که از مصاديق کلي عمل صالح و شايسته است، ميتوان بهطور اجمال در کتابهاي آسماني يافت.
چنانکه طغيان در برابر خدا، ناسپاسي، جهالت، دريوزگي، بدرفتاري با پدر و مادر، دزدي، خيانت در امانت و مانند آن را که از مصاديق عمل ناشايست است، بهطور کلي ميتوان در کتابهاي مقدس يافت، ولي مصاديق جزيي آن را که ممکن است در هر زماني تغيير کند، بايد از تعاليم اولياء و اوصياء و مفسران حقيقي هر کتابي استفاده کرد و آنها را شناخت.
نهتنها مصاديق جزيي گناهان مربوط به سامانهي دادهپردازي جهاني را در کتاب آسماني نميتوان يافت، بلکه همهي مصاديق جزيي ديگر گناهان را نيز نميتوان از آن يافت. مرجع شناسايي اينگونه مسايل، سنت و جوامع روايي به ضميمهي تفسير و تطبيق عموم و کليات بر خصوص و جزئيات است.
با نام خدا
پيش از پاسخ به اين پرسش بايد اين نکته را يادآوري کنم که اولاً کتابهاي آسماني، تنزّل مرتبهي علم فرقي و فرقاني يا جمعي و قرآني حق تعالي است. ثانياً حقيقت کمال انساني و وجه باقي او، اتصاف و تحقق به معارف الهي است. عمل اگرچه بسيار با ارزش است ولي وجه باقي انسان را تشکيل نميدهد بلکه سبب قوت و رفعت معرفت و ايمان انسان ميگردد. ممکن است عمل به ايمان يا ارتقاء آن بيانجامد و ممکن است عمل به نفي ايمان و سقوط آن بيانجامد ولي خودش اصالت ندارد، بلکه ابزار قوت و ارتقاء ايمان يا ضعف و تنزل آن است.
يکي از معاني کريمه: «اليه يصعد الکلم الطيب و العمل الصالح يرفعه» همين است. آنچه اصالتاَ به سوي خدا ميرود و به اصل خود باز ميگردد، ايمان و معرفت است و عمل صالح اين ارتقاء و بازگشت را سرعت ميبخشد. عمل يا ماندني نيست و يا در ضمن و ذيل ايمان و کفر ماندني است. يکي از معاني بازگشت عمل پسنديدهي کفار به مؤمنان و عمل ناپسند مؤمنان به کفار نيز همين است. چون عمل اصالت ندارد و بهتنهايي باقي و ماندني نيست و بايد در ضمن و ذيل اصل خود باقي باشد، رفتار پسنديدهي کفار به اصل خود که ايمان مؤمن است، باز ميگردد. رفتار ناپسند مؤمن نيز به اصل خود که کفر کافر است، باز ميگردد.
اگر عمل و رفتار پسنديده به ايمان يا ارتقاء ايمان بيانجامد، ارزشمند است و اگر رفتار ناپسند به سقوط ايمان يا ضعف و کاستي آن يا پيدايش مراتب کفر يا تقويت آن بيانجامد، ضد ارزش است و البته ممکن است چنين بشود. کريمه: «ثم کان عاقبة الذين أساؤوا السوءاً أن کذبوا بآيات الله» گواه آن است.
به هرحال، با توجه به آنچه گفته شد، بايد از کتابهاي آسماني معرفي و راه رسيدن به معارف حقيقي را که وجه باقي انسان است، انتظار داشت. بيان اجمالي انواع کارهاي خوب و بد، ممکن است به دليل آنچه گفته شد، در کتابهاي مقدس وجود داشته باشد ولي بيان تفصيلي آنها از حوزه بيان آنها بيرون است.
معيار اصلي خوبي و بدي، قرب و بعد از رحمت خداست. هر رفتاري که انسان را به قرب خدا برساند يا بر قرب او بيفزايد، پسنديده است و هرچه سبب بعد از رحمت الهي شود يا بر بعد او بيفزايد، ناپسند است. کليات مصاديق آنها مانند عبادت، محبت به خلق، خدمت به خلق، تعليم و تعلم علوم سودمند، سپاس نعمتهاي خدا، احسان به پدر و مادر، کف نفس، تقوي، جهاد و مانند آن را که از مصاديق کلي عمل صالح و شايسته است، ميتوان بهطور اجمال در کتابهاي آسماني يافت.
چنانکه طغيان در برابر خدا، ناسپاسي، جهالت، دريوزگي، بدرفتاري با پدر و مادر، دزدي، خيانت در امانت و مانند آن را که از مصاديق عمل ناشايست است، بهطور کلي ميتوان در کتابهاي مقدس يافت، ولي مصاديق جزيي آن را که ممکن است در هر زماني تغيير کند، بايد از تعاليم اولياء و اوصياء و مفسران حقيقي هر کتابي استفاده کرد و آنها را شناخت.
نهتنها مصاديق جزيي گناهان مربوط به سامانهي دادهپردازي جهاني را در کتاب آسماني نميتوان يافت، بلکه همهي مصاديق جزيي ديگر گناهان را نيز نميتوان از آن يافت. مرجع شناسايي اينگونه مسايل، سنت و جوامع روايي به ضميمهي تفسير و تطبيق عموم و کليات بر خصوص و جزئيات است.