پرسش (14):
بنام آنكه همه علم و همهي علم است. استاد عزيز سلام و درود خداوند بر شما باد. لطفاً بفرماييد آيا هنر اسلامي در قلمرو فنون و علوم قرار ميگيرد. يا خير. در حالي كه شأن هنرمند اسلامي شأن كشف است نه خلق و آن گونهي هنر تنها بستر ظهور آن دريافتها و مشاهدات است و در غير اين صورت آنچه تحقق يافته است، هنر اسلامي نيست، هنر يك انسان خود محور است و بفرماييد چه رابطهاي بين دانشها و ارزشها وجود دارد؟ خداوند سايهي شما را از سر ما كم نكند.
بنام آنكه همه علم و همهي علم است. استاد عزيز سلام و درود خداوند بر شما باد. لطفاً بفرماييد آيا هنر اسلامي در قلمرو فنون و علوم قرار ميگيرد. يا خير. در حالي كه شأن هنرمند اسلامي شأن كشف است نه خلق و آن گونهي هنر تنها بستر ظهور آن دريافتها و مشاهدات است و در غير اين صورت آنچه تحقق يافته است، هنر اسلامي نيست، هنر يك انسان خود محور است و بفرماييد چه رابطهاي بين دانشها و ارزشها وجود دارد؟ خداوند سايهي شما را از سر ما كم نكند.
پاسخ:
با نام خدا
یادآوری چند نکته لازم است:
1ـ پیشتر در پاسخ به پرسش دیگری گفته بودم که هنر اسلامی به معنی هنر مسلمانان است نه اسلام. اگر در سطح متعارف بگوییم، هنر انسانی است و اگر دقیقتر بگوییم، هنر الهی است.
2ـ اگر به زبان متعارف بگویی، شأن هنرمند تنها کشف نیست بلکه خلق نیز هست. به تعبیر دیگر، اگر هنرمند مجرای ظهور جمال و جلال الهی است، هیچ نقشی جز مجرا بودن ندارد، نه کاشف است و نه خالق ولی اگر هنرمند ابزار ظهور جمال و جلال الهی باشد، هم کاشف است و هم خالق و با حفظ مجاز در اسناد، خالق بودن او بیش از کاشف بودن اوست.
3ـ پس از پذیرش الهی بودن هنر، هرچه را هنرمند کشف یا خلق کند، هنر است؛ خواه مربوط به جمال الهی باشد و خواه مربوط به جلال او، خواه مربوط به اسم هادی باشد و خواه مربوط به اسم مضل.
4ـ اگرچه در زبان متعارف، هنر به برآیندهای ویژهای که اغلب احساسی هم هست، گفته میشود، ولی در واقع اینگونه نیست. آنچه که در جهان طبیعت رخ میدهد، خواه نو باشد و خواه کهنه، خواه شگفت انگیز باشد و خواه نباشد، از مصادیق هنر است؛ اگرچه کسی نداند یا آن را نشناسد. سیم و زر، سیم و زر است اگر چه کسی آنها را نشناسد. عالم یکپارچه هنر است اگر چه همگان هنر شناس نیستند.
5ـ به طور کلی هنر خدا محور است، خواه بر همگان عیان باشد و خواه نهان.
رابطه میان دانش و ارزش را در مقاله «اخلاق و و اقعیت» در مجله نامه مفید آوردهام. مراجعه بفرمایید. در صورتی که نکتهای مبهم باقی ماند، بپرسید تا پاسخ دهم.
با نام خدا
یادآوری چند نکته لازم است:
1ـ پیشتر در پاسخ به پرسش دیگری گفته بودم که هنر اسلامی به معنی هنر مسلمانان است نه اسلام. اگر در سطح متعارف بگوییم، هنر انسانی است و اگر دقیقتر بگوییم، هنر الهی است.
2ـ اگر به زبان متعارف بگویی، شأن هنرمند تنها کشف نیست بلکه خلق نیز هست. به تعبیر دیگر، اگر هنرمند مجرای ظهور جمال و جلال الهی است، هیچ نقشی جز مجرا بودن ندارد، نه کاشف است و نه خالق ولی اگر هنرمند ابزار ظهور جمال و جلال الهی باشد، هم کاشف است و هم خالق و با حفظ مجاز در اسناد، خالق بودن او بیش از کاشف بودن اوست.
3ـ پس از پذیرش الهی بودن هنر، هرچه را هنرمند کشف یا خلق کند، هنر است؛ خواه مربوط به جمال الهی باشد و خواه مربوط به جلال او، خواه مربوط به اسم هادی باشد و خواه مربوط به اسم مضل.
4ـ اگرچه در زبان متعارف، هنر به برآیندهای ویژهای که اغلب احساسی هم هست، گفته میشود، ولی در واقع اینگونه نیست. آنچه که در جهان طبیعت رخ میدهد، خواه نو باشد و خواه کهنه، خواه شگفت انگیز باشد و خواه نباشد، از مصادیق هنر است؛ اگرچه کسی نداند یا آن را نشناسد. سیم و زر، سیم و زر است اگر چه کسی آنها را نشناسد. عالم یکپارچه هنر است اگر چه همگان هنر شناس نیستند.
5ـ به طور کلی هنر خدا محور است، خواه بر همگان عیان باشد و خواه نهان.
رابطه میان دانش و ارزش را در مقاله «اخلاق و و اقعیت» در مجله نامه مفید آوردهام. مراجعه بفرمایید. در صورتی که نکتهای مبهم باقی ماند، بپرسید تا پاسخ دهم.