شرح دعاي ابوحمزه
ادامه شرح فراز
«وما قدر اعمالنا في جنب نعمك …»
مقدمه:
مجموعهي دعاها و مناجاتهاي خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين به دو عامل خوف و رجا توجه خاص دارند. به همين سبب به هنگام دعا خواندن در عين حال كه بخشي از آن كه مربوط به دست خالي ماست، سبب خوف و ترس ميشود و بخشي كه مربوط به فضل و رحمت اوست موجب اميدواري و دوري از ياس كه مقدمه كفر است، ميگردد.
ادامه شرح فراز
«وما قدر اعمالنا في جنب نعمك …»
مقدمه:
مجموعهي دعاها و مناجاتهاي خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين به دو عامل خوف و رجا توجه خاص دارند. به همين سبب به هنگام دعا خواندن در عين حال كه بخشي از آن كه مربوط به دست خالي ماست، سبب خوف و ترس ميشود و بخشي كه مربوط به فضل و رحمت اوست موجب اميدواري و دوري از ياس كه مقدمه كفر است، ميگردد.
در دعاي ابوحمزه هم فرازها به اين لحاظ، مانند دو كفه ترازو هستند. عمل انسان آنقدر ناچيز است كه نه فقط شايستگي شكر نعمتهاي خدا را ندارد، بلكه شايستگي شكر تنها نعمتي از نعمتهاي او را هم دارا نميباشد.
به ذكر سجده امام باقر صلوات الله و سلام عليه بنگريد كه طبق نقل عرضه داشت:
«اسالك بحق حبيبك محمد صلي الله عليه و آله لَمّا غفرتني الكثير من الذنوب و القليل و قبلتَ منّي عملي اليسير»
خدايا! از تو تقاضا ميكنم به حق حبيبت گناهان بسيار و اندك مرا ببخش، تا چيزي از آن باقي نماند و عمل اندك مرا بپذير.
البته بايد توجه داشت كه اذكاري كه در سجده توسط ولي خدا گفته ميشود يا مناجات است يا دعاي ويژه. يعني؛ مربوط به خلوت بين عبد و مولا ميباشد. نجواي پنهاني آنهاست. از اين رو ميشود ذكر سجده را حتي به زبان غير عربي نيز خواند. اينجاست كه حتي ميتوان به خدا گفت: تو كجايي تا شوم من چاكرت.
البته تا جايي كه ذكرهاي ماثور خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين بر زبان مباركشان جاري است، نوبت به ساختههاي ذهن و خيال ديگران نميرسد. نكته ديگر اينكه امام باقر صلوات الله و سلام عليه خدا را به حق حبيبش سوگند ميدهد كه بسيار لطيف است كه البته عاليترين نوع دعاست.
محبوب حبيب
حبيب در درگاه محبوب چنان جايگاهي دارد كه اگر بخواهد همه عالم هستي به گونهاي ديگر ميشود.
حتي بدون ارجاع به خداوند چنين خواهد شد. چه آنكه حبيب آن است كه محبتش و مقام محب بودنش حد و اندازه ندارد. در محبت بدانجا رسيده كه نه فقط از سر و جان گذشته است، از همه چيز خود آنگونه گذشته كه اصلاً چيزي كه براي محبوب فدا كند ندارد.
در همان نگاه و نفس اول همهچيز را فداي محبوب كرده است. در واقع، حبيب يعني «المحب المحبوب»
در مقام محبوب بودنش اينطور است كه خدا، محب ويژهي اوست. يعني همه آنچه در هستي است براي يك نگاه او آفريده است.
در توقيع مبارك امام زمان صلوات الله و سلام عليه آمده است كه:
«نحن صنايع ربنا و الناس بعده صناعنا»
يك تعبيرش اين است كه خدا ما را آفريد و همه عالم هستي را براي ما آفريد.
مقام محمود
اين است كه وقتي حبيب خدا صلوات الله و سلام عليه در روز قيامت وقتي در جايگاه ويژهي خودش كه مقام محمود است، لطف و رحمت خدا و حبيبش آنچنان ظهور پيدا ميكند و آنچنان شفاعت مينمايد كه اگر همه عالم از اول تا آخر را شفاعت كند، گوشهاي از آن لطفِ شفيعانهاش هنوز ظهور نيافته است، تا چه رسد به اينكه تمام شود. تا آنجا كه حتي ابليس هم اميدوار به شفاعت آن حضرت ميشود.
اميدوار كننده ترين آيه قرآن
از امام صادق صلوات الله و سلام عليه پرسيده شد: اميدواركنندهترين آيه در قرآن كدام است. حضرت طبق نقل فرمود: كه ديگران (منظور كساني كه تفكرشان از تفكر خاندان پاك اهل بيت صلوات الله و سلام عليه است) چه نظري دارد؟
گفته شد آنها ميگويند اين آيه كه «يا عبادي الذين أسرفوا علي انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله إن الله يغفر الذنوب جميعا» از رحمت خدا، مايوس مباشيد كه خداوند حتما و يقيناً همه گناهان شما را ميبخشد. حضرت طبق نقل فرمود: اين آيه اميداركنندهترين آيه نيست. اميدواركنندهترين آيه اين است كه: «و من اليل فتهجد، عسي ربك ان يبعثك مقاماً محموداً» حبيبم! رسولم!نيمههاي شب را به عبادت و مناجات با من برخيز، شايد كه تو را به مقام محمود برسانم. پس:
«دستيابي به رحمت ويژه الهي و معرفت خدا از طريق اتصال به خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين امكانپذير است»
اين امر نه تنها در قيامت رخ ميدهد، امكان وقوع آن در دنيا هم هست. حضرت امام باقر صلوات الله و سلام عليه در ذكر سجده عرضه ميدارند: «و قبلت منّي اليسير» خدايا! ديگران كه بسيارها را ميخواهند، ولي تو كمها را هم ميپسندي و ميپذيري.
اعمال نيك ما در برابر خدا، سالبه به انتفاء موضوع است. يعني اگر تو نميپذيري ما هم نداريم. با دست خالي آمدهايم. همين اعمال اندك هم را تو بپذير كه سليمان، چون پاي ملخ را پذيرفت، سليمان شد.
نكته ديگر اينكه بايد توجه داشته باشيم كه چه كسي ميگويد عمل من اندك است. «ولي كامل خدا» كه البته كنايه و مجاز و تعارف نيست. همه اعمال خلق كه جمع شود، نسبت به عظمت و كرم الهي اصلاً هيچ به حساب نميآيد. عمل حضرت اميرمؤمنان صلوات الله و سلام عليه را درنظر بگيريد كه طبق نقل رسول خدا صلوات الله و سلام عليه فرمود:
«ضربته علي يوم الخندق، افضل من عباده الثقلين»
به تعبيري اگر عبادت جن و انس، از آغاز بيآغاز خلقت، تا پايان بيپايان هستي، جمع شوند يك ضربه اميرمؤمنان صلوات الله و سلام عليه در روز جنگ خندق از همه آن افضل و برتر است. درست است كه اگر در آن جنگ، اسلام شكست ميخورد چيزي از آن باقي نميماند.
اما نه تنها ضربه حضرت در آن جنگ، بلكه در همه جنگها و اصلاً همه اعمال او حتي نفس كشيدن ايشان در خواب، چنين خاصيتي دارد.
سرّ مطلب در آن است كه كاري را كه اين خلق و جن و انس، بايد در سالهاي دراز انجام بدهند يعني قدم به قدم از جهان طبيعت، خارج شوند تا شايد بتوانند به آسمان اول و دوم و بيشتر برسند، ولي كامل در هر نفسي اين مسير را طي ميكند و براي بازگرداندن خلق به همراه خويش، برميگردد.
وقتي ولي كامل با اين عظمت، در مقابل خدا اظهار فقر ميكند، عمل ما چه جايگاهي خواهد داشت. تقريبا روشن است كه اعمال، چيزي به حساب نميآيد. البته نبايد پنداشت كه چون چنين است، پس ترك عمل بهتر است .عمل بنده، اظهار بندگي است.
بنده بايد بندگي كند و اين بندگي را همانطور كه مولايش ميخواهد، اظهار نمايد و لو اينكه بداند عملش اثري نخواهد داشت. به خواست او چشم بگويد. چون بنده يعني آنكه چشم گفتن را تمرين كرده، جز آن چيزي بر زبان نراند.
اما اگر خدا بخواهد از بنده چيزي را بپذيرد، همينها را ميپذيرد. به شرط اينكه راه اظهارش را بلد باشد.
داستان مورچه و غذاي لشكر سليمان
از مورچه بياموزيم كه لشكر سليمان را به ناهار دعوت كرد به پاي ملخي. به سليمان گفت: اگر اين پاي ملخ را در دريا بيندازيم، به تعبيري آبگوشت خواهد شد. پاي ملخ من گرچه كوچك است. اما آب دريا كه فراوان و بسيار است، اگر آدمي به اندازه مورچه، معرفت داشته باشد بايد بگويد: خدايا! عمل من اندك است، اما اگر عمل حبيبت را ميپذيري، در ذيل و ظلش، عمل ما را نيز بپذير. مثل مسافري كه در بين ساك و چمدانهاي قيمتي و بسيار كه ديگران دارند، پلاستيك سياهي كه لباسهاي چركش در آن است را گذاشته و سوغاتي آورده. اعمالي كه آدمي دارد، شرط قبولياش اينست كه او بپذيرد كه او پذيرنده يسير و اندك است.
به ذكر سجده امام باقر صلوات الله و سلام عليه بنگريد كه طبق نقل عرضه داشت:
«اسالك بحق حبيبك محمد صلي الله عليه و آله لَمّا غفرتني الكثير من الذنوب و القليل و قبلتَ منّي عملي اليسير»
خدايا! از تو تقاضا ميكنم به حق حبيبت گناهان بسيار و اندك مرا ببخش، تا چيزي از آن باقي نماند و عمل اندك مرا بپذير.
البته بايد توجه داشت كه اذكاري كه در سجده توسط ولي خدا گفته ميشود يا مناجات است يا دعاي ويژه. يعني؛ مربوط به خلوت بين عبد و مولا ميباشد. نجواي پنهاني آنهاست. از اين رو ميشود ذكر سجده را حتي به زبان غير عربي نيز خواند. اينجاست كه حتي ميتوان به خدا گفت: تو كجايي تا شوم من چاكرت.
البته تا جايي كه ذكرهاي ماثور خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين بر زبان مباركشان جاري است، نوبت به ساختههاي ذهن و خيال ديگران نميرسد. نكته ديگر اينكه امام باقر صلوات الله و سلام عليه خدا را به حق حبيبش سوگند ميدهد كه بسيار لطيف است كه البته عاليترين نوع دعاست.
محبوب حبيب
حبيب در درگاه محبوب چنان جايگاهي دارد كه اگر بخواهد همه عالم هستي به گونهاي ديگر ميشود.
حتي بدون ارجاع به خداوند چنين خواهد شد. چه آنكه حبيب آن است كه محبتش و مقام محب بودنش حد و اندازه ندارد. در محبت بدانجا رسيده كه نه فقط از سر و جان گذشته است، از همه چيز خود آنگونه گذشته كه اصلاً چيزي كه براي محبوب فدا كند ندارد.
در همان نگاه و نفس اول همهچيز را فداي محبوب كرده است. در واقع، حبيب يعني «المحب المحبوب»
در مقام محبوب بودنش اينطور است كه خدا، محب ويژهي اوست. يعني همه آنچه در هستي است براي يك نگاه او آفريده است.
در توقيع مبارك امام زمان صلوات الله و سلام عليه آمده است كه:
«نحن صنايع ربنا و الناس بعده صناعنا»
يك تعبيرش اين است كه خدا ما را آفريد و همه عالم هستي را براي ما آفريد.
مقام محمود
اين است كه وقتي حبيب خدا صلوات الله و سلام عليه در روز قيامت وقتي در جايگاه ويژهي خودش كه مقام محمود است، لطف و رحمت خدا و حبيبش آنچنان ظهور پيدا ميكند و آنچنان شفاعت مينمايد كه اگر همه عالم از اول تا آخر را شفاعت كند، گوشهاي از آن لطفِ شفيعانهاش هنوز ظهور نيافته است، تا چه رسد به اينكه تمام شود. تا آنجا كه حتي ابليس هم اميدوار به شفاعت آن حضرت ميشود.
اميدوار كننده ترين آيه قرآن
از امام صادق صلوات الله و سلام عليه پرسيده شد: اميدواركنندهترين آيه در قرآن كدام است. حضرت طبق نقل فرمود: كه ديگران (منظور كساني كه تفكرشان از تفكر خاندان پاك اهل بيت صلوات الله و سلام عليه است) چه نظري دارد؟
گفته شد آنها ميگويند اين آيه كه «يا عبادي الذين أسرفوا علي انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله إن الله يغفر الذنوب جميعا» از رحمت خدا، مايوس مباشيد كه خداوند حتما و يقيناً همه گناهان شما را ميبخشد. حضرت طبق نقل فرمود: اين آيه اميداركنندهترين آيه نيست. اميدواركنندهترين آيه اين است كه: «و من اليل فتهجد، عسي ربك ان يبعثك مقاماً محموداً» حبيبم! رسولم!نيمههاي شب را به عبادت و مناجات با من برخيز، شايد كه تو را به مقام محمود برسانم. پس:
«دستيابي به رحمت ويژه الهي و معرفت خدا از طريق اتصال به خاندان پيامبر صلوات الله و سلام عليهم اجمعين امكانپذير است»
اين امر نه تنها در قيامت رخ ميدهد، امكان وقوع آن در دنيا هم هست. حضرت امام باقر صلوات الله و سلام عليه در ذكر سجده عرضه ميدارند: «و قبلت منّي اليسير» خدايا! ديگران كه بسيارها را ميخواهند، ولي تو كمها را هم ميپسندي و ميپذيري.
اعمال نيك ما در برابر خدا، سالبه به انتفاء موضوع است. يعني اگر تو نميپذيري ما هم نداريم. با دست خالي آمدهايم. همين اعمال اندك هم را تو بپذير كه سليمان، چون پاي ملخ را پذيرفت، سليمان شد.
نكته ديگر اينكه بايد توجه داشته باشيم كه چه كسي ميگويد عمل من اندك است. «ولي كامل خدا» كه البته كنايه و مجاز و تعارف نيست. همه اعمال خلق كه جمع شود، نسبت به عظمت و كرم الهي اصلاً هيچ به حساب نميآيد. عمل حضرت اميرمؤمنان صلوات الله و سلام عليه را درنظر بگيريد كه طبق نقل رسول خدا صلوات الله و سلام عليه فرمود:
«ضربته علي يوم الخندق، افضل من عباده الثقلين»
به تعبيري اگر عبادت جن و انس، از آغاز بيآغاز خلقت، تا پايان بيپايان هستي، جمع شوند يك ضربه اميرمؤمنان صلوات الله و سلام عليه در روز جنگ خندق از همه آن افضل و برتر است. درست است كه اگر در آن جنگ، اسلام شكست ميخورد چيزي از آن باقي نميماند.
اما نه تنها ضربه حضرت در آن جنگ، بلكه در همه جنگها و اصلاً همه اعمال او حتي نفس كشيدن ايشان در خواب، چنين خاصيتي دارد.
سرّ مطلب در آن است كه كاري را كه اين خلق و جن و انس، بايد در سالهاي دراز انجام بدهند يعني قدم به قدم از جهان طبيعت، خارج شوند تا شايد بتوانند به آسمان اول و دوم و بيشتر برسند، ولي كامل در هر نفسي اين مسير را طي ميكند و براي بازگرداندن خلق به همراه خويش، برميگردد.
وقتي ولي كامل با اين عظمت، در مقابل خدا اظهار فقر ميكند، عمل ما چه جايگاهي خواهد داشت. تقريبا روشن است كه اعمال، چيزي به حساب نميآيد. البته نبايد پنداشت كه چون چنين است، پس ترك عمل بهتر است .عمل بنده، اظهار بندگي است.
بنده بايد بندگي كند و اين بندگي را همانطور كه مولايش ميخواهد، اظهار نمايد و لو اينكه بداند عملش اثري نخواهد داشت. به خواست او چشم بگويد. چون بنده يعني آنكه چشم گفتن را تمرين كرده، جز آن چيزي بر زبان نراند.
اما اگر خدا بخواهد از بنده چيزي را بپذيرد، همينها را ميپذيرد. به شرط اينكه راه اظهارش را بلد باشد.
داستان مورچه و غذاي لشكر سليمان
از مورچه بياموزيم كه لشكر سليمان را به ناهار دعوت كرد به پاي ملخي. به سليمان گفت: اگر اين پاي ملخ را در دريا بيندازيم، به تعبيري آبگوشت خواهد شد. پاي ملخ من گرچه كوچك است. اما آب دريا كه فراوان و بسيار است، اگر آدمي به اندازه مورچه، معرفت داشته باشد بايد بگويد: خدايا! عمل من اندك است، اما اگر عمل حبيبت را ميپذيري، در ذيل و ظلش، عمل ما را نيز بپذير. مثل مسافري كه در بين ساك و چمدانهاي قيمتي و بسيار كه ديگران دارند، پلاستيك سياهي كه لباسهاي چركش در آن است را گذاشته و سوغاتي آورده. اعمالي كه آدمي دارد، شرط قبولياش اينست كه او بپذيرد كه او پذيرنده يسير و اندك است.