ماه رجب، ماه تمرين بندگي

استاد حسینی شاهرودی، ماه رجب

 

 

ماه رجب، ماه تمرين بندگي

گفتاری از استاد حسینی شاهرودی، به مناسبت ماه رجب

گزیده درس 69 شرح خطبه پارسایان

شفاعتی که شامل شیعیان و محبان خاندان پیامبر می‌شود، عبارت است از نجات دادن شیعیان و محبان از عالم جبروت و گذر دادن آن‌ها از این عالم و رساندن و الحاق آن‌ها به عالم توحید و وحدت صرف

پس خودمان را آماده کنیم؛ ظاهر کار که درست شده. الحمد لله به لطف الهی امت پیامبر شده‌ایم. به لطف الهی و کرم آن خاندان صاحب کرم، از محبان خاندان پیامبر هم شده‌ایم. با یکی به ملکوت رسیده‌ایم و با دیگری به جبروت. اگر نرسیده‌ایم، معلوم می‌شود که یا امت نیستیم یا شیعه نیستیم. استعداد و قابلیت قریب به فعل را با امت شدن، شیعه شدن یا محب شدن به دست آورده‌ایم یا شامل حال‌مان شده است. این استعداد و قوه قریب به فعل را را باید به فعلیت برسانیم و اگر به فعلیت رساندیم، استعداد و شایستگی شفاعت خاندان پیامبر را پیدا خواهیم کرد که مربوط به بعد از تولد دوم است، نه حتی تولد دوم که ملکوت است و اگر نه، باید منتظر باشیم که قومی، خویشی، آشنایی، صالحی، مؤمنی، عالمی یا شهیدی دست ما را بگیرد و از جهان طبیعت نجات دهد.

اگر این‌گونه شد، نشان‌دهنده این است که ولو ممکن است بنده خوب، موحد و آدم حسابی باشیم، ولی نه از امت حبیب به حساب می‌آییم و نه از شیعه امیر صلوات الله و سلامه علیه.

سه ماه رجب، شعبان و رمضان ماه‌هایی است که می‌توان این قابلیت قریب به فعل را یا اقرب به فعل ساخت، یا به فعلیت رساند. ماه بندگی یا دست‌یابی به بندگی، ماه محبت یا دست‌یابی به محبت و ولایت و بالاخره ماه توحید.

اگر کسانی توانستند در ماه رجب تمرین بندگی کنند، می‌توانند در زمره بندگان و در مجلس و محفل بندگان حقیقی وارد شوند که اینان محبانند. اهل محبت از طریق تمرین و ممارست در بندگی اهل محبت شده‌اند، اگرچه قطع نظر از بندگی ممکن بود و ممکن است محبت داشته باشند، ولی اهل محبت بودن غیر از محب است. اهل محبت و اهل ولایت کسانی هستند که در وجودشان و در تعلقات، حیثیت‌ها و جنبه‌های وجودی‌شان جز محبت پیدا نمی‌شود. برای همین است که برخی از بزرگان می‌فرمودند که «محبت گر شود پیدا، به هر قیمت خریداریم»

استعداد و قابلیت قریب و توأم به عمل اگر باشد، دست‌یابی به ولایت مأمول و مورد امید است و می‌توان به آن امید داشت.

پس در ماه رجب، بندگی کردن، تمرین بندگی کردن، در مقابل خدا چشم گفتن، تسلیم بودن، یکی به‌دو نکردن، اعتراض و شکوه نکردن، سخنی خلاف رضای او نگفتن، تخیلی خلاف رضای او نداشتن، خیالی به ذهن نیاوردن و نپروراندن، حداقل مانند مرده‌ای در دست مرده‌شور و غسال بودن، بی‌تمنا، بی‌خواسته، بی‌امر و بی‌نهی، آب گرم بود یا سرد! به هر گونه که باشد، باید تحمل کرد، مرده‌شور خوب کار کرد یا خوب کار نکرد، هر کاری کرد، کرد.

گمان نکنیم که یک جایی ما هم مرده‌ای خواهیم بود در دست غسال و هیچ نخواهیم گفت. همین‌جا هم همین‌گونه است، باید تمرین کرد. راه آن این است که از امکانات، استعدادها، قابلیت‌ها و توان خود و دیگران که همراه ما هستند، استمداد بطلبیم، تدبیر انجام دهیم، ولی از نتایج آن گله‌مند نباشیم. اگر گله‌مندیم، از خودمان گله‌مند باشیم. از خود اعتراض داشته باشیم و به خود ظنین و بدگمان باشیم.

اما به خدای خودمان، اگر نمی‌توانیم راضی باشیم، که ظاهراً نمی‌توانیم، حداقل باید تسلیم باشیم. نمی‌توانیم آنچه رخ می‌دهد به عین رضا بپسندیم و بپذیریم، ولی می‌توانیم سکوت کنیم، می‌توانیم شکوه نکنیم، می‌توانیم به همه اهل عالم شکوه خود را اعلام نکنیم.

این‌ها مربوط به ماه رجب است. ماه بنده بودن، ماه چشم گفتن، ماه تسلیم بودن، ماه دعا کردن و به دعا راضی بودن و به نتیجه دعا راضی بودن و به اجابت آن راضی بودن و به عدم اجابت آن راضی بودن، یا سکوت کردن و هیچ نگفتن.

البته منعی نیست که در مواقع لزوم و در تنهایی و خلوت با خدای خویش گفتگو کردن و اعتراض و شکوه کردن و حتی نزاع و دعوا کردن منعی نیست ولی در ماه رجب مطلوب نیست. در ماه رمضان مطلوب است، چون فرض بر این است که در ماه رمضان به توحید رسیده‌ایم. کسی که به توحید رسیده است، هرچه بگوید، مطلوب است چون به طهارت حقیقی رسیده است. کسی که به طهارت حقیقی رسیده باشد، گفتارش نیز طاهر و مطهر و پاک است، هرچه بگوید پاک است. رفتارش نیز پاک و مطهر است، افکار و خیالاتش نیز همین‌گونه است

پس اگر می‌بینیم در ماه رمضان دعاهایی می‌خوانیم که گاهی بوی شکوه، اعتراض، جدل و مجادله کردن با خدا دارد، اختصاص به ماه مبارک رمضان دارد، نه هر ماه دیگری. حال اگر در برخی از موارد در ماه شعبان هم مجاز باشد، در ماه رجب مطلوب نیست، دست‌کم خلاف ادب است یعنی از موانع راه سلوک، حرکت و رسیدن به طهارت یا تمرین بندگی است.

البته این‌ها همه نماد است که ما یک ماه را این‌گونه عمل کنیم، یک ماه دیگر را به گونه دیگر، ماه سوم را به گونه دیگر برای این‌که این انضباط را پیدا کرده باشیم که در مرحله عبودیت تا آن‌جا که می‌توانیم مستقر و استوار شویم، پای ما محکم شود و ثبات پیدا کنیم و اگر در مرتبه بعدی و ماه دیگر گفته می‌شود که زمزمه با اولیای خدا و اظهار محبت نسبت به خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام، به این معنا نیست که اختصاص به این ماه داشته باشد. یعنی باید این هم یکی از مراحل و مراتب وجودمان باشد و اگر در ماه دیگری باید ذکرمان ذکر توحید باشد، یعنی این هم مرتبه‌ای از مراتب وجودمان باشد.

در عین حال، نه عبودیت ما در ماه رجب مانع اظهار محبت ماه شعبان است و نه اظهار محبت ماه شعبان مانع اظهار توحید در ماه مبارک رمضان است و نه بالعکس. یعنی این‌گونه نیست که کسانی که اظهار توحید می‌کنند، عبودیت ندارند یا کسانی که اظهار توحید می‌کنند و ذکرشان ذکر توحید و لا اله الا الله است، این‌ها صلوات نفرستند و اظهار محبت نسبت به خاندان پیامبر نکنند. این‌ها تمرین است برای مراتب و مراحل و طبقات و درجات وجودی ما.

کسی می‌تواند به توحید برسد که دستش در دست ولی خدا باشد و کسی می‌تواند همراه و همپای ولی خدا یعنی خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین باشد که مراتب بندگی و اخلاص در بندگی خویش یعنی اهلیت همراهی با آن‌ها را تمرین و اثبات کرده باشد. اگر نشد، اظهار کرده باشد، همین قدر که به زبان‌مان هم شباهت به کفار و مشرکین و اهل فسق و فجور و گناه و عصیان و مانند آن نداشته باشیم، کار بزرگی است. همین قدر که افکارمان شباهت به اهل بت و بت‌پرستی و اهل هوی و هوس و مانند آن نداشته باشد، قدم بزرگی است. ظاهر و زبان‌مان شباهت به اولیای خدا داشته باشد. یعنی این‌که اولیای خدا بر زبان‌شان ذکر و یاد خداست، ما هم تشبه به آن‌ها داشته باشیم. و بعد هم باطن و باطن باطن و ...