معنای سوم عید: بازگشت خلق از طریق اعمال اختیاری به رب خویش

حسینی شاهرودی، عید

معنای سوم عید: بازگشت خلق از طریق اعمال اختیاری به رب خویش

گفتارهایی درباره عید (2) ـ 19/ 9/ 1383

ادامه معانی عید:

3ـ بازگشت خلق از طریق اعمال اختیاری به رب خویش

مقصود از رب در این‌جا وجود مبارک پیامبر و خاندان پاک آن حضرت صلوات الله و سلامه علیهم است

در سیر بازگشت چاره‌ای نیست که سفره تفصیل جمع شود تا جایی که کمترین حد کثرت وجود داشته باشد یا اولین مرتبه کثرت امکانی باشد

از دیدگاه عرفان موجودات متعدد و مختلف رب ویژه خویش را دارند؛ یعنی هم واسطه‌های در آفرینش مورد پذیرش عالمان بزرگ قرار گرفته و هم واسطه‌های در تدبیر. اگرچه هیچ یک از این واسطه‌ها سبب محدودیت حوزه تدبیر الهی و آفرینش الوهی نیست؛ زیرا این واسطه‌ها در حکم خدمه، خزنه و صدنه و به تعبیر دقیق‌تر، تجلیات خدای متعال هستند

اشاره‌ای به مراتب عقول و انوار طولی و عرضی و نسبت آن‌ها با یک‌دیگر

اگرچه با توجه به انطوای ربوبیت همه موجودات در ربوبیت خدای متعال، اثبات ربوبیت کبرا برای خدای متعال نه‌فقط ممکن است، بلکه واجب و ضروری است؛ اما نادیده گرفتن این واسطه‌ها و حلقه‌های میانی تدبیر و ربوبیت و خلق امری است که پیش از این عقلا مطرح کرده‌اند و دلایل متعددی بر آن ارایه کرده‌اند

تطبیق مراتب عقول با مراتب وجود حضرت ختمی مرتبت

بر اساس تبیین مراتب سلسله آفرینش و نزول، در سیر بازگشت هر موجودی به علت خود که رب اوست، بازمی‌گردد.

امتیاز و ویژگی انسان در این سلسه آن است که بی‌واسطه و به دست توانای قدرت، مشیت و اراده خاندان پیامبر آفریده شده است و این معنای لولاک لما خلقت الافلاک است و پیامبر و خاندان او علت انسان‌ها هستند و در سیر بازگشت باید به علت خویش برگردند

تفاوت سیر در ماه رمضان و دهه اول و دوم ذی حجه؛ کاری که انسان‌ها در ماه رمضان در یک ماه انجام می‌دهند، در دهه اول و دوم ذی حجه در ده روز و یک هفته انجام می‌دهند

در سیر صعودی باطن تابع ظاهر است

اگر کسانی موفق شوند «من» که رقیق‌ترین آثار و نشانه‌های کثرت هست را در دهه اول ذی حجه از میان بردارند، به‌طور طبیعی و بدون عمل در دهه دوم ذی حجه به عید و آخر خط می‌رسند؛ به همین خاطر است که در ماه رمضان و دهه اول ذی حجه اعمال سخت و فراوانی وجود دارد ولی در دهه دوم ذی حجه اعمالی وجود ندارد

آنچه در دهه دوم ذی حجه به عنوان اعمال گفته شده، فقط به‌عنوان استفاده از آرامش‌های پدید آمده است، نه به عنوان حرکت

افزودن ذُخر، شرافت، کرامت و مانند آن‌ها بر وجود مبارک ولی کامل از محالات عقلی و ذاتی است و حال آنکه در عید چنین اتفاقی رخ داده است

از این حیث که خاندان پیامبر ببینند ما با تمسک به ذیل عنایت آن‌ها خویش را از این زندان محدود همه‌جانبه نجات داده‌ایم، طبعاً خوشحال می‌شوند

به تعبیر دیگر، وقتی می‌بینند وجه آن‌ها، فضل و نعمت عمیم آن‌ها از نقطه‌ای که شایسته او نبود رها شده و به اصل و جایگاه خود که جایگاه بی‌حدی و نامتناهی است یعنی وجود خود خاندان پیامبر بازگشته است، البته سبب خوشحالی می‌شود و این سبب حب، سرور و بهجت ذاتی است

همچنان‌که خدای متعال وقتی توبه بنده‌اش را می‌بیند، بهجتی دارد، غیر از بهجتی که همیشه و پیوسته داشت، خاندان پیامبر نیز چنین هستند

اگر خاندان پیامبر به‌خاطر کفر کفار و ضلالت منافقین بر آن‌ها اشک می‌ریزند، به‌خاطر این است که آن‌ها هم بیگانه نیستند

در عالمی که «یک» هست، بود و خواهد بود، بیگانه وجود نداشته و ندارد

چون خاندان پیامبر مطهر از غیر هستند و همه کمالات به‌وسیله آن‌ها ظهور پیدا می‌کند، پس چیزی نمی‌توان بر آن‌ها افزوده شود

عید سبب می‌شود که آن موجوداتی که پیش از این به‌خاطر حضورشان در عالم کثرت و عدم تشبه و سنخیت با وحدت خاندان پیامبر امکان بازگشت و الحاق به خاندان پیامبر را نداشتند، به‌خاطر ماه مبارک رمضان و دهه اول ذی حجه، می‌توانند به آن اصل بازگردند، به‌گونه‌ای که اگر کسی بتواند وجود جمعی خاندان پیامبر را پس از عید مشاهده کند، مجموعه کسانی که در این ایام به عید رسیده‌اند در آن وجود مشاهده خواهند شد. یکی از معانی الحاق همین است

اشاره‌ای به یکی از معانی الحاق در آیه الحاق: ‌هر فرعی به اصل خویش بازگردد

عید سوم (عید غدیر) عید بدون عمل است، به این دلیل که فرض بر این است که انسان‌هایی که از طریق اعمال و صفات به دو عید قبلی رسیده‌اند، انسان‌هایی هستند که به لحاظ عملی تام و تمامند، پس چیزی بر عمل آن‌ها افزوده بشود یا نشود، بر ذات آن‌ها تأثیر نمی‌گذارد

به تعبیر دیگر، کسانی که دو عید اول را به سلامت پشت سر گذاردند، حقیقت طینت طاهر و مطهرشان آشکار می‌شود، بر این اساس در تک تک وجود این افراد زیادت طینت خاندان پیامبر می‌شود و همه اعضای یک خانواده خواهد بود


 

صوت (دریافت)

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)