1 /10 /93 ـ شب 30 صفر 1436
ادامه بررسی روایاتی که علاوه بر اهمیت عقل استقلال و توانایی آن را در فهم احکام اثبات میکند
عقل عالم است که میتواند حقایق ذکر شده را درک کند
روایت 7ـ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ إِنَ أَوَّلَ الْأُمُورِ وَ مَبْدَأَهَا وَ قُوَّتَهَا وَ عِمَارَتَهَا الَّتِي لا يُنْتَفَعُ بِشَيْءٍ إلا بِهِ الْعَقْلُ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ زِينَةً لِخَلْقِهِ وَ نُوراً لَهُمْ فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ الْمُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ الْمُدَبَّرُونَ وَ أَنَّهُ الْبَاقِي وَ هُمُ الْفَانُونَ وَ اسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلْقِهِ مِنْ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ شَمْسِهِ وَ قَمَرِهِ وَ لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ وَ لَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ يَزَلْ وَ لا يَزُولُ وَ عَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِيحِ وَ أَنَّ الظُّلْمَةَ فِي الْجَهْلِ وَ أَنَّ النُّورَ فِي الْعِلْمِ فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَيْهِ الْعَقْلُ.[1]
اینکه خدا لم یزل خالق است، این را میرساند که لم یزل مخلوقی هم وجود دارد
عقل توان شناسایی ملاک حسن و قبح و مصادیق آن را دارد
از روایت برمیآید که اطلاق دارد و مخصصی برای آن نداریم
علم از لوازم لاینفک عقل است و میان آن دو تساوی وجود دارد؛ هرچه معلوم است معقول است و بالعکس. نظر دقیق آن است که بین علم و عقل نسبت مساوقت است؛ مانند نسبت وجود به کمالات وجود
هرکه عقلش بیشتر، علمش بیشتر و بالعکس
روایت 8ـ إِنْ الْعِلْمِ حَيَاةِ الْقُلُوبِ مِنْ الْجَهْلِ، وَ ضِيَاءُ الْأَبْصَارُ مِنْ الظُّلْمَةِ، وَ قُوَّةَ الْأَبْدَانِ مِنْ الضَّعْفَ[2]
اگر عقل انسان ملازم با علم باشد، چیزهایی را در عالم هستی میبیند که بدون علم هرگز نمیتوان دید
آیا حوزه دید بصر و چشم انسان، فقط حوزه مادیات است؟
چشم بصر و بصیرت، مراتب یک حقیقتند
حقیقت خدای متعال با تمام هویتش در تمام مراتب عالم وجود دارد
علم و قوت بدن
روایت 9ـ ألعقل و العلم مقرونان فى قرن لا يفترقان و لا يتباينان[3]
قرن: درختی که یک ریشه و دو شاخه دارد و شاخهها در انتها به هم میرسند
علمی که خلاف عقل باشد، ممکن نیست
همچنانکه بین علم و عقل تعارض نیست، دین نیز یا معقول است یا معلوم؛ ناسازگاریهای موجود، بین علماست.
مصادیق شهدای راه علم؛ آنکه معاون و کمک عالم در راه کشف علم است
باید جهان تغییر پیدا کند و در این تغییر انسان تکامل یابد
دینداری آن است که در عین حال که مشغول عمران دنیا هستیم، به یاد خدا باشیم
بررسی روایاتی که به زعم منکران حجیت عقل، عدم قابلیت عقل برای منبع بودن احکام شرعی را میرساند
روایت 1ـ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا يُصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ.[4]
تفاوت زن و مرد در حجاب و دیه و مانند آن مربوط به انسانیت آنها نیست، مربوط به حیثیتهای دیگر است و سنجش آن با مقیاس واحد، مصداق مقیاس فاسد است.
مقصود از عقل ناقص، عقل غیر عالم است
[1]ـ الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص29
[2]ـ الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص488
[3]ـ غرر الحكم و درر الكلم / 95
[4]ـ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل / ج17 / 262