جلسه هشتاد و دو ـ 6/ 3/ 95
عمل به مقتضای علم، سبب صفای باطن میشود
[حدیث 113] قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي كَلَامٍ لَهُ خَطَبَ بِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ؛ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَايَسْتَفِيقُ عَنْ جَهْلِهِ، بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ، وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلى هذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ مِنْهَا عَلى هذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ، وَ كِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ لَاتَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا، وَ لَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا، وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا، وَ لَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا، وَ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا، وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا وَ إِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ، وَ أَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ، وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَ يَسْتَبْشِرْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَ يَنْدَمْ»
تفاوت ریب و شک؛ ریب مقدمه شک و شک از مقدمات کفر است
اشارهای به سفارش استفاده از روغن در روایات
اینکه انسان بدون ابتلا به محرمات به گونهای به خود برسد که زیباتر به نظر برسد، امر پسندیدهای است
ادهان و تدهین پسندیده و ناپسند
معنای نصیحت و اشاره به منظور از «النصیحة لائمة المسلمین»
معنای کسب حلال
در آخرت مسابقه معنا ندارد؛ چون سهم هرکس از هر چیزی نامتناهی است
کسی که بندگی خدا میکند، قوای نفسانیاش را به تعادل رسانده است
تعادل محض و مطلق بین قوا، معنای دیگر عصمت است؛ یا عصمت نبوی و ولوی و یا تالی تلو آنها
ویژگی عدل الهی؛ خدا به تک تک بندگانش چنان توجه دارد که گویی تنها همین یک بنده را دارد
تمام موجودات عالم هستی غایت بالذات هستند؛ بنابراین آفرینش جهان و موجودات بهخاطر خود آنهاست، نه چیز دیگری
اشارهای به معنای «لولاک لما خلقت الافلاک»
جهل مانند ماده مخدر و مسکر است؛ جاهل در سکر است و علم است که می تواند او را از سکر بهدر آورد
جهل عامل سکر و پوشاندن حقایق است
جنگاوری و شجاعت پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر ضمن اینکه عقل کل است، در قوه غضبیه و شهویه نیز هیچ نقصی ندارد
علم برای انسان هم مبدأ است و هم غایت
علم فقط در کتاب و دفتر نیست؛ بلکه عقل آدمی باید به درجهای برسد که تولید علم کند؛ علم تولیدی است
عمل موافق با علم، صداقت و صفای باطن و شرح صدر میآورد و شرح صدر زمینه تولید علم را فراهم میکند
یکی از راههای تولید علم، عمل به آن چیزی است که میدانیم
موجود صادق، موجودی است که با قوانین عالم تناسب دارد و در مسیر فرایند آن قرار دارد
عمل به مقتضای علم سبب صفای باطن و علم بدون عمل سبب کدورت و تیرگی باطن میشود