جلسه نود و دو ـ 22/ 3/ 95
شب ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۷
هیچکس بی نیاز از رابطه با عالم نیست
ادامه [حدیث 125] سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله عليه السلام يَقُولُ: «كَانَ أَمِيرُ المُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: يَا طَالِبَ العِلمِ، إِنَ العِلمَ ذُو فَضَائِلَ كَثِيرَةٍ؛ فَرَأْسُهُ التَّوَاضُعُ، وَ عَيْنُهُ البَرَاءَةُ مِنَ الحَسَدِ، وَ أُذُنُهُ الفَهْمُ، وَ لِسَانُهُ الصِّدْقُ، وَ حِفْظُهُ الفَحْصُ، وَ قَلبُهُ حُسْنُ النِّيَّةِ، وَ عَقْلُهُ مَعْرِفَةُ الأَشْيَاءِ وَ الأُمُورِ، وَ يَدُهُ الرَّحْمَةُ، وَ رِجْلُهُ زِيَارَةُ العُلَمَاءِ، وَ هِمَّتُهُ السَّلامَةُ، وَ حِكْمَتُهُ الوَرَعُ، وَ مُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ، وَ قَائِدُهُ العَافِيَةُ وَ مَرْكَبُهُ الوَفَاءُ، وَ سِلاحُهُ لِينُ الكَلِمَةِ وَ سَيْفُهُ الرِّضَا، وَ قَوْسُهُ المُدَارَاةُ، وَ جَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ العُلَمَاءِ، وَ مَالُهُ الأَدَبُ، وَ ذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ، وَ زَادُهُ المَعْرُوفُ وَ مَأْوَاهُ المُوَادَعَةُ، وَ دَلِيلُهُ الهُدى، وَ رَفِيقُهُ مَحَبَّةُ الأَخْيَارِ»
تمام کسانی که دارای علم هستند، بی نیاز از رابطه با علما نیستند؛ ولو خودشان عالم باشند
اگر اندیشه منسجم و سامانمند باشد، به جوشش علم منتهی میشود
ارکان سلامت علم:
سلامت علم به حکایت از واقع است؛ علمی که حکایتگر از واقع و واقعنما نباشد، معیوب و بیمار است
رکن دیگر سلامت علم، نافع بودن آن است
اقسام علم: یقینی، قطعی و ظنی
یقین قابل نقد نیست
در میان نعمتهای الهی، سهم بندگان خدا از یقین، کمترین است
اینکه چیزی را که یقینی نیست، یقینی بدانیم، جهل مرکب است
معنای حکمت: گزارههای محکم نقدناپذیر
حکمت علم به چیست؟
اشارهای به دیدگاه حکما درباره ابزار بهدست آوردن گزارههای یقینی؛ مشائیان عقل را راه آن میدانستند، ولی اشراقیان و متألهین، عقل مطهر را ابزار کسب گزارههای یقینی میدانند
شبهات، خط قرمز و قرقگاه است
یادی از بچههای تخریب؛ آنانکه روی مین رفتند
راه شهادت؛ طی کردن راه صد ساله به لحظهای
ورع یعنی نزدیک خط قرمز هم نرفتن
علم یقینی از آنِ کسانی است که به خط قرمزها حتی نزدیک هم نمیشوند؛ یعنی ورع دارند
اگر علم یقینی میخواهید، دنبال عالم وَرِع بگردید
نجات از عذاب الهی و وصول به رحمت خدای متعال، کف نجات و سعادت است؛ علم با صفات مذکور در روایت، انسان را به کف سعادت میرساند
مهمترین مانع رسیدن به سعادت، جهنم و غضب الهی و به تعبیر دیگر، افکار فاسد و عقاید نادرست، اخلاق رذیله و اعمال سیئه است
رهبر علم، عافیت و سلامتی است؛ یعنی قطع نظر از اینکه خدای متعال چه میخواهد (یعنی نمیداند خدا برای او چه اراده کرده است) باید خوبیها را طلب کند
علمی میتواند پوسته ظاهر را بشکافد و به باطن برسد که راکد نباشد و حرکت داشته باشد
معنای وفاء
یکی از نشانههای وفا، تضرع و زاری به درگاه خدای متعال در نیمه شب و شبزندهداری است
هنگام شب و نیمه شب، واردات و صادرات نفس کم است و زمینه حضور قلب ایجاد میشود
دلیل عدم حضور قلب، عدم وفاداری علم انسان است
صدا و سیما دانشگاه است
وفادار بودن علم یعنی بدانیم او بینیاز مطلق است و ما عین نیازیم و دستمان را به سوی او دراز کنیم
مرکب علم وفاست و وفا پایبند بودن به محتوای علم است و نشان پایبندی، رفتار همچون فقیر محض است