(106) مقصود از تبیان بودن قرآن

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

جلسه صد و شش ـ 5/ 4/ 95

شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۷  

 

 

مقصود از تبیان بودن قرآن

بَابُ الرَّدِّ إِلَى الكِتَابِ وَ السُّنَّةِ، وَ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الحَلالِ وَ الحَرَامِ وَ جَمِيعِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ إِلا وَ قَدْ جَاءَ فِيهِ كِتَابٌ أَوْ سُنَّة

[حدیث 179] عَنْ أَبِي عَبْدِ الله عليه السلام، قَالَ: «إِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالى أَنْزَلَ فِي القُرْآنِ تِبْيَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتّى‏ وَ الله، مَا تَرَكَ الله شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ العِبَادُ حَتّى‏ لايَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ: لَوْ كَانَ هذَا أُنْزِلَ فِي القُرْآنِ إِلا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ الله فِيهِ»

این روایت یکی از دقیق‌ترین روایات درباره قلمرو دین، حوزه احاطه کتاب و سنت و انتظار بشر از دین است

مقصود از تبیان بودن قرآن:

1ـ همه علوم اولین و آخرین درباره هر چیزی به تفصیل در قرآن آمده است

2ـ همه علوم اولین و آخرین درباره هدایت به تفصیل در قرآن آمده است

3ـ همه علوم اولین و آخرین درباره هر چیزی به اجمال در قرآن آمده است

4ـ همه علوم اولین و آخرین درباره هدایت به اجمال در قرآن آمده است

5ـ همه آنچه که انسان‌ها در همه حوزه‌ها بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر به آن دست نمی‌یابند، در قرآن به تفصیل وجود دارد

6ـ همه آنچه که انسان‌ها در همه حوزه‌ها بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر به آن دست نمی‌یابند، در قرآن به اجمال وجود دارد

7ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه هدایت بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر به آن دست نمی‌یابند، به تفصیل در قرآن وجود دارد

8ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه هدایت بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر به آن دست نمی‌یابند، به اجمال در قرآن وجود دارد

9ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و دست نیافتن به آن باعث اخلال در زندگی می‌شود، به تفصیل در قرآن وجود دارد

10ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه هدایت بدان نیازمندند و دست نیافتن به آن باعث اخلال در هدایت می‌شود، به تفصیل در قرآن وجود دارد

11ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و دست نیافتن به آن باعث اخلال در زندگی می‌شود، به اجمال در قرآن وجود دارد

12ـ همه آنچه که انسان‌ها در حوزه هدایت بدان نیازمندند و دست نیافتن به آن باعث اخلال در هدایت می‌شود، به اجمال در قرآن وجود دارد

13ـ اصل و ریشه همه علوم مربوط به همه حوزه‌های زندگی در قرآن وجود دارد

14ـ اصل و ریشه همه علوم مربوط به هدایت در قرآن وجود دارد

15ـ همه احتمالات چهارده گانه بالا در ظاهر قرآن وجود دارد و همه عالمان (کسانی که دارای فهم روشمند هستند) می‌توانند آن را ادراک کنند

16ـ همه احتمالات چهارده گانه بالا در ظاهر قرآن وجود دارد ولی فهم آن به مخاطبان ویژه اختصاص دارد و تنها «من خوطب به» توان دریافت آن را دارد

17ـ همه احتمالات چهارده گانه در باطن قرآن وجود دارد و همه عالمان اهل باطن توان ادراک آن را دارند

18ـ همه احتمالات چهارده گانه در باطن قرآن وجود دارد ولی تنها «من خوطب به» توان دریافت آن را دارد

سخنی در ضرورت یا عدم ضرورت موافقت ظاهر و باطن شریعت؛ نمونه: همراهی و علم آموزی حضرت موسی از حضرت خضر علیهما السلام

19ـ همه احتمالات یاد شده، مربوط به نیازهای زندگی یا هدایت انسان‌ها در عصر نزول در قرآن است

20ـ همه احتمالات یاد شده، مربوط به نیازهای زندگی یا هدایت انسان‌ها در همه اعصار در قرآن است

21ـ همه احتمالات یاد شده، مربوط به حکم واقعی الهی در قرآن آمده است

22ـ همه احتمالات یاد شده، مربوط به حکم ظاهری الهی و حجت در قرآن آمده است

پیش‌فرض تمام احتمالات ذکر شده: وحی و نبوت همانند همه راه‌های علم، مربوط به حوزه‌هایی است که جایگزین نداشته باشد؛ اما اگر جایگزین داشته باشد، مؤید خواهد بود

با توجه به اینکه عقل حجت الهی و از منابع معرفتی و مدارک احکام است، آنچه را که بفهمد، قرآن آن را تأیید یا در مقابل آن سکوت خواهد کرد؛ بنابراین تعارض میان استنباط‌های قرآنی و عقلی معنا نخواهد داشت؛ عکس آن نیز به همین‌گونه است

قرآن کتاب هدایت و آموزه‌های آن بر دو دسته است: 1ـ بینات، بدیهیات، محکمات، اصول و مسلمات 2ـ مبیّنات، نظریات، متشابهات و مستنبطات

بر این اساس و با توجه به احتمال‌های ذکر شده می‌توان نظریات زیر را تبیین کرد:

1ـ در این‌که «من خوطب به» می‌تواند تمام آموزه‌های ناظر به هدایت را دریافت کند، تردیدی وجود ندارد

2ـ در این‌که دیگران به اندازه شباهت و سنخیت‌شان با «من خوطب به» در حد توان، می‌توانند آموزه‌های ناظر به هدایت را به دست آورند، نیز شکی نیست

با توجه به اینکه «من خوطب به» (پیامبر و اهل بیت مطهر او صلوات الله و سلامه علیهم) عقل کل و کل عقل هستند و هیچ نقصانی در تعقل ندارند، و نیز عقل مقدم بر نقل است، آموزه‌های قرآنی مؤید ادراک عقلی آن‌هاست، نه برعکس

عقل، وجه بشری خاندان پیامبر است و ویژگی عقل کل و کل عقل بودن برای مخاطبان حقیقی قرآن، پیش از نزول قرآن ثابت است

انبیا ـ به‌ویژه مخلَصین ـ سیر اهل بدایت ندارند؛ به تعبیر دیگر، آغاز سیر آن‌ها مربوط به بعد از آخرت است

اشاره: این‌که قرآن قول ثقیل است، مربوط به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است یا سایر مخاطبان؟

دریافت وحی عبارت است از ارتقای وجودی دریافت کننده به مرز تنزل وحی

حجیت عقل ذاتی است و هیچ مقیِّد و مخصِصی ندارد

اگر آیات قرآن خلاف عقل باشد ...

3ـ با توجه به این‌که قرآن وجود علمی جمعی خدای متعال است، هرکه قرآن را آن‌گونه که هست، بشناسد، به همه مراتب عوالم هستی که تجلیات علم خدای متعال است، عالم خواهد بود

4ـ با توجه به این‌که از سویی علم به سبب، علم به مسببات است و از سوی دیگر، همه عالم هستی مسبَّب ذات، صفات و اسمای خدای متعال است، هرکه به ذات و صفات خدای متعال عالم باشد، به همه مراتب عوالم هستی عالِم خواهد بود؛

نکته مهم این است که از سویی همه صفات و اسمای خدای متعال به بهترین وجه ممکن در قرآن بیان شده است، بنابراین علم به قرآن، مستلزم علم به صفات و اسمای خدای متعال است؛ از سوی دیگر اسماء و صفات خدای متعال، اسباب عوالم هستی است و علم به اسباب، مستلزم علم به مسببات است؛ در نتیجه علم به قرآن، علم به همه مراتب و موجودات عوالم هستی است و این همان علم حقیقی است

علم حقیقی، آن است که با شناخت خدای متعال آغاز و به شناخت جزئیات عوالم ختم شود که همان راه صدیقین است

 

 

 صوت

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)