گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه پنجم ـ 6/ 4/ 94 ـ شب یازدهم ماه رمضان
شرح اصول کافی (5)
رابطه عقل و الهامات و وساوس
حوادث و رخدادهایی که از طریق ادراکات حسی ظاهری و باطنی به نفس یا قلب منتقل میشود، زمینهساز وسواس هستند.
مقدمه: هر کاری که انسان انجام میدهد مقدماتی دارد که مقدمات فعل ارادی نامیده میشوند که آنها خود ارادی نیستند
تصورات و خاطرات خودبخود میتوانند به ذهن بیایند
خاطرات و تصورات ذهنی بر دو دسته تقسیم میشوند: 1ـ دعوت به خیر میکنند که آن را الهام مینامند 2ـ دعوت به شر میکند که به آن وسوسه و وسواس میگویند
بنابراین وسوسه خاطرات و تصورات ذهنی هستند که ما را دعوت به شر میکنند
واسطه و مجرای ظهور الهامات، ملائک هستند و مجرای ظهور وساوس، شیطان است. بنابراین هم ملائک با نفس و قلب ما کار دارند و هم شیاطین
رؤیاهایی که میبینیم نشانه و نتیجه فعالیت ملائک و شیاطین در نفس ماست
نسبت رؤیاها و تصاویر ذهنی با فعالیتهای روزانه ما
به نظر فیلسوفان، نفس و قلب انسان نسبت به الهامات و وساوس قابلیت برابر دارند
نفس و قلب انسان قطع نظر از رخدادهایی که در جهان طبیعت اتفاق میافتد، استعداد دریافت و جذب اشراقات ملائک را نسبت به وساوس شیاطین بیشتر دارد
آن اندازه که جنبههای شیطانی انسان در عالم طبیعت رشد میکند، جنبههای مَلَکی آن رشد نمیکند، به همین خاطر خداوند برای رشد جنبههای ملکی پیوسته پیامبران را فرستاده است
نفس و قلب انسان استعداد دریافت الهامات ملکی را بیشتر از وساوس شیطانی دارد ولی به خاطر شرایط عالم طبیعت ممکن است این وضعیت جابجا شود
اثر و لطفی که قلب را برای پذیریش الهام آماده میکند، به آن توفیق میگویند.
تفاوت مسابقه و رقابت
اثر و لطفی که قلب را برای پذیریش وساوس آماده میکند، اغوا و خذلان نامیده میشود.
مَلَک از آن دسته از مخلوقات خداست که نقش افاضه خیر، الهام حق، افاده علم، وعده به معروف و کمال و خیر نسبت به انسان دارد و شیطان نقش ضد آن را دارد
اشاره به ماجرای حضرت یوسف علیه السلام و سفارش به زندانی آزاد شده و تنزیه آن حضرت از توجه به غیر: «وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنين» (یوسف، 42)
خداوند امور را از طریق مجاری طبیعی خود ـ که در حقیقت افعال خدای متعال هستند ـ به انجام میرساند
حضرت یوسف صلوات الله و سلامه علیه نیز در این مورد از طریق وسایل طبیعی اقدام کرده است
تمام انبیا بدون استثناء مبرای از هرگونه نقص طبیعی و ماورای طبیعی هستند.
اشاره به آیه کریمه «و من کل شئ خلقنا زوجین» (الذاريات: 49)
نفس و قلب انسان تا چه زمانی در مسیر جاذبات دوگانه قرار دارد؟ تا زمانی که نفس و قلب هستند.
اشاره به روایت: قلب المؤمن بین اصبعین من اصابع الرحمن؛[1]ملک و شیطان مظهر دو انگشت خدای متعال هستند
نظر رایج این است که نفس انسان نسبت به ملک و شیطان استعداد برابر دارد، ولی شرایط محیطی باعث میشود که اقتضای یکی از دیگری بیشتر است؛ اما نظر دقیق این است که نسبت به ملک استعداد بیشتری دارد.
ملک یکی نیست و شیطان نیز و هر دو دارای مراتب و افراد بینهایت هستند
[روایت 11] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ العَقْلِ فَنَوْمُ العَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ العَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الجَاهِلِ وَ لا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لا رَسُولاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ العَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ وَ مَا يُضْمِرُ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ المُجْتَهِدِينَ وَ مَا أَدَّى العَبْدُ فَرَائِضَ اللَّهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ وَ لا بَلَغَ جَمِيعُ العَابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ العَاقِلُ وَ العُقَلاءُ هُمْ أُولُو الأَلبَابِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ مَا يَتَذَكَّرُ إِلا أُولُوا الأَلبابِ.[2]