(6) تمام تلاش‌ها برای شکوفا شدن عقل است

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه ششم ـ 7/ 4/ 94 ـ شب دوازدهم ماه رمضان

 

شرح اصول کافی (6)

تمام تلاش‌ها برای شکوفا شدن عقل است

[روایت 11] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ العَقْلِ فَنَوْمُ العَاقِلِ‏ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ العَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الجَاهِلِ وَ لا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لا رَسُولاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ العَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ وَ مَا يُضْمِرُ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ المُجْتَهِدِينَ وَ مَا أَدَّى العَبْدُ فَرَائِضَ اللَّهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ وَ لا بَلَغَ جَمِيعُ العَابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ العَاقِلُ وَ العُقَلاءُ هُمْ أُولُو الأَلبَابِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ مَا يَتَذَكَّرُ إِلا أُولُوا الأَلبابِ.[1]

سهم هرکسی از لذت‌های دنیوی و اخروی، به اندازه عقل اوست

عقل جامع جمیع کمالات و لذایذ دنیا و آخرت است

ایمان و یقین در عقل نهفته است و در دامن آن شکوفا می‌شود

یقین از لوازم ذاتی و حیثیات و وجوه عقل است؛ وقتی پرده‌ها از روی عقل برداشته شود، آشکار می‌شود

سهم هرکسی از عقل، مستلزم سایر لطایف عالم هستی است

چیزی از بیرون بر عقل و نفس انسان عارض و اضافه نمی‌شود؛ زیرا یکی از لوازم آن برابر بودن همه نفوس است

تمام موجودات آنچه را که دارند یا می‌توانند در دنیا و آخرت داشته باشند، در متن وجودشان نهفته است؛ تفاوت انسان‌ها در این است که برخی محجوبند و برخی غیر محجوب و مکشوفند

تفاوت انبیا با سایر انسان‌ها در محجوبیت و مکشوفیت است

تمام تلاش‌ها برای شکوفا شدن عقل است، نه افزودن بر آن

تمام کمالات انسان نتیجه عقل است

دلیل برتری خواب عاقل بر بیداری جاهل:

1ـ هدف عاقل از خوابیدن دست‌یابی به مصالح بدن است.

بدن ابزار استکمال نفس است

2ـ نفس در هنگام خواب، رؤیا دارد که برخی از آن‌ها صادق است و رؤیای صادق جزئی از نبوت است.

تصدیق رؤیا کار هر کس نیست؛ کار ابراهیم صلوات الله و سلامه علیه است. «قد صَدّقتَ الرؤیا» (ذاریات، 105)

اولین شرط تصدیق رؤیا، عقل است

3ـ عاقل بدین سبب می‌خوابد که می‌داند خواب او مورد رضای خداست

4ـ عاقل اگرچه می‌خوابد ولی خواب او در مرتبه بدن است، اما قلب عاقل نمی‌خوابد

5ـ روح اعمال و حقیقت، مغز و لب افعال انسان، نیت و قصد تقرب به خدای متعال است و بنابراین عبادت که با تقرب و تعبد انجام می‌شود، فرع بر معرفت است و معرفت تنها از طریق عقل به‌دست می‌آید

اقامت عاقل برتر از هجرت و جهاد جاهل است؛ چراکه یافتنی‌ها و تدارک آن به‌وسیله عقل به‌دست می‌آید

هدف از هجرت و جهاد، تکمیل ایمان و هدف از سیاحت، لطافت ایمان است

تکرار در هیچ یک از عوالم حتی عالم طبیعت وجود ندارد؛ چراکه در تجلی تکرار نیست

به همین خاطر در بهشت تکرار و خستگی وجود ندارد

و لا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لا رَسُولاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ العَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ

منظور از استکمال عقل در عبارت فوق

هدف از بعثت پیامبران تحریک عقل برای شکوفا شدن آنچه در آن وجود دارد، است.

به نظر ادق، چون تمام کمالات عالم هستی در نفوس انسان‌ها وجود دارد، انبیا به خاطر عقل‌شان است که به این کمالات دست پیدا می‌کنند؛ یعنی با عقلشان از وجودشان پرده‌برداری می‌کنند

وَ مَا يُضْمِرُ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ المُجْتَهِدِينَ

خاتم الانبیا عقل کل و کل عقل است و بنابراین تمام کمالات در عقل او وجود دارد و عقل اهل تلاش نسبت به عقل کل کسر معقول ندارد

تمام انبیا اهل نهایتند و دیگران از جمله اهل تلاش، اهل بدایتند و پایان سلوک آنان، ابتدای سلوک اهل نهایت است و از این پس باید بصورت تبعی سیر کنند

سیر اصحاب حضرت اباعبدالله صلوات الله و سلامه علیه

سیر اهل بدایت یا به اختیار انجام می‌شود مانند اصحاب سید الشهدا و یا به اضطرار

جهت دیگر برتری انبیا بر اهل اجتهاد آن است که آنان وابسته به اجتهاد و متأثر از بدن خود هستند ولی انبیا کمالات خود را از طریق محبت خدای متعال به دست می‌آورند

تفاوت مدعی محبت و صادق در محبت؛ صادق در محبت، نشانی از محبت ارایه می‌کند

اگر منظور از اجتهاد، اجتهاد علمی باشد، اجتهاد آنان در علوم حصولی و غایت آنان دست‌یابی به علوم حصولی است، ولی علوم انبیا عبارت است از وحی و کشفیات و الهامات، بنابراین باهم تفاوت دارند

حتی اگر مجتهدان در تلاششان به دنبال علوم حضوری باشند، اما آنچه که انبیا دارند، بالفعل، مفصل و ظاهر  است ولی آن‌چه مجتهدین دارند بالقوه، مجمل و پنهان است

اشاره به «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» (فصلت، 53) که درباره اجتهاد مجتهدین است

مجموعه ملک، ملکوت و جبروت (عالم اکبر) در نفس انسان منطوی است، نه برابر با نفس

عارفان و عالمان باید سیر آفاق و انفس کنند تا حق برای آنان روشن شود، اما تمام آفاق و انفس در نفس انبیا روشن و آشکار است

اما درباره پیامبر این‌گونه می‌فرماید: «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيد» (همان)

آیا رؤیت امکان‌پذیر است؟ عارفان گفته‌اند مختص به درّ یتیم احمدی و جوانمردی است که پا جای پای او می‌گذارد یعنی امیر مؤمنان صلوات الله و سلامه علیهما

اشاره به فرمایش امیرمؤمنان صلوات الله و سلامه علیه: ما رأیت الله شیئاً الا و قد رأیت الله قبله و بعده و معه و فیه

وَ مَا أَدَّى العَبْدُ فَرَائِضَ اللَّهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ

انجام هر عبادتی متوقف بر شناسایی آن و شناسایی استناد آن به مبدأ لایزال است و شناخت خدا و عبادات جز از طریق عقل امکان‌پذیر نیست



[1]ـ الكافي، ج‏1، ص 12.

 

 

صوت