(9) آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

کتاب توحید ـ درس 9 ـ 7/ 7/ 95

شرح اصول کافی درس 127

   

 

آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم

ادامه [حدیث 2] ... قَالَ: فَاغْتَنَمْتُهَا مِنْهُ، فَقُلْتُ لَهُ: مَا مَنَعَهُ- إِنْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ- أَنْ يَظْهَرَ لِخَلْقِهِ، وَ يَدْعُوَهُمْ إِلى‏ عِبَادَتِهِ حَتّى‏ لَايَخْتَلِفَ مِنْهُمُ اثْنَانِ؟ وَ لِمَ احْتَجَبَ عَنْهُمْ وَ أَرْسَلَ إِلَيْهِمُ الرُّسُلَ؟ وَ لَوْ بَاشَرَهُمْ بِنَفْسِهِ، كَانَ أَقْرَبَ إِلَى الْإِيمَانِ بِهِ.

فَقَالَ لِي: «وَيْلَكَ، وَ كَيْفَ احْتَجَبَ عَنْكَ مَنْ أَرَاكَ قُدْرَتَهُ فِي نَفْسِكَ؟! نُشُوءَكَ وَ لَمْ تَكُنْ، وَ كِبَرَكَ بَعْدَ صِغَرِكَ، وَ قُوَّتَكَ بَعْدَ ضَعْفِكَ، وَ ضَعْفَكَ بَعْدَ قُوَّتِكَ، وَ سُقْمَكَ بَعْدَ صِحَّتِكَ، وَ صِحَّتَكَ بَعْدَ سُقْمِكَ، وَ رِضَاكَ بَعْدَ غَضَبِكَ، وَ غَضَبَكَ بَعْدَ رِضَاكَ، وَ حَزَنَكَ بَعْدَ فَرَحِكَ، وَ فَرَحَكَ بَعْدَ حَزَنِكَ، وَ حُبَّكَ بَعْدَ بُغْضِكَ، وَ بُغْضَكَ بَعْدَ حُبِّكَ، وَ عَزْمَكَ بَعْدَ أَنَاتِكَ، وَ أَنَاتَكَ بَعْدَ عَزْمِكَ، وَ شَهْوَتَكَ بَعْدَ كَرَاهَتِكَ وَ كَرَاهَتَكَ بَعْدَ شَهْوَتِكَ، وَ رَغْبَتَكَ بَعْدَ رَهْبَتِكَ، وَ رَهْبَتَكَ بَعْدَ رَغْبَتِكَ، وَ رَجَاءَكَ بَعْدَ يَأْسِكَ، وَ يَأْسَكَ بَعْدَ رَجَائِكَ، وَ خَاطِرَكَ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وَهْمِكَ، وَ عُزُوبَ مَا أَنْتَ مُعْتَقِدُهُ‏ عَنْ ذِهْنِكَ». وَ مَا زَالَ يُعَدِّدُ عَلَيَّ قُدْرَتَهُ- الَّتِي هِيَ فِي نَفْسِي، الَّتِي لَاأَدْفَعُهَا- حَتّى‏ ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ. 

قوای ادارکی تنها به حس، وهم و عقل محدود نمی‌شود و درجات دیگری نیز دارد
علت ادراک نکردن موجودات یا صفات آن‌ها:
1ـ موجود در نهایت خفا و ضعف قرار داشته باشد مانند هیولا، زمان، حرکت، نسبت و مانند آن
2. موجود شدید الوجود و قوی الوجود است و در نهایت درجه وضوح قرار دارد مانند حقیقت نور، ذات خدای متعال، جمال، جلال، اسماء و صفات خدای متعال
3. گاهی چیزهایی به خاطر شمول و گستره امر مورد شناخت معلوم واقع نمی‌شود مانند وجود
علت اینکه خدای متعال مدرَک و معروف کسی واقع نمی‌شود یا آن‌گونه که شایسته است مدرَک و معروف نمی‌شود، به خاطر دو جهت اخیر است؛ یعنی شدت و سعه وجودی
اشاره: سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلَصین (صافات، 159-160)؛ مخلَصین چگونه می‌توانند خدا را توصیف می‌کنند؟
اگر مخلَصین نتوانند خدای متعال را توصیف کنند،دیگر شریعت، عبادت، معرفت و ارتباط با خدای متعال نمی‌تواند تحقق پیدا کند
کل عالم هستی جز خدای متعال چیزی نیست؛ خدای متعال است و ظهورات، تجلیات و افعال او
هر موجودی متناسب با خود وجهی از وجوه یا جلوه‌ای از جلوات یا درجه‌ای از درجات رفیع الدرجات را ادراک می‌کند که عموماً نمی‌دانند؛ جز انبیا، اولیا و انسان‌های حکیم (به تعبیر قرآنی، صدیق) که عقل آن‌ها محیط بر وجودشان است
هر موجودی که مستند به خدای متعال نباشد، هیچ نیست؛ چون وجود موجودات مستند به خدای متعال است، تمام احکام آن‌ها هم مستند به خدای متعال است
بر این اساس چون همه موجودات استناد به خدای متعال دارند، همه وجهی از وجوه خدای متعال را می‌شناسند یا درجه‌ای از معرفت را دارند؛ بنابراین بر اساس این دیگاه خدا دیده می‌شود ولی بیننده نمی‌داند که خدای متعال را می‌بیند و باید با استدلال به او تفهیم کرد
موجود عین ربط و فقیر را نمی‌توان دید، مگر مستنداً به مربوط الیه و غنی مطلق
اجازه توهین و بدگفتن به مقدسات هیچ کس را نداریم مگر در مواردی که در شریعت مجاز باشیم
کسانی که ظلم را مشاهده می‌کنند و توانایی همراهی، تأیید و کمک کردن مظلوم را دارند، ولی کاری انجام نمی‌دهند، به اندازه‌ی سهمی که در مظلومیت مظلوم دارند، از رحمت خدا به دور هستند
بسیاری از کمالات و الطاف الهی از طریق رفع ظلم و برقراری عدالت به انسان می‌رسد
اشاره‌ای به معنای مواقف در قیامت؛ موقف‌ها برای تکمیل نقایص و به تعداد حیثیت‌ها و وجوه تفصیلی انسان است
نتیجه‌گیری: انسان‌ها اولاً حق تعالی را ادارک می‌کنند ولو خود نمی‌دانند و علم به علم ندارند؛ ثانیاً انسان‌ها در طلب معرفت خدای متعال مانند بی‌هوشی هستند که که در پی چیزی می‌گردند که خود، آن را دارند
آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم؛ تمام عالم هستی دنبال آب می‌گردند در حالی که آب همراهشان هست
معنای فاطر: یعنی یک حقیقت مجمل و مخفی را به تفصیل آورده و آشکار کرده  


 

 

 صوت (دریافت)

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)