کتاب توحید ـ درس 15 ـ 12/ 7/ 95
شرح اصول کافی درس 133
تا خدای متعال بود، خالق بود و خلق هم داشت
[حدیث 6] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كَفَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ بِخَلْقِ الرَّبِّ الْمُسَخِّرِ وَ مُلْكِ الرَّبِّ الْقَاهِرِ وَ جَلَالِ الرَّبِّ الظَّاهِرِ وَ نُورِ الرَّبِّ الْبَاهِرِ وَ بُرْهَانِ الرَّبِّ الصَّادِقِ وَ مَا أنطق به ألسن العباد و ما أرسل به الرسل و ما أنزل على العبادِ دَلِيلًا عَلَى الرَّبِّ.
این حدیث شریف از براهین ویژه وجود خدای متعال و توحید اوست
استدلال مذکور در حدیث، ذیل هیچ یک از براهین فلسفی و کلامی جز در برهان صدیقین نمیگنجد
برهان صدیقین عبارت است از استدلال کردن با خدا بر خدا؛ یعنی چون خدا هست، پس بنابراین هست. بر این اساس مقدمات و نتیجه در برهان صدیقین دو چیز نیست، یک چیز است
تفاوت مقدمات و نتیجه در برهان صدیقین یا اجمال و تفصیل است و یا برای برخی ابهام و وضوح است
اشاره: «أ انک لانت یوسف»؛ این از سنخ برهان صدیقین است
یکی از احتمالات درباره برهان صدیقین این است که فاقد شکل است و از سنخ براهین متعارف نیست
همه موجودات عبد خدای متعال هستند، لکن موجودات دیگر غیر از انسان، چون وجود، حشر و سلوک آنها به تبع انسان است، بندگی و عداوت و تمرد و عصیان آنها نیز به تبع انسان است؛ به همین خاطر است که انسان مخاطب خدای متعال است و بقیه به تبع انسان مخاطب قرار میگیرند
اشاره: آیه «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار»
خدای متعال ازلاً و ابداً باقی است و خلق هالکند؛ آنچه پس از صور اول اسرافیل رخ میدهد، ظهور این هلاکت است
عالم طبیعت رؤیاست، ولی واقعیت دارد و واقعیت آن رؤیایی است و ما همه در خواب هستیم
هر عالمی نسبت به مافوق خود، خواب است نسبت به بیداری
تا خدای متعال بود، خالق بود و خلق هم داشت
خلق خدا و انواع آن نامتناهی است
در مرتبه صور اسرافیل، فنا، بطلان و هلاکت خلق آشکار میشود
مخاطب این حدیث شریف اولوا الالباب است
امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه امام اولوا الالباب است
هرچه کسی عقلش تامتر باشد، بیشتر تحت ولایت امیر المؤمنین علیه الصلات و السلام است
در این حدیث 8 استدلال بر وجود خدای متعال آمده است که از مصادیق و انواع برهان صدیقین است