کتاب توحید ـ درس 19 ـ 15/ 7/ 95
شرح اصول کافی درس 137
تفاوت خدای متعال با خلق، در تعین و عدم تعین است
بَابُ إِطْلَاقِ الْقَوْلِ بِأَنَّهُ شَيْءٌ
[حدیث 7] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ التَّوْحِيدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَيْئاً فَقَالَ نَعَمْ غَيْرَ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ كَيْفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ خِلَافُ مَا يُعْقَلُ وَ خِلَافُ مَا يُتَصَوَّرُ فِي الْأَوْهَامِ إِنَّمَا يُتَوَهَّمُ شَيْءٌ غَيْرُ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ.
آیا میتوان مفاهیم عامه (مانند شیئ بودن) را درباره خدای متعال بهکار برد؟ آری
و آیا همچنانکه در مورد اشیای دیگر بهکار میرود، همانگونه درباره خدای متعال بهکار میرود؟ خیر
مفاهیم عامه برای هر چیزی که به کار میروند، نه جزء آن هستند و نه ذات آن؛ بلکه این مفاهیم، مفاهیم عقلی و اعتباری هستند
به نظر برخی از متکلمین، مفاهیم عام را درباره خدای متعال نمیتوان بهکار برد؛ در این صورت مفاهیم خاص (مانند علم و قدرت) را هم نمیتوان بهکار بود و این منجر به تعطیل خواهد شد
تفاوت دیدگاه عرفا و متکلمین در این باره و نقد دیدگاه متکلمین
اصل اشکال دیدگاه متکلمین در عدم اطلاق مفاهیم عامه بر خدای متعال، خلط بین مفهوم و مصداق است
اگر مفاهیم عامه، مفاهیم عقلی و اعتباری باشد (که هست)، نه حقیقی، مانعی ندارد که اشیاء مختلف با تفاوتهای عمیق و اساسی، موضوع چنین مفاهیمی باشند؛ اما اگر مفاهیم حقیقی باشد، میتواند ذومراتب باشد و بر این اساس مشکل نخواهد بود
خدای متعال، وجود لابشرط مقسمی است، یعنی در همه مراتب، اعلی است به قول مطلق و بدون هیچ قیدی؛ همچنان که در اعلی مراتب وجود، وجود دارد، در اسفل درجات هم وجود دارد
فلاسفه چون ذات باری تعالی را بشرط لا میدانستند، بنابراین بر این عقیده بودند که اگر یک مفهوم مانند شیئیت را بر ذات خدای متعال بهکار ببرند، بر خلق نمیتوانند بهکار ببرند و بالعکس اگر بر خلق بهکار ببرند، بر ذات خدا نمیتوانند بهکار ببرند؛ چون لازمه آن اشتراک، تشابه، همانندی و همرتبهای و مانند آن است
اما بر اساس عرفان و حکمت متعالیه، تمام مراتب عینی و ذهنی و غیر آن، مراتب آن وجود لابشرط مقسمی است که «عالٍ فی دُنوّه و دانٍ فی عُلوّه»، «واحد فی کثرته و کثیر فی وحدته»؛ تمام صفات متقابل را شامل میشود
ویژگی وحدت حقیقی آن است که مُجامع و جامع کثرت است، نه مقابل آن
تفاوت خدای متعال با خلق، در تعین و عدم تعین است
ما نمیتوانیم چیزی را تعقل کنیم که واقعیت و عینیت داشته باشد ولی تعین و اندازه نداشته باشد؛پس میتوان گفت خدای متعال شیئی است متفاوت با اشیای دیگر
ذات خدای متعال شئ است ولی در عین حال نه با عقلی قابل تصور است و نه با حدی قابل تحدید و نه با چیزی دیگری قابل تعریف
اشاره: ما عرفناک حق معرفتک؛ این کمالی از کمالات ویژه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم است که دیگران ندارند
چگونه میشود بگوییم که خدای متعال آنگونه نیست که ما فکر میکنیم؟ در حالی که تصوری نسبت به او نداریم، چگونه عدم شناخت را تصدیق میکنیم؟