کتاب توحید ـ درس 34 ـ 10/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 152
هیچ زمانی از خدای متعال خالی نیست، اما متصف به هیچ زمانی نمیشود
بَابُ الْكَوْنِ وَ الْمَكَانِ
این باب به زمانمندی و مکانمندی خدای متعال میپردازد
[حدیث 23] سَأَلَ نَافِعُ بْنُ الْأَزْرَقِ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ مَتَى كَانَ فَقَالَ مَتَى لَمْ يَكُنْ حَتَّى أُخْبِرَكَ مَتَى كَانَ سُبْحَانَ مَنْ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ فَرْداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً.
مسأله و سؤال داشتن، نشان عالم بودن است؛ هرچه مسأله عمیقتر، عالم ژرفتر
مسأله این است: چگونه میشود موجود مکاندار از موجودی پدید آید که مکان ندارد! همچنین موجود زماندار
اصل علیت بدون ضرورت و سنخیت، انکار علیت است
نه فقط بهخاطر مراتب عوالم هستی باید خدا وجود داشته باشد، بلکه حتی اگر عوالم هستی هم نبودند، بازهم خدا نمیتواند نباشد؛
نبودن خدای متعال در فرضی از فرضها، مرتبهای از مراتب و گمانی از گمانهها، به تناقض میانجامد. زیرا 1ـ خدای متعال وجود را در مرتبه ذات خود داراست 2ـ خدای متعال حقیقت وجود است، نه آنکه ذاتی است که وجود بر آن افزوده شده است
نمیتوان فرضی، ظرفی و مرتبهای را در نظر گرفت که خدا در آن نباشد
خدای متعال مصاحب و ولی من الذل ندارد
اشارهای به توحید در ولایت؛ ولی به معنای «حاکم، مسلط و قائم بالذات»، «محور قرب» و «محبت» منحصر در خدای متعال است
اقسام اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله
خدای متعال در مرتبهای از وجود و کمالات قرار دارد که هیچ موجودی همراه او نیست و با او معیت ندارد، بنابراین مصاحبت هم ندارد
کل عالم هستی وجه الله و فیض خدای متعال هستند ولی هیچیک منفصل از او نیستند، بنابراین فرزند او هم نیستند
معنای تسبیح خدا
از آنجا که خدای متعال بر همه موجودات احاطه قیومیه دارد، نسبت او با همه آنها از ازل تا به ابد یکی است و هیچگونه تغییر در آن نیست؛ بنابراین درست است که گفته شود هیچ زمانی از خدای متعال خالی نیست اما در عین حال متصف به هیچ زمانی نمیشود
[حدیث 24] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام مِنْ وَرَاءِ نَهَرِ بَلْخٍ فَقَالَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَإِنْ أَجَبْتَنِي فِيهَا بِمَا عِنْدِي قُلْتُ بِإِمَامَتِكَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام سَلْ عَمَّا شِئْتَ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ رَبِّكَ مَتَى كَانَ وَ كَيْفَ كَانَ وَ عَلَى أَيِّ شَيْءٍ كَانَ اعْتِمَادُهُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَيَّنَ الْأَيْنَ بِلَا أَيْنٍ وَ كَيَّفَ الْكَيْفَ بِلَا كَيْفٍ وَ كَانَ اعْتِمَادُهُ عَلَى قُدْرَتِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ الرَّجُلُ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِيّاً وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْقَيِّمُ بَعْدَهُ بِمَا قَامَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الصَّادِقُونَ وَ أَنَّكَ الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِهِمْ
اشارهای به ادب و شیوه پرسش از عالم و امام
از امام معصوم هرچه پرسیده شود، پاسخ میدهد و پاسخ او حق محض است؛ بخلاف دیگران
امام معصوم هرچه که گفت نه فقط عین حق و برهان است، بلکه برهان باید خود را با سخن معصوم تطبیق دهد و اگر برهان مقابل سخن معصوم بود، نشان مغالطه بودن آن است