کتاب توحید ـ درس 39 ـ 12/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 157
خدای متعال معروف برای همه است
ادامه [حدیث 32] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو النَّصِيبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَقَالَ نِسْبَةُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ أَحَداً صَمَداً أَزَلِيّاً صَمَدِيّاً لَا ظِلَّ لَهُ يُمْسِكُهُ وَ هُوَ يُمْسِكُ الْأَشْيَاءَ بِأَظِلَّتِهَا عَارِفٌ بِالْمَجْهُولِ مَعْرُوفٌ عِنْدَ كُلِّ جَاهِلٍ فَرْدَانِيّاً لَا خَلْقُهُ فِيهِ وَ لَا هُوَ فِي خَلْقِهِ غَيْرُ مَحْسُوسٍ وَ لَا مَجْسُوسٍ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ عَلَا فَقَرُبَ وَ دَنَا فَبَعُدَ وَ عُصِيَ فَغَفَرَ وَ أُطِيعَ فَشَكَرَ لَا تَحْوِيهِ أَرْضُهُ وَ لَا تُقِلُّهُ سَمَاوَاتُهُ حَامِلُ الْأَشْيَاءِ بِقُدْرَتِهِ دَيْمُومِيٌّ أَزَلِيٌّ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَغْلَطُ وَ لَا يَلْعَبُ وَ لَا لِإِرَادَتِهِ فَصْلٌ وَ فَصْلُهُ جَزَاءٌ وَ أَمْرُهُ وَاقِعٌ لَمْ يَلِدْ فَيُورَثَ وَ لَمْ يُولَدْ فَيُشَارَكَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ.
ادامه معنای صمد: 3ـ چیزی که جوف و درون ندارد، سخت و نفوذناپذیر است و سستی در آن نیست
بسیاری صمد را به اشتباه به موجودی که توپر است، معنا میکنند؛ معنای این سخن آن است که خدای متعال درون دارد ولی درون آن خالی نیست؛ در حالی که معنای صمد درون نداشتن است
بر این اساس با توجه به اینکه خدای متعال احد است یعنی بیرون ندارد و صمد است و درون ندارد، در نتیجه جز خدای متعال هیچ موجودی وجود ندارد؛ ممکن نیست که چیزی وجود داشته باشد، چون اگر وجود داشته باشد یا باید در درون خدا باشد یا بیرون خدا
معنای ازلی در جلسات گذشته گفته شد
معنای صمدی بودن خدای متعال: 1ـ وصف صمدیت را از خدای متعال انتزاع میکنیم سپس بر او حمل میکنیم 2ـ تمام موجوداتی که هر حکمی از دوام، بقا و غایت دارند، همه به خاطر استناد آنها به خدای متعال است
معنای ظلّ، سایه نیست، بلکه آن چیزی است که سایه را تولید و ایجاد میکند
خدای متعال ظلّ ندارد، یعنی 1ـ دوام و بقای او وابسته به اسباب محافظ و مبقی نیست. این دلیل اسباب مادی را نفی میکند 2ـ نفی مطلق اسباب دوام، نهتنها اسباب مادی دوام. بر این اساس ظلّ، میتواند علت فاعلی را هم شامل شود و عوالم فراتر از طبیعت هم مشمول آن خواهند بود
خدای متعال ظلیل است، یعنی ضمن اینکه خود علت دوام و بقای خود است، علت بقا و دوام دیگران نیز است
معنای اینکه خدای متعال عارف به مجهولات است؛ منظور از مجهول، مجهول برای غیر خدای متعال است
آیا عارف از صفات خدای متعال است؟
بسیط، یا مجهول است بتمامه یا معلوم است بتمامه
اشارهای به چگونگی وضع لغات و دلالت آن بر معانی
با توجه به ذومراتب بودن افعال الهی، افعال تدریجی را هم میتوان به خدای متعال نسبت داد و بر این اساس از تأویل زبانی بینیاز خواهیم بود
تعبیر دیگری که درباره معروفیت خدای متعال نزد جهال وجود دارد این است که: شناسایی خدا چنان بین خلق گسترده است که هیچ علمی آنچنان گستردگی ندارد؛ این تعبیر، تعبیر بسیار خوبی است ولی معنای آخرین نیست
وجود مجموعه موجودات عین ربط به خدای متعال است؛ همچنین است صفات و کمالات آنها
اشاره: ما رأیت شیئاً الا و قد رأیت الله قبله و بعده معه و فیه؛ این حدیث بیان یک قاعده فلسفی دقیق و حکیمانه است
خدا نزد انسانها معروف است، ولی خود نمیدانند که آگاهی دارند
معروفیت بالقوه برای خدای متعال امکانپذیر نیست، چون لازمهاش این است که بالفعل مجهول باشد
علم عبارت است از «کشف المحجوب»؛ این سخن با نظریه مثل افلاطون متفاوت است
بر اساس تساوق میان وجود و کمالات وجود، چون وجود با کمالاتش نه فقط از حیث مصداق بلکه از حیثیت صدق نیز برابر است، بنابراین تمام موجودات عین علم و قدرتند. در نتیجه تمام انسانها عین علم هستند و طبعاً اعلی درجه علم عبارت است از علم به موجودی که عین نور و علم بودن آن عین ذات آن است. در نتیجه خدای متعال معروف برای همه است
تعداد عوالم نامتناهی است؛ چون خدای متعال نامتناهی است و از نامتناهی هرچه کاسته شود، بازهم نامتناهی است
خدای متعال برای همگان معروف است ولی منکران از سر عناد او را انکار میکنند نه از سر نادانی و فقدان علم
حقیقت ظهور از خدای متعال است
خدای متعال فرد است؛ در هیچ موجودی نمیگنجد، زیرا تمام موجودات محدودند و خدای متعال نامحدود؛ نامحدود در محدود نمیگنجد