کتاب توحید ـ درس 44 ـ 21/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 162
خدای متعال در قالبهای مفهومی نمیگنجد
ادامه [حدیث 35] قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ فَإِنَّ الْكَلَامَ فِي اللَّهِ لَا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلَّا تَحَيُّراً
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْ حَرِيزٍ تَكَلَّمُوا فِي كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ
خدای متعال به دلایل متعدد ماهیت ندارد و بنابراین در قالبهای مفهومی نمیگنجد. زیرا چیزی که مفهومبَردار باشد و ماهیت داشته باشد، مرکب و محدود است و قابلیت صدق بر افراد مختلف دارد، مجانس و مماثل دارد، مُحاط نفس و ذهن است، صفات زائد بر ذات دارد، فعل مخصوص بهخود دارد و همه افعال از او صادر نمیشود و قابل اشاره است، در حالیکه خدای متعال برخلاف اینهاست
بنابراین چون خدای متعال در قالبهای مفهومی نمیگنجد، دیگر قابل تعقل نیست و تفکر در ذات خدای متعال ممکن است
[حدیث 36] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى فَإِذَا انْتَهَى الْكَلَامُ إِلَى اللَّهِ فَأَمْسِكُوا
در مورد خدای متعال پرسیده نمیشود «چرا اینگونه است»، زیرا همچنانکه صفات خدای متعال ذاتی اوست، افعال و آثار او نیز ذاتی اوست و سؤال از ذاتیات نیز سؤال بیجاست
[حدیث 37] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا مُحَمَّدُ إِنَّ النَّاسَ لَا يَزَالُ بِهِمُ الْمَنْطِقُ حَتَّى يَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ فَإِذَا سَمِعْتُمْ ذَلِكَ فَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ.
اشتیاق به سخن گفتن از مصادیق شهوت است که بر اکثر مردم غلبه دارد؛ اما سکوت کردن سخت و از کارهایی است که در حکم جهاد اکبر است؛ نتیجه این اشتیاق این است که درباره همهچیز سخن میگویند
ابراز خود یکی از نیازهای اساسی انسان است
اگر انسان ذات خود را بهگونهای که اظهار کند که ملازم با غیبت خدا نباشد و ذات و اسماء و صفات یا وجهی از وجوه خدای متعال آشکار شود، امر بسیار پسندیده است؛ اصلاً آفرینش به همین دلیل رخ داده است
اشارهای به یکی از وجوه توبیخ انبیا؛ انبیا آمدهاند که خلق را از کثرت و اعتباریات به وحدت برسانند و برای این کار باید معجزه ارایه کنند تا بتوانند مردم را جلب و متوجه خدای متعال کنند. ولی وجود این کمالات سبب میشود که انسانها با توجه به این کمالات در همینجا متوقف شوند و به خدای متعال توجه نکنند و از او غفلت کنند
[حدیث 38] عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَا زِيَادُ إِيَّاكَ وَ الْخُصُومَاتِ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّكَّ وَ تَهْبِطُ الْعَمَلَ وَ تُرْدِي صَاحِبَهَا وَ عَسَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِالشَّيْءِ فَلَا يُغْفَرَ لَهُ إِنَّهُ كَانَ فِيمَا مَضَى قَوْمٌ تَرَكُوا عِلْمَ مَا وُكِّلُوا بِهِ وَ طَلَبُوا عِلْمَ مَا كُفُوهُ حَتَّى انْتَهَى كَلَامُهُمْ إِلَى اللَّهِ فَتَحَيَّرُوا حَتَّى إِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيُدْعَى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ وَ يُدْعَى مِنْ خَلْفِهِ فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى حَتَّى تَاهُوا فِي الْأَرْضِ
سخن گفتن در برخی از موضوعات اثری در قابلیت تائب میگذارد که توبهاش به قبول نمیرسد
معنی تواب بودن خدای متعال
بدون سبقت رحمت خدای متعال بر غضب او، آفرینش امکانپذیر نبود
معنای هبط عمل
اهمیت درست بودن منبع و هدف سخن هر دو با هم؛ بنابراین علم الهی و دینی صرفاً علمی نیست که به هدف شناخت خدا باشد، بلکه منبع آن نیز باید معتبر (عقل و نقل) باشد
یکی از مصادیق دسترسی به افعال خدای متعال، استخدام طبیعت و تسلط بر آن است
مجادلات کلامی منبع بسیاری از اخلاق ذمیمه بلکه منبع همه آنهاست؛ چون مصداق حب دنیا و رأس کل خطیئه است
اشد عذاب در قیامت مربوط به شرک، نفاق و استکبار است و شدیدتر از همه استکبار است؛ مجادلات کلامی به استکبار میانجامد
برخی از آثار سوء مجادلات کلامی در حدیث شریف: شک در عقائد و مبانی ایمان؛ هبط عمل؛ سقوط در جهنم
مجادلات کلامی سبب میشود که انسان از فطرت اصلی خود (که توحید و بندگی است) ساقط شود یا حداقل زمینه سقوط از آن را فراهم میکند و انسان را از صراط مستقیم دور میکند
[حدیث 39] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمَيَّاحِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ مَنْ نَظَرَ فِي اللَّهِ كَيْفَ هُوَ هَلَكَ.
[41] اندیشیدن در کیفیت خدای متعال و صفات او بدین سبب سبب هلاکت میشود که خدا کیفیت ندارد؛ در واقع کسی را بهجای خدا تصور کرده و خدا را انکار کرده است