کتاب توحید ـ درس 75 ـ 2/ 11/ 95
شرح اصول کافی درس 193
شرک حقیقی، اثبات و پذیرش غیر است
ادامه [حدیث 95] 4- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اسْمُ اللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ شَيْءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلَا اللَّهَ فَأَمَّا مَا عَبَّرَتْهُ الْأَلْسُنُ أَوْ عَمِلَتِ الْأَيْدِي فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اللَّهُ غَايَةٌ مِنْ غَايَاتِهِ وَ الْمُغَيَّا غَيْرُ الْغَايَةِ وَ الْغَايَةُ مَوْصُوفَةٌ وَ كُلُّ مَوْصُوفٍ مَصْنُوعٌ وَ صَانِعُ الْأَشْيَاءِ غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى لَمْ يَتَكَوَّنْ فَيُعْرَفَ كَيْنُونِيَّتُهُ بِصُنْعِ غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَا يَزِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً وَ هُوَ التَّوْحِيدُ الْخَالِصُ فَارْعَوْهُ وَ صَدِّقُوهُ وَ تَفَهَّمُوهُ بِإِذْنِ اللَّهِ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ فَهُوَ مُشْرِكٌ لِأَنَّ حِجَابَهُ وَ مِثَالَهُ وَ صُورَتَهُ غَيْرُهُ وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ فَكَيْفَ يُوَحِّدُهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ وَ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَ الْمَخْلُوقِ شَيْءٌ وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ وَ اللَّهُ يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ وَ هُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ
شرک حقیقی، اثبات و پذیرش غیر است
معنای متوحّد بودن خدای متعال:
1ـ به همه موجودات نیز وحدت میبخشد یعنی اجازه نمیدهد وحدت آنها بشکند
2ـ اقتضای ذات خدا هم وحدت است و پیوسته این وحدت ادامه مییابد. به تعبیر دیگر، اشتداد وحدت خدا برای خلق یعنی زمینه درک وحدت خود را برای خلق فراهم میکند
چگونه میشود کسی که خدا را با غیر شناخته، وحدت خدای متعال را ادراک کند!؟
اشیاء را به چند طریق میتوان شناخت: 1ـ برهان و استدلال 2ـ جنس و فصل و عوارض آنها 3ـ از طریق افعال و آثار آنها 4ـ بهوسیله صورت مساوی 5ـ از طریق افراد مماثل و مشابه 6ـ از طریق شهود مستقیم و علم حضوری
جز از طریق شهود مستقیم، تمام راههای شناخت خدای متعال راههای همراه با حجاب است، شناخت به خدا تعلق نمیگیرد و به غیر او تعلق میگیرد
شناخت خدای متعال از طرق غیر مستقیم ثانیاً نشاندهنده نیازمندی خدای متعال به معروفیت به غیر و همچنین نشاندهنده سوء ادب است
ادب آن است که انسان بداند همهچیز بهوسیله خدای متعال شناخته میشود
از طرق غیرمستقیم حتی اسماء و صفات خدای متعال را هم نمیتوان شناخت
افعال، آثار و مفاهیم و صور ذهنی و بهطور کلی ماسوی الله عین فقر به اویند و هرچه که دارند، متخذ و مستند به اوست، بنابراین اظهر، اجلی و اعرف از خدای متعال نیستند
کسی که خدای متعال را از طریق واسطه و حجاب یا صورت عقلی، مثالی یا خیالی میشناسد، اگر آنها را او بپندارد، کافر است و اگر آنها را واسطه شناخت او قرار دهد، مشرک است
اشاره: أیکون لغیرک من الظهور ما لیس لک
آن اندازه که میان حق و خلق بیواسطهگی وجود دارد، در هیچ مرتبهای از مراتب ذهن و عین وجود ندارد
وقتی رابطه حق و خلق اینگونه بود، دیگر برای شناسایی و ارتباط با او به ابزار نیاز نیست
اشاره: لکم فی رسول الله اسوة حسنة
افعال و آثار اگر از حیث فقر و ربط حقیقی آنها نگریسته شوند، در این صورت نه عین اویند و نه غیر او، میانه این دو توحید است
در وحدت وجودی تناقض اتفاق نمیافتد
نادیده گرفتن خدا کفر و بدترین نوع کفر است؛ نوع دیگری از کفر، کفر خلق خدا است، یعنی خدا را بدون خلق ببینیم و بفهمیم؛ زیرا انکار فعل است و انکار فعل درجهای از کفر و انکار باواسطه خداست