« اسامی و اوصاف حقیقت کلی متعیّن نخست»2

«قلم اعلی»
این حقیقت بدین خاطر «قلم اعلی» نامیده شده است که همه علوم و حقایقی که از سوی حق تعالی بر ارواح و نفوس نازل می شود و بر ایشان آشکار می گردد، به وسیله او انجام می شود. (نقد النقود، 178)
گویی او همچون قلم ، علوم و حقایق را بر لوح وجود ارواح و نفوس می نویسد . به تعبیر دیگر ، چون خلیفه علوم و حقایق را به نفس کلی به طور ویژه و به مراتب پایین تر از آن به طور عموم افاضه می کند ، قلم اعلی نام گرفته است. کریمه «ن و القلم و مایسطرون» (قلم،1) و نیز حدیث شریف: «اول ما خلق الله القلم فقال له: اکتب فکتب ، کان و ما هو کائن الی یوم القیامه» (بحارالانوار، 57، 366). و جف القلم بما هو کائن (ابن میثم، شرح نهج البلاغه، 1، 163، علم الیقین، 63) به همین جهت اشاره دارد.

ادامه مطلب...

تطبیق آیه نور بر مراتب انسان

«الله نورالسموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح، المصباح فی زجاجة الزجاجة  کانّها کوکب دُرّی یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها  یضیء و لو لم تمسسه نار، نور علی نور، یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الا مثال لنّاس والله بکلِّ شی علیم.» (نور،35)
حق تعالی، وجود آسمان و زمین است و آسمان و زمین و آنچه میان آن دواست، مظاهر اوست؛ از این جهت «مشکوة» مصباح و زجاجة مظاهر اویند. مشکوة، عالم اجسام و جسمانّیات است. زجاجه عالم ارواح و روحانیت است، مصباح عالم عقول و مجرّدات است. تناسب آنها با این معانی این است که نور الهی که از حضرت وجود مطلق بر موجودات می تابد، نخست بر عالم عقول می تابد که در نورانی بودن و لطافت مانند مصباح است، آن گاه بر عالم ارواح که از نظر صفا و روشنی و قابلیّت تابیدن بر دیگران مانند زجاجه است، آن گاه بر اجسام می تابد که از نظر ظلمت و تیرگی مانند مشکوة است. آیه کریمه نور هم بیان کننده عالم کبیر است و هم عالم صغیر، بدین خاطر که این دو عالم بر یکدیگر منطبق هستند، همان گونه که مشکوة در عالم کبیر، جسم انسان کبیر است که عبارت است از جسم کلی و جسمانیّات و علوّیات و سفلیّات؛ زجاجه قلب حقیقی اوست. که همان نفس کلی و مجموعه عالم روحانیات است؛ مصباح روح کلی اوست که عبارت است از روح اعظم و عالم عقلی و همه مجرّدات و مقصود از شجره، یا مجموعه آن سه مرتبه است یا وجود مطلق. (ر.ک جامع الاسرار، 523 – 510)

ادامه مطلب...