مرحله دوم: تتمة احكام وجود و برخی از احكام عدم - فصل یکم: تحقيق وجود رابط
فصل یکم: تحقيق وجود رابط
در فصل نهم از منهج اول گفته شد که هلیات مرکب (مطابَق هلیات مرکب)، وجود رابط دارند.
در هر قضیهای خواه مرکب و خواه بسیط، نسبت وجود دارد ولی بحث در مطابَق قضایاست، یعنی آیا در خارج از ذهن نیز نسبت و رابط هست یا نه؟
ملاصدرا: در مطابق هلیات بسیط، رابط نیست، زیرا در خارج، وجود عین ماهیت است. مدلول التزامیاش این است که در مطابق هلیات مرکب، رابط هست. این در فصل نهم گفته شد ولی اشکالش اینجا مطرح میشود.
حاصل اشکال و در واقع، استدلال بر عدم وجود رابط در مطابق هلیات مرکب: اگر نسبت در خارج باشد، باید وجود فینفسه و برای موضوع داشته باشد، پس مانند محمول میشود. در اثبات محمول برای موضوع، باید نسبتی با موضوع داشته باشد، پس نسبت نیز باید نسبتی با وجود داشته باشد و موجب تسلسل میشود. این همان سخن شیخ اشراق است که هرچه از تکررش تسلسل لازم آید، اعتباری است.
(فیفکّ، ص328) پاسخ: اولاً، مقصود از وجود محمول، وجود بالمعنی الاخص است، در حالی که وجود رابط، وجود بالمعنی الاعم است. به همین خاطر حتی در هلیات مرکبی که محمول آنها امر عدمی است هم وجود دارد.
ثانیاً، حقیقت وجود رابط، ارتباط محمول به موضوع است و موجود فی نفسه مانند محمول نیست تا نیاز به رابط داشته باشد. به بیان ملاصدرا، رابط وجود فی نفسه ندارد تا برای ارتباطش نیاز به رابط دیگری داشته باشد.
در هلیات مرکب لازم نیست محمول موجود باشد بلکه میتواند عدمی هم باشد. البته عقل میتواند نسبت را فی نفسه اعتبار کند و در این صورت، باید نسبتی باشد که محمول را به موضوع ربط دهد. این لحاظ فی نفسه میتواند تا هر جا که معتبر بخواهد ادامه یابد و هر نسبتی هم رابطی داشته باشد ولی با انقطاعِ اعتبارْ تمام میشود و تسلسل نامتناهی نخواهد شد.
(و ما حکم به السلف، ص329): چگونه وجود رابط، نفسیت ندارد در حالی که بزرگان از حکما گفتهاند: «وجود فی نفسهِ محمول بما هو محمول، وجودش برای موضوعش است»؟ یعنی ارتباط محمول به موضوع، وجود فی نفسه دارد که همان وجود لموضوعه است، مانند این گفته: «وجود العرض للصورة فی نفسه عین وجوده لغیره». پس اگر وجود رابطش نفسیتی دارد، نیاز به رابط دارد و اشکال گذشته برمیگردد.
پاسخ: این سخن حکما مانند این سخن است که: «حد الواجب تعالی انه لا حد له» و «فعلیة الهیولی انه لا فعلیة لها». بنابراین، معنی سخن سلف صالح این است که رابط محمول به موضوع، وجود نفسی ندارد. آن گفته مانند این گفته «وجود العرض فی نفسه، هو وجوده لموضوعه» نیست. میان «وجود العرض فی نفسه هو وجوده لموضوعه» و «وجود الربط فی نفسه هو انه موجود لموضوعه» تفاوت وجود دارد، زیرا اولی نفسیت را برای عرض اثبات میکند ولی دومی مستلزم نفسیت نیست.
به عبارت دیگر، استثناء منقطع است که عموم را نهتنها از بین نمیبرد، بلکه تأکید بر عموم است. برخلاف استثناء متصل که عموم را از بین میبرد. حاصل آنکه کلام آنها در مورد وجود نسبت، مانند کلامشان درباره وجود عرض نیست.
ملاصدرا تاکنون ثابت کرد که رابط باید در خارج باشد. بعد خواهد گفت اگر نسبت در خارج هست، باید طرفین نسبت نیز در خارج باشند.
از نظر فلاسفه: وجود فی نفسه لنفسه بنفسه: واجب تعالی است.
وجود فی نفسه لنفسه بغیره: عقل، مثال و ماده است.
وجود فی نفسه لغیره، صور جسمی، صور نوعی و اعراض است.
وجود فی غیره، رابط یا نسبت در قضایاست.
نسبت تام خبری در قضیه حملیه با «است» مساوی است که به آن رابط میگویند، زیرا محمول را به موضوع ربط میدهد. «است» از اقسام وجود است ولی در مفهومش وجود نیست. مانند عقل که از اقسام وجود است ولی در مفهومش وجود مأخوذ نیست.
(ثم لایخفی) از نظر ملاصدرا: وجود یا فی نفسه است یا فی غیره.
فی غیره یا رابط است یا رابطی (به اختصار در فصل نهم از منهج اول از مرحله اول بیان شد و جای اصلیاش مرحله علت و معلول فصل بیست و ششم است).
وجود معلول، وجود رابط است:
حکما وجود فی نفسه لغیره و وجود فی غیره را وجود رابطی نامیدند. ملاصدرا اولی را رابطی و دومی را رابط مینامد و وجود معلول را فی غیره و در نتیجه رابط میداند.
نظر ملاصدرا در مورد رابطه علت و معلول این است که در عالم خارج، علیت نیست. لازمه این سخن آن است که همه علتها تحلیلی است. همانگونه که صفات، شؤون ذات حق تعالی هستند، مخلوقات نیز شؤون ذات علتاند.
استدلال ملاصدرا بر رابط بودن وجود معلول
معلول وجود رابط است که به خود وجود علت، موجود است، پس شأنی از شؤون علت است و وجود ثانی برای آن نیست. دلیل آن هم همان جاعلیت بالذات علت و مجعولیت بالذات معلول است.
(وهم و تنبیه، ص330): بیان محقق دوانی در وحدت وجود و نقد ملاصدرا
بیان دوانی در وحدت وجود: وجود معلول از علت است. بدون اعتبار علت، معدوم بلکه ممتنع است.
دوانی بعد از این، تشبیهی دارد که اشکال ملاصدرا ناظر به آن است: سیاهی (هیئت) از حیثی که عرضی است در جسم، موجود است. دوانی میخواهد وحدت وجود را اثبات کند ولی معلول را که وجود رابط است با سواد که وجود رابطی است، خلط کرده است.
(ص331) اشکال ملاصدرا بر دوانی: وی معلول را که وجود رابط است با سواد که وجود رابطی است خلط کرده است.
مستقل در عبارت «و ان اعتبر علی انه ذات مستقلة، کان معدوماً»، سه معنی دارد:
1ـ وجود فی نفسه لنفسه بنفسه.
2ـ وجود فی نفسه لنفسه بغیره.
3ـ وجود فی نفسه لغیره.
اگر مقصود او از مستقل معنی دوم باشد، اگرچه درست است، زیرا سواد بهخاطر عرض بودن ممکن نیست وجود لنفسه داشته باشد ولی ممکن است وجود فی نفسه لغیره داشته باشد. اگر وجود فی نفسه داشته باشد، دوانی نمیتواند به مقصود خودش که وحدت وجود است برسد، زیرا موجودات فی نفسه، هم واجب تعالی است و هم ممکنات.
اگر مقصود او از مستقل معنی سوم باشد، درست نیست، اگرچه وجود عرض لغیره است ولی وجود فی نفسه هم دارد.
به تعبیر دیگر، وحدت وجود با وجود فی نفسه داشتن ممکنات سازگار نیست.
آیت الله جوادی: قائل به وحدت وجود، معلول را نه وجود رابط میداند نه مستقل، وجودی برای غیر حق تعالی نمیبیند.