مرحله دوم: تتمة احكام وجود و برخی از احكام عدم - فصل چهاردهم: اقسام ممکن
فصل چهاردهم: اقسام ممکن
مشهور: 1ـ امکان عام: آنچه که محال نیست اعم از واجب و ممکن.
2ـ امکان خاص: سلب ضرورت وجود و عدم.
3ـ امکان اخص: علاوه بر آنکه وجود و عدم چیزی ضرورت ندارد، عاملی هم(وصف یا شرط) سبب ضرورت آن نیست.
4ـ امکان استقبالی: ضرورت بشرط محمول ندارد، زیرا محمولی ندارد و محمولش برای آینده است.
5ـ امکان وقوعی: از فرض وقوع آن محال لازم نمیآید.
6ـ امکان استعدادی: امکان صفت شدن چیزی برای موصوفی. این امکان وصف صفت است نه موصوف.
از این قسم از امکان، این قاعده به دست میآید: کل حادث زمانی مسبوق بمادة و قوة (استعداد).
بر این اساس، درباره گوسفند حضرت ابراهیم علیه السلام میگویند: خداوند سرعت رشد نطفه را در آن بالا برد.
درباره طی الارض: طی مسافت را در چشم بر هم زدنی انجام میدهد.
اگر نقل کلام شود روی همان نطفه، میگویند ماده ازلی است.
این سنگی است که فخر رازی در چاه انداخته و ملاصدرا میخواهد در این فصل بگوید که یک امکان بیشتر نداریم و امکان استعدادی به امکان خاص برمیگردد.
ممکن به امکان خاص بر دو قسم است:
1ـ آنچه که ذاتاً ممکن است و هر یک از وجود و عدم برای آن مساوی است.
2ـ چیزی که برای چیز دیگر ممکن است یعنی میتوان صفت چیز دیگر باشد یا در چیز دیگر حلول کند مانند صور نوعی و اعراض. (به نظر ملاصدرا، حلول همان ناعتیت است).
ممکن ذاتی بر دو قسم است: 1ـ آنچه که امکان ذاتی برای تحقق آن بسنده است 2ـ آنچه که تنها به سبب امکان ذاتی، تحقق نمییابد. به عبارت دیگر، این قسم از امکان ذاتی برای تحققْ نیاز به معدات دارد و علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم لازم است.
(و تحقیق هذا، 394) بر اساس قاعده «واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات»، حق تعالی واجب الفاعلیه است و نسبتش با ممکنات برابر است و اختلاف در ممکنات از سوی حق تعالی نیست بلکه برخی از ممکنات بر برخی دیگر، تقدم ذاتی یا زمانی دارند.
علت این تفاوت میان ممکنات این است که در برخی از آنها امکان ذاتیشان برای صدور از فاعل بسنده است. این ممکنات، مبدَعات ازلی هستند که همینها هم نسبت به هم تقدم و تأخر دارند مانند عقول طولی.
در صدور برخی دیگر، امکان ذاتی بسنده نیست بلکه به امکان دیگری نیازمندند که امکان استعدادی نام دارد.
به همین سبب برخی از ممکنات بر برخی دیگر تقدم زمانی دارند، زیرا افراد متقدم برای افراد متأخر معدّند.
[1]ـ در الافق المبین، ص80 به بعد به تفصیل مانند این اشکالات مطرح شده است.
[2]ـ یکی از مبانی ملاصدرا: فصل از سنخ ماهیت نیست بلکه نحوه وجود است.
[1]ـ از اینجا تا آغاز مرحله سوم مطلب قابل توجهی ندارد و میتوان از آن صرف نظر کرد.
[2]ـ فصوص الحکم فارابی، ص50؛ الهیات شفا، مقاله 1، فصل6، ص50ـ51؛ تلخیص المحصل، ص235 و 236.
[1]ـ یکی از معانی اصالت در حکمت متعالیه است.
- << قبلی
- بعدی