المقالة الاولی: فی النور و حقیقته و نورالانوار و ما یصدر منه أولاً - الفصل الثانی: فی تعریف الغنی

الفصل الثانی: فی تعریف الغنی

الغنی هو ما لایتوقّف ذاته و لا کمال له علی غیره؛ و الفقیر ما یتوقّف منه علی غیره ذاته او کمال له.

 

تعریف غنی

غنی آن است که ذات و کمالات ذاتش بر دیگری متوقف و وابسته نباشد.

فقیر آن است که ذات یا کمالات ذاتش بر دیگری متوقف و وابسته باشد.

موجودی که هم وجودش مستقل است و هم کمال وجودش، نه وجودش وابسته به دیگران است و نه کمال وجودش؛ تأثیرگذاری وی نیز مستقل باشد و به دیگران وابسته نباشد و گویی منقطع از اغیار باشد، غنی است یعنی هیچ نوع انفعالی ندارد بلکه استقلال ذاتی و وصفی دارد.

فقیر آن است که ذات یا کمال ذاتش از غیر باشد یا منفعل باشد. یعنی دیگری می‌تواند بر او تأثیر گذارد و در نتیجه متأثر و منفعل باشد.

الله الصمد: صمد آن است که منفعل نمی‌شود، تحت تأثیر هیچ امری قرار نمی‌گیرد. این امر (منفعل نشدن) یکی از لوازم معنای آن است. اصل معنای صمد، پربودن و توخالی نبودن است. اگر چیزی توپر باشد، هرچه بخواهد بر آن اثرگذار باشد، پس می‌زند.

 

اقسام صفات

1ـ صفاتی که از ذات چیزی سرچشمه می‌گیرد؛ صفات ذاتی و حقیقی

2ـ صفاتی که به‌سبب لحاظ غیر و دیگری به چیزی تعلق می‌گیرد و خود وجود حقیقی ندارد بلکه به‌خاطر ملاحظه و سنجیدن آن با دیگری است که به‌دست می‌آید. مانند صفات اضافی محض، همچون خالقیت، عالمیت. چیزی به نام عالمیت و خالقیت در خارج وجود ندارد، ولی از مقایسه برخی از امور با هم، خالقیت به وجود می‌آید.

قسم اول (صفت ذاتی یا حقیقی) خود بر دو قسم است:

1ـ صفاتی که بدون سنجش با اغیار، از ذات چیزی انتزاع می‌شود و عارض بر ذات می‌شود. این صفات را هیأت ممکن می‌گویند، مانند شکل. شکل را از جایی بر چیزی نمی‌افزایند و در عین حال با چیزی نیز سنجیده نمی‌شود. مستطیل، مستطیل است اگرچه با هیچ چیزی سنجیده نشود. این‌گونه صفات را صفات حقیقی گویند.

2ـ صفاتی که با غیر نسبتی دارند و به‌تنهایی از ذات اشیاء انتزاع نمی‌شوند. این‌گونه صفات را صفات اضافی نامیده‌اند. مانند علم و قدرت.

 

تقسیم دیگری برای صفات

صفات را قطع نظر از این‌که فاعل دارند یا ندارند، می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

1ـ صفات حقیقی محض، مانند حیات.

2ـ صفات حقیقی ذات اضافه، مانند علم و اراده. اراده جایی است که مرادی باشد. علم جایی است که معلومی وجود داشته باشد. البته مقصود این نیست که حتماً در خارج وجود داشته باشد، بلکه نوعی وجود برای معلوم اگرچه خارجی نباشد، برای تحقق علم لازم است.

3ـ صفات اضافی محض

غنی عبارت است از موجودی که در همه جهات، بی‌نیاز و مستقل و غیر متأثر از دیگران باشد: 1ـ نه ذاتش متوقف بر دیگران باشد. 2ـ نه صفات ذاتش که هیأت ممکن است. 3ـ نه صفات اضافی‌اش که هیأ‌ت‌های کمالی و اضافی است، وابسته به اغیار باشد.

فقیر که در مقابل غنی قرار دارد، کسی یا چیزی است که: 1ـ یا در ذات وابسته است. 2ـ یا در صفات ذات نیازمند است. 3ـ یا در صفات نسبی و اضافی و سنجشی‌ آن.