المقالة الخامسة فی المعاد و النّبوّات و المنامات - الفصل السابع: مسطور فی لوح الذکر المبین
الفصل السابع: مسطور فی لوح الذکر المبین
انّ السایرین الذین یقرعون أبواب غرفات النور، مخلصین صابرین، یتلقّاهم ملائکة الله، مشرقین، یحیونهم بتحایا الملکوت؛ و یصبّون علیهم ماءً نبع من ینبوع البهاء لیتطّهروا؛ فأنّ ربّ الطول یحبّ طهر الوافدین. ألا انّ اخوان البصیرة الذین التأموا علی التسبیح و التقدیس عاکفین یخشعون لله و هم قیامٌ قانتون یذکرون ناظم الطبقات فی العالمین و هم عن ابناء الظلمات یجتنبون، قاموا فی هیاکل القربات، یناجون مع اصحاب حجرات العزّة، یلتمسون فک الأسیر و یقتبسون النور من مظهره. أولئک الذین اقتدوا بالصافّین عند الله الأقربین. سبّحوا الله الذی جعل الشمس وسیلة و النیرین خلیفةً و الجواری حملةً فی قربة الله: یتنعّمون، فینعمون و أشخاص الضوء فی مدارج الحراک بنور الله ینتفعون، فینفعون النازلین.
ألقی الله التقدیس علی قلوب الذین أووا الی المحاریب، یقرؤون الاذکار و ینادون ربّهم، فیقولون: الهنا! اطمسْ عنّا غیهب النکر، انّ غیهب النکر دثار الجاهلین. الهنا! أتیناک طائعین و اشارت الیک الارواح بالتقادیس طالبات الرقی الی مقاعد الجلال من کرسیک الفسیح و مطرحِ نورک الرشید، فقدّسْهنَّ بأیدک المتین. رکضتْ نفوس اولی البصایر اذا رمقتْ نحو عرصات ضوءک الکریم، انّ ضوءک الکریم غیاث المستجیرین.
هدایة الله أدرکتْ قوماً اصطفّوا باسطی أیدیهم ینتظرون الرزق السماوی و لمّا انفتحت ابصارهم، وجدوا الله مرتدیا بالکبریاء اسمه فوق نطاق الجبروت و تحت شعاعه قوم الیه ینظرون و لولا اولو عزیمة فی الأرض یطهّرون الباقیات لجوار الله، هم أحباب الربّ یبغضون السیئات، لقذفت السموات و بالاّ علی الأرض، فترتج، فتطحن الظالمین.
و بعث الله النبیین الی الناس لیعبدوه، ففریق عبدوا الله علی نسک و تقرّبوا و فریق زاغوا عن الحقّ مبعدین. فأما الذین عبدوه خاضعین، فسیرفعهم الله الی مَشهَد الضیاء. فیدخلون فی صفوف العزّة و یقدّسهم الله بطهارته، فاذا هم عند الله فی النعیم دایمون و أما الزائغون، فیلقی علیهم الذلّ و هم علی الرؤوس تحت حجاب الظلمات ناکسون. فسبحان الذی برزت له الذوات الصالحات، فوهب لها البَسْطة. فآبوا الی قومهم مکرمین.
و ضمان الرحمان انّ قوماً تاهوا فی شوق مرتع الجلال ـ الذی هو مآوی أحیاء السرمد حولَ قبّة الدیهور ـ یقبضهم الی جناب الحقّ. فهم فی عین الحیوان علی الآباد، یسبّحون عظم موقعِ قومٍ وقفوا یرکعون و فی دُجَی اللیل تمطر أعینُهم من خشیة ربّهم و یبکون. کتَبَ الله فی زبور الرحمة أن لایذر علی وجوههم غبرة حین یلقونه و یجعلهم بلقائه فایزین؛ انّ مطیع الرحمن یغشاه بارقٌ من نوره، ألا انّ نجم الله خیر الطارقین!
ویژگیهای اهل سیر و سلوک
این فصل و فصل پس از این، از واردات قلبی و تجربی شیخ اشراقی است. از اینرو به بیان خطابی آن بسنده کرده است. ولی فصل نهم از جهت موضوع با این دو فصل همانند است و مانند سایر فصول، جنبهی علمی و برهانی دارد.
نور الانوار چنانکه پیشتر گفته شد، مقدس و منزه از هرگونه نقص و کاستی است، بلکه نور و بهاء و کمال او فوق مالایتناهی بما لایتناهی است و نیز گفته شد که حبّ و عشق وی به ذات و صفات خود تعلق میگیرد. ولی از آنجا که هرچه از نور برخوردار باشد، به اندازه نورانیت خود به نورالانوار شباهت دارد و ملاک و معیار حب و عشق، سنخیت و شباهت است، نورالانوار بدانها نیز حب و عشق میورزد و پاکی و پالودگی هرکه را که پا در حضور او میگذارد و بر سر سفره جود و کرم او مینشیند، میطلبد، از اینرو سالکان الی الله ویژگیهای مناسب با این طلب را دارند که از این قرار است:
1ـ در کسب کمالات علمی و عملی و اتصاف به فضایل اخلاقی که یا مقدمه طهارت ذاتی و یا مرتبهای از آن است، کوشا هستند و در این مسیر، رکود و توقف ندارند.
2ـ از آنجا که خروج از عالم ظلمت و برزخ بهدلیل تناسب آن با جنبههای ظلمانی نفس، کار دشوار است، سالکان الی الله از صبر و پایمردی برخوردارند و هیچ سختی، رنج و مانعی آنان را از سیر و سفر بهسوی انوار عقلی و از آنجا بهسوی نورالانوار باز نمیدارد.
3ـ آنان در این سفر، هدفی جز القاء و اتصال به انوار عقلی و پس از آن، شهود نورالانوار ندارند. خواست آنان تشبه به نورالانوار و به تمام رساندن ظهور کمالات و انوار مقدس و منزه اوست. آنان فراتر از آنند که توجه به امور برزخی و ظلمانی داشته باشند، تا چه رسد به آنکه آن را طلب کنند، بلکه به مقصود دستیابی به کمالات یاد شده، از امور برزخی و ظلمانی گریزانند.
4ـ نتیجه این سه ویژگی این است که ملائکه عقلی و انوار طولی و عرضی، آنان را بهسوی خود دعوت، هدایت و جذب میکنند. این خود سبب میشود سختیها و رنجشهای سفر بر آنان آسان گردد. علاوه بر اینکه دقت و سرعت سیر آنها مضاعف میگردد.
5ـ جذب آنان بهسوی ملائکه عقلی و انوار مقدس، با اشراق انوار بر این سالکان، همراه است. انوار قدسی بهخاطر تمامیت خود، سرچشمهی نور و کمال و جمال و بهاء است و نیز استعداد سالکان الی الله، انواع و مراتبی از نور و کمال و جمال را بر آنان افاضه میکنند.
6ـ اینان که اهل بصیرتند، پیوسته به تسبیح و تنزیه کلامی، نفس و قلبی، مشغولند و لحظهای از آن غفلت نمیورزند.
7ـ به مرتبه فروتنی و خضوع و خشوع پیوسته نسبت به نورالانوار دست یافتهاند، بهگونهای که هیچ نشانی از غرور، خود بزرگبینی و بلکه خودبینی در آنها وجود ندارد.
8ـ اهل ذکر پیوسته هستند. قیام و قعود آنها با ذکر حق تعالی همراه است.
9ـ از اهل دنیا و هرچه به ظلمت آلوده باشد، گریزانند.
10ـ همراهی آنان با بدن و جسم خود بهخاطر امکان استفاده از آن برای رسیدن به کمالات نورانی است و یا پیوسته در مساجد و معابد به ذکر و بندگی مشغولند.
11ـ اهل مناجات و شبزندهداری هستند و مهمترین خواستهی آنان خلاصی علایق بدن، ظلمانی و برزخی است.
12ـ از نور انوار قاهر و نورالانوار برخوردارند و پیوسته بر ظهور و نورانیت آنها افزوده میشود.
13ـ مقتدای آنان در طلب، ذکر، تسبیح و تنزیه، ملائکه مقرب الهی هستند.
14ـ هم پیوسته از نعمتهای الهی که در مسیر سلوک بدانها افاضه میگردد، برخوردارند و هم از نعمتهای یاد شده بر فروتر از خود افاضه میکنند. با نور بیاندازه انوار قاهر و نورالانوار، نورانی میگردند و برازخ ظلمانی و اهل آن را بهاندازه استعداد و طلب آنها، از نور برخوردار میکنند.
15ـ بهخاطر آنچه گفته شد، حق تعالی آنان را که محراب عبادت را جایگاه خود قرار دادهاند و پیوسته به ذکر و دعا اشتغال دارند، از طهارت عقلی برخوردار میسازد.
16ـ با دوری از ظلمت جهل و جاهلان و طلب پیوسته از حق تعالی برای رهایی از آن، دستیابی جایگاه عظمت و جلال و سکون در آن را طلب میکنند.
17ـ با افاضه نور الهی و جذبات نورالانوار، به بالاتر از جبروت و مشاهده کبریای الهی واصل میگردند.
18ـ آنان سبب آسایش و آرامش خلق و دوری از عذاب الهی هستند. اگر نفوس پاک و قدسی آنان، که محبّ یا محبوب نورالانوارند، نبود، عذاب آسمانی، زمین و اهل آن را فرا میگرفت.
بعثت پیامبران
هدف از بعثت پیامبران، دعوت انسانها به بندگی خداست. آنان پیام الهی را به گوش جهانیان رساندند و حجت را بر خلق تمام کردند. انسانهایی که دعوت آنها را شنیدند، بر دو دسته تقسیم میشوند:
1ـ گروهی که تسلیم دستورات الهی شدند و بندگی خدا را پیشهی خود ساختند.
2ـ گروهی که نافرمانی کردند و از حق دور شدند و در ظلمت خویش غوطهور گشتند.
حق تعالی، گروه نخست را به عالم عقلی و نوری بالا برد و رفعت درجه بخشید، آنان را در صفوف ملائکه مقرب جای داد؛ آنان را با طهارت خویش، تطهیر و تنزیه نمود و در نتیجه تا ابد در نعمتهای الهی بهسر خواهند برد. ولی آنان که از حق منحرف و دور شدند، به ذلت و بیچارگی گرفتار خواهند شد.
تقدیر ازلی خداست که آنان را که در اشتیاق وصول به جایگاه جلال او که جایگاه زندگان جاوید است، بهسر بردهاند، بهسوی خویش فرا کشاند و آنان را به چشمه حیات جاودان برساند و در کتاب رحمت خویش واجب و ضروری گردانیده است که آنان به لقای او دست یابند و بههنگام لقاء از هرگونه اندوهی پیراسته باشند.