فصل یکم: کلیات - وظايف فيلسوف دين
وظايف فيلسوف دين
1ـ تحقيق پيرامون علل پيدايش عقايد
يكي از مهمترين وظايف فيلسوف دين، پژوهش پيرامون علل پيدايش عقايد و باورهاي ديني و بررسي فرضيهها و نظريههاي مربوط به آن است. تحقيق دربارة ريشهها و منشأ دين بهمنظور يافتن عوامل مؤثر در پيدايش دين، وظيفة اساسي فيلسوف دين است؛ چيزي كه در كلام ناديده گرفته ميشود و يا بهعنوان امري مسلّم پذيرفته ميشود.
فرضيههاي متعددي در اين زمينه مطرح شده است، بهويژه فرضيههاي روانشناسانه و جامعهشناسانهاي وجود دارد كه هر كدام با تكيه بر پيشفرضهاي مورد نظر خود، به گمانهزني در اين زمينه ميپردازد. فيلسوف دين توجه ويژهاي به اين فرضيهها داشته، به نقد و بررسي و در برخي موارد مدلّل ساختن آن همت ميگمارد.
2ـ تحقيق پيرامون صدق و كذب گزارههاي ديني
پژوهش پيرامون درستي يا نادرستي انديشههاي ديني، بدون گرايش به دين معيّن. فيلسوف دين پس از يافتن عوامل پيدايش عقايد ديني، به جنبة صدق و كذب آن ميپردازد، بدينخاطر كه علت پيدايش و ريشههاي باورهاي ديني هرچه كه باشد، (خواه علل رواني داشته باشد و خواه علل اجتماعي و خواه معلول ضرورتهاي طبيعي مربوط به ساختار انسان و جهان باشد) ميتواند از جهت صدق يا كذب مورد بررسي قرار گيرد.
اخباري يا انشايي بودن گزارههاي مربوط به باورهاي ديني و نيز حقيقي يا اعتباري بودن آنها، از ديگر مسايلي است كه در همين زمينه مورد مطالعه قرار ميگيرد.
3ـ تبيين نقش عقايد ديني
تبيين نقش عقايد ديني در مجموعه ساختارهاي معرفتهاي بشري، وظيفة ديگر فيلسوف دين است. عقايد ديني قطع نظر از خاستگاه، ريشهها، عوامل پيدايش و قطع نظر از صدق و كذب آنها، بخشي از معرفت بشري و فرهنگ فردي و اجتماعي انسان را تشكيل داده است كه ميتواند بهطور مستقل مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد.
اين باورها خواه صادق باشند و خواه نباشند، در زندگي اقتصادي، سياسي و علمي انسان، پيشرفت يا ركود، جنگ و صلح و بالاخره آرامش و اضطراب انسان نقش اساسي داشته و دارد؛ از اينرو، قطع نظر از جنبههايي كه در وظيفة يكم و دوم از آن ياد شد، مورد پژوهش فيلسوف دين قرار ميگيرد.
با توجه به آنچه كه تحت عنوان وظايف متكلم و فيلسوف دين گفته شد، ميتوان به تفاوتهاي آن دو بهطور دقيقتر نگريست و حوزة فعاليت و دلمشغولي هر كدام را تبيين كرد.
معيارهاي ارزيابي
معيارهاي ارزيابي در فلسفه دين چيست؟ اين معيارها چيزي جز منابع علم نيست. منابع علم از اين قرار است:
1ـ وثاقت[119] 2ـ شهود[120] 3ـ ادراك حسي[121] 4ـ دليل[122]