فصل یکم، بخش یکم: مقدمات - 1ـ1ـ 6ـ رابطه انسان و رحمن
1ـ1ـ 6ـ رابطه انسان و رحمن
رحمن اولين اسم حق تعالي است. با تنزل حق تعالي از حضرت ذات كه حضرت احديت است به حضرت اسماء كه حضرت واحديت است و به تعبير ديگر با تنزل ذات مطلق به اولين مرتبة تعين، خليفة اكبر حق تعالي و مظهر اعلاي او ظهور پيدا مي كند و ذات حق تعالي به اسم رحمن متجلّي ميشود. اين ظهور از اين جهت رحمن است كه رحمت آن عام و فراگير است و به اعيان و ماهيات موجودات بدون علت و سبب و صرفاً با اعطاي محض و انعام بحت كه از مقتضيات اسم جواد الهي است، هستي ميبخشد. همه عالم هستي چنانكه پيش از اين گفته شد به واسطة اسم رحمن پديد ميآيند. (ر.ك. جامع الاسرار، 1127).
رحمن، برزخ و حدّ فاصل ميان حضرت ذات و حضرت اسماء و صفات است كه از آن به برزخ جامع نيز تعبير شده است. (همان، 1130). تفاوت آن با اسم الله چيزي جز اعتبار نيست و در حقيقت الله، رحمن است و اسم او نيز اسم رحمن است بدون هرگونه تغاير واقعي. (همان، 1137).
استنباط مغايرت ميان آن دو، چيزي جز گماني شيطاني نيست؛ از اينرو، آنانكه براي رحمن سجده نميكنند در كفر با ابليس شريكند و به تعبيير قرآن: و اذا قيل لهم اسجدوا للرحمن قالوا و ما الرحمن أنسجد لما تأمرنا و زادهم نفوراً، (فرقان، 61). اينان رحمن را غير از الله ميدانستند و از اينرو، سجده بر او را ناروا ميدانستند، به همين خاطر اگر ميدانستند كه غيريت ميان آن دو اعتباري است و در نتيجه سجده بر رحمن، همان سجده بر الله است، از سجده بر او سر باز نميزدند و با امر الهي مخالفت نميكردند و تسليم خليفة اعظم و مظهر اعلاي او ميشدند و بر او سجده ميكردند اينان همان شيطانند كه به گمان غيريت ميان الله و رحمن و اينكه سجده بر رحمن غير از سجده بر الله است، از سجده بر رحمن، خليفة اعظم حق تعالي، سر باز زد. او به خاطر جهل خويش بسا كه براي تعظيم حق تعالي، سجده بر غير را روا نداشت و حال آنكه چگونه ميشود سخن و امر كسي را به خاطر بزرگداشت او ناديده گرفت و با آن مخالفت كرد؟! (ر.ك. جامع الاسرار، 1139).
نقطة مقابل اين گروه كه جاهلانه ميان الله و رحمن مغايرت گمان بردهاند، گروهي ديگر قرار دارند كه به رحمن و عدم مغايرت حقيقي او با الله آگاهي دارند، اينان عباد الرحمن هستند كه به خاطر معرفت او، يمشون علي الارض هوناً (فرقان، 64). يعني آنان در ميان اهل زمين و غير آنان و در واقع در عالم كثرت، با اطمينان و آرامش و وقار زندگي ميكنند زيرا هر كه حضور سلطان حقيقي را بيابد جز اينگونه نخواهد بود و اين تعبير ديگري براي مقام احسان است كه حضرت ختمي مرتبت (ص) فرمود: الاحسان أن تعبد الله كانّك تراه فان لم تكن تراه فانّه يراك، (بحار الانوار، 70، 196). (ر.ك. جامع الاسرار، 1141).
آيات كريمه قرآن بهطور مكرر به اين عدم مغايرات اشاره ميكند مانند: و ما يأتيهم من ذكر من الرحمن محدث الاّ كانوا عنه معرضين؛ (شعراء، 4). انما تنذر من اتّبع الذكر و خشي الرحمن بالغيب. (يس، 10). كسي را ميتواني انذار و هدايت كني كه از قرآن پيروي كند و در غيب و نهان از رحمن كه خليفة اوست خشيت داشته باشد؛ (ر.ك. جامع الاسرار، 1143). من خشي الرحمن بالغيب و جاء بقلب منيب اُدخلوها بسلام ذلك يوم الخلود لهم ما يشاؤون و لدينا مزيد. (ق،4ـ 32).
سورة فاتحة الكتاب بزرگترين شاهد بر عدم مغايرت حقيقي ميان الله و رحمن يعني خليفة او ميباشد. اين سوره، شامل كمال رحمن و تصرف او در دنيا و آخرت و نيز غيب و شهادت است. بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله ربّ العاليمن الرحمن الرحيم مالك يوم الدين (فاتحه، 4ـ 1). بيان تصرف و تسلط او بر وجود در دنيا و آخرت است. رحمن دوم تكرار رحمن اول كه وصف الله است، نيست بلكه خليفة الله است كه در هستي تصرف ميكند و رحيم نيز صفت اين رحمن است. (ر.ك. جامع الاسرار، 1145). و رحيم اول همانند رحمن اول وصف الله است.