فصل یکم، بخش چهارم: انسان پس از طبيعت - 1ـ 4ـ 13ـ درجات هشت‌گانه بهشت

1ـ 4ـ 13ـ درجات هشت‌گانه بهشت

از آن‌جا كه اهل هدايت هفت گروهند با اين عناوين: 1ـ اهل اسلام 2ـ اهل ايمان 3ـ اهل يقين 4ـ صاحبان عقل 5ـ صاحبان لبّ 6ـ صاحبان نهي 7ـ راسخان در علم؛ و از آن‌جا كه گروه هفتم به خاطر دست‌يابي به كمال شايستة انساني و غايت قصوي و حسن مطلق بيش از آن‌چه كه مقتضاي مقام آن‌هاست، بدان‌ها خواهد رسيد يعني به حكم كريمة للّذين أحسنوا الحسني و زيادة (يونس، 26). اهل زيادت هستند. درجات بهشت هشت درجه است، هفت درجه مربوط به گروه‌هاي هفت‌گانه و درجة هشتم مربوط به اهل زيادت.

اهل زيادت كساني هستند كه به معارف حاصل از لقاء حق تعالي كه بقاء و سِرّ في الله و بالله نام دارد، رسيده‌اند. در اين مقام است كه عارف چيزي مي‌بيند كه هرگز نديده است؛ چيزي مي‌شنود كه هرگز نشنيده است؛ چيزي مي‌شناسد كه هرگز نشناخته است، چنان‌كه حديث قدسي بدان اشاره دارد كه أعددت لعبادي الصالحين ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر (حر عاملي، الجواهر السنيّه، 4 و 282). و خداي متعال فرمود: فلا تعلّم نفس ما اُخفي لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون (سجده، 17). و به همين مقام اشاره دارد كريمه إنّ المتّقين في جنّات و نهر في مقعد صدق عند مليك مقتدر. (قمر، 5ـ 54).

مرتبة هشتم بهشت همان است كه حديث شريف إنّ لله جنّة ليس فيها حور و لا قصور... (اسرار الشريعه، 117). بدان اشاره دارد و جنّت ذات نام دارد. درجات هفت‌گانه بهشت، به ساكنان جنّت ذات كه مرتبة هشتم آن است، سخت مشتاقند؛ چنان‌كه رسول خدا (ص) فرمود: إنّ الجنّة لاَشوق إلي سلمان من سلمان إلي الجنّة و إنّ الجنّة لاَعشق لسلمان من سلمان للجنّة. (فتان نيشابوري، روضة الواعظين، 6ـ 240). يعني جنّت نعيم و آن‌چه در آن است از حور و قصور و لذّات حسّي به سلمان مشتاق‌تر است از سلمان به آن؛ زيرا سلمان در جنّت ذات و مشاهده حضرت الهي است نه در جنّت نعيم؛ و از اهل الله است كه مصداق حديث شريف نبوي قرار گرفته است (ر.ك. تفسير المحيط، 1، 9ـ 307). كه فرمود: الدنيا حرام علي اهل الاخرة و الاخرة حرام علي اهل الدنيا و هما حرامان علي اهل الله. (عوالي اللئالي، 4، 119). 

به نظر مي‌رسد كه دار القرار عنوان و وصف عامي براي همه درجات بهشت بلكه براي عالم آخرت است، نه نامي براي بهشت يا درجه‌اي از درجات آن و نيز جنّت عاليه وصفي براي يك درجه يا همه درجات بهشت است و چون از سويي آياتي كه به بهشت خاص اشاره مي‌كند، در اين دسته‌بندي نيامده و از ديگر سو، بهشت يا درجات آن بيشتر از هشت نيست و يكي از آن‌ها بهشت خاص است، بنابراين جنّت عاليه يا وصف يكي از مراتب هشت‌گانه بهشت است و يا وصف همه آن‌ها، ولي در هر صورت خود درجه يا منزل معيّني غير از آن هشت منزل كه يكي از آن‌ها خاص است، نمي‌باشد. مقصود از بهشت خاص، آن است كه كريمة‌ يا أيّتها النّفس المطمئنّة إرجعي إلي ربّك راضية مرضيه فادخلي في عبادي وادخلي جنتي (فجر، 30ـ 27). بدان اشاره دارد و سيد آن را بهشت ذات ناميده است (ر.ك. اسرار الشريعه، 124 و 128). و كريمة إنّ المتّقين في جنّات و نهر في مقعد صدق عند مليك مقتدر (قمر، 55). را به عنوان شاهد بر آن آورده است. (ر.ك. اسرار الشريعه، 128). اين بهشت عالي‌ترين بهشتي است كه بالاتر از آن قابل تصوّر نيست. (ر.ك. جامع الاسرار، 580). در جاي ديگر (ص333) جنّت مأوي را عالي‌ترين بهشت معرفي كرد، چنان‌كه گذشت (ذيل جنت مأوي؟)

گروه‌هاي اهل شقاوت و ضلالت در مقابل گروه‌هاي هفت‌گانه قرار دارند كه هر كدام شايسته مرتبه‌اي از جهنم هستند؛ از اين جهت، دركات جهنم هفت مرتبه است. (ر.ك. تفسير المحيط، 1، 7ـ 306).