فصل یکم، بخش چهارم: انسان پس از طبيعت - 1ـ 4ـ 5ـ اقسام قيامت

1ـ 4ـ 5ـ اقسام قيامت

سيد در دو جا معاد را دو گونه تقسيم مي‌كند و در شرح به هيچ يك از دو قسم وفادار نمي‌ماند. در تقسيم نخست مي‌گويد: معاد عبارت است از رجوع عالم و آن‌چه در آن است، به محل صدور خود، از جهت صورت و معني در مراتب سه‌گانه قيامت كه صغري و وسطي و كبري است و از جهت آفاق و انفس. در اين صورت قيامت دوازده قسم مي‌شود؛ بدين‌گونه كه سه قسم قيامت صوري آفاقي است و سه قسم قيامت معنوي آفاقي. قيامت انفسي نيز همين‌گونه است. بنابراين اقسام قيامت دوازده تاست كه از اين قرار است:

1ـ قيامت صغراي صوري آفاقي 2ـ قيامت وسطاي صوري آفاقي 3ـ قيامت كبراي صوري آفاقي 4ـ قيامت صغراي معنوي آفاقي 5ـ قيامت وسطاي معنوي آفاقي 6ـ قيامت كبراي معنوي آفاقي 7ـ قيامت صغراي صوري انفسي 8ـ قيامت وسطاي صوري انفسي 9ـ قيامت كبراي صوري انفسي 10ـ قيامت صغراي معنوي انفسي 11ـ قيامت وسطاي معنوي انفسي 12ـ قيامت كبراي معنوي انفسي

شش قسم آفاقي است كه سه قسم آن صوري و سه قسم آن معنوي است. شش قسم انفسي است كه آن هم، سه قسم صوري و سه قسم معنوي است.

در جاي ديگر اين‌گونه تقسيم مي‌كند: ‌معاد يا صوري است يا معنوي. هر كدام از اين دو يا مربوط به اهل طريقت است يا مربوط به اهل حقيقت و همة اين‌ها يا صغري است يا وسطي يا كبري. (ر.ك. همان، 113). ملاك اين تقسيم‌بندي، صوري، معنوي، اهل طريقت، اهل حقيقت، قيامت‌هاي سه‌گانه است كه اقسام آن از اين قرار است:

1ـ قيامت صغراي صوري اهل طريقت 2ـ قيامت وسطاي صوري اهل طريقت 3ـ قيامت كبراي صوري اهل طريقت 4ـ قيامت صغراي صوري اهل حقيقت 5ـ قيامت وسطاي صوري اهل حقيقت 6ـ قيامت كبراي صوري اهل حقيقت 7ـ قيامت صغراي معنوي اهل طريقت 8ـ قيامت وسطاي معنوي اهل طريقت 9ـ قيامت كبراي معنوي اهل طريقت 10ـ قيامت صغراي معنوي اهل حقيقت 11ـ قيامت وسطاي معنوي اهل حقيقت 12ـ قيامت كبراي معنوي اهل حقيقت

شش قسم مربوط به اهل طريقت است كه سه قسم آن صوري و سه قسم ديگرش معنوي است و شش قسم مربوط به اهل حقيقت است كه سه قسم آن صوري و سه قسم ديگرش معنوي است.

ولي به هنگام شرح اقسام ياد شده، شش قسم آن را از تقسيم‌بندي نخست انتخاب مي‌كند و شش قسم آن را از تقسيم‌بندي دوم. اقسام شرح داده شده بدين قرار است:

1ـ قيامت صغراي معنوي اهل طريقت 2ـ قيامت وسطاي معنوي اهل طريقت 3ـ قيامت كبراي معنوي اهل طريقت 4ـ قيامت صغراي معنوي اهل حقيقت 5ـ قيامت وسطاي معنوي اهل حقيقت 6ـ قيامت كبراي معنوي اهل حقيقت 7ـ قيامت صغراي صوري آفاقي 8ـ قيامت وسطاي صوري آفاقي 9ـ قيامت كبراي صوري آفاقي 10ـ قيامت صغراي معنوي آفاقي 11ـ قيامت وسطاي معنوي آفاقي 12ـ قيامت كبراي معنوي آفاقي

همان‌گونه كه ملاحظه مي‌شود، شش قسم نخست از اقسام شرح داده شده، شش قسم دوم از تقسيم‌بندي دوم است و شش قسم دوم از اقسام شرح داده شده، شش قسم نخست از تقسيم‌بندي اوّل است و در نتيجه از مجموع بيست و چهار قسم دو تقسيم‌بندي ياد شده، تنها به شرح دوازده قسم مي‌پردازد و اقسام زير را شرح نمي‌دهد.

1ـ قيامت صغراي صوري انفسي 2ـ قيامت وسطاي صوري انفسي 3ـ قيامت كبراي صوري انفسي 4ـ قيامت صغراي معنوي انفسي 5ـ قيامت وسطاي معنوي انفسي 6ـ قيامت كبراي معنوي انفسي 7ـ قيامت صغراي صوري اهل طريقت 8ـ قيامت وسطاي صوري اهل طريقت 9ـ قيامت كبراي صوري اهل طريقت 10ـ قيامت صغراي صوري اهل حقيقت 11ـ قيامت وسطاي صوري اهل حقيقت 12ـ قيامت كبراي صوري اهل حقيقت

آيا اقسامي كه هم‌اينك از آن‌ها ياد شد و شرح داده نشده، همان اقسامي است كه شرح داده شده است؟ اگر اين‌گونه است، كدام قسم از اين دوازده قسم شرح داده نشده برابر با كدام قسم از آن دوازده قسم شرح داده شده است؟

1ـ آيا قيامت‌هاي صوري اهل طريقت كه شرح داده نشده همان قيامت‌هاي صوري آفاقي است كه شرح داده شده است؟

2ـ آيا قيامت‌هاي صوري اهل حقيقت همان قيامت‌هاي معنوي آفاقي است كه شرح داده شده است؟

3ـ آيا قيامت‌هاي صوري انفسي كه شرح داده نشده، همان قيامت‌هاي معنوي اهل طريقت است كه شرح داده شده است؟

4ـ آيا قيامت‌هاي معنوي انفسي كه شرح داده نشده، همان قيامت‌هاي معنوي اهل حقيقت است كه شرح داده شده است؟

5ـ آيا تفاوت‌هاي دو تقسيم‌بندي تنها در الفاظ است؟

اقسامي را كه سيد شرح داده، عبارت است از شش قسم قيامت معنوي مربوط به انفس و سه قسم قيامت صوري آفاقي و سه قسم قيامت معنوي آفاقي و در نتيجه، سه قسم قيامت صوري انفسي ناديده گرفته شده است. سيد به اين نكته توجه كرده است؛ از اين جهت، در جاي ديگر مي‌گويد: گفتيم كه قيامت دوازده قسم است، شش قسم آن مربوط به آفاقي است كه از آن شش قسم، سه قسم صوري و سه قسم معنوي است و شش قسم نيز مربوط به انفسي كه سه قسم آن صوري و سه قسم ديگر معنوي است. (اين همان تقسيمي است كه نخست بدان اشاره كرديم.) و حال آن‌كه در شرح اين‌گونه نشده است، بلكه شش قسم قيامت معنوي انفسي لحاظ شده است و شش قسم قيامت صوري آفاقي و اين درست نيست.(ر.ك. اسرار الشريعه، 129).

از اين تعبير سيد معلوم مي‌شود كه مقصود از قيامت‌هاي اهل طريقت و حقيقت، همان قيامت انفسي است كه به آن پرداخته است. ولي اين نكته مهم باقي مي‌ماند كه او شش قسم قيامت صوري آفاقي بيان نكرده است، بلكه سه قسم صوري آفاقي و سه قسم معنوي آفاقي را مطرح و شرح كرده است و حال آن‌كه در طرح اشكال بر خود، شش قسم صوري آفاقي را مطرح مي‌كند. به تعبير ديگر، او در شرح قيامت‌ها، شش قسم قيامت معنوي نزد اهل طريقت و حقيقت را مطرح مي‌كند و حال آن‌كه بنابراين بود كه سه قسم قيامت صوري انفسي و سه قسم قيامت معنوي انفسي را مطرح ‌سازد، نه قيامت‌هاي اهل طريقت و حقيقت را.

او به اين اشكال پاسخ مي‌دهد كه بدان اشاره خواهيم كرد. ولي او بايد سه قسم قيامت صوري آفاقي و سه قسم قيامت معنوي آفاقي را مطرح كند و همين كار را نيز كرده است و بر اساس تقسيم‌بندي نخست، درست نيز هست، ولي خود اشكال مي‌كند كه «اينك، شش قسم قيامت صوري آفاقي مطرح شده است،» و حال آن‌كه چنين نشده است. چرا سيد چنين گفته است، بر ما هم معلوم نيست، به احتمال قوي، لغزش قلم بوده است.

اما در پاسخ به اين‌كه چرا به جاي طرح سه قسم قيامت صوري انفسي و سه قسم قيامت معنوي انفسي، شش قسم قيامت معنوي انفسي مطرح كرده است، او مي‌گويد: مانند اين پرسش بسي ساده است و بازگشت به تقسيم نخست در نهايت سادگي است، بدين صورت كه قيامت‌هاي شش‌گانه معنوي اهل طريقت و حقيقت را سه قسم و مربوط به انفس بدان و سه قسم قيامت صوري انفسي نيز بدان بيفزاي و براي آفاق نيز سه قسم صوري و سه قسم معنوي معيّن كن. (البته در كلام سيد اين بخش اخير كه گفتيم وجود دارد يعني او خود سه قسم صوري و سه قسم معنوي مربوط به آفاقي را مطرح كرده و به شرح آن پرداخته است و نيازي به افزايش از سوي مخاطب ندارد؛ از اين‌رو، تنها بايد بر شش قسم معنوي اهل طريقت و حقيقت، سه قسم معنوي انفسي و سه قسم صوري بيفزاييم و در اين صورت تداخلي كه در برخي از اقسام شش‌گانه نيز به نظر مي‌رسد، برطرف گردد.)