فصل دوم، بخش دوم: انسان پيش از طبيعت - 2ـ2ـ10ـ تفاوت ماهيات و علّت آن

2ـ2ـ10ـ تفاوت ماهيات و علّت آن

اگرچه تقدير امري است كه از مراتب بالا به مراتب پايين فرود مي‌آيد و به همه‌چيز تعيّن و قطعيت مي‌بخشد، ولي نوع تعيّن اشياء با يكديگر متفاوت است و چنين نيست كه همة تعيّنات همسان باشند؛ زيرا در اين صورت كثرتي پديد نمي‌آيد، «پس تقدير كه از بالا فرود مي‌آيد و از آغاز تا انجام را در بر مي‌گيرد، همه‌جا به نحو برابر توزيع نمي‌شود بلكه بر حسب مكان‌هاي مختلف، مختلف است. وضع آن مانند وضع موجود زنده‌اي است كه اجزايش از نخستين تا واپسين با هم مربوطند ولي هريك وظيفه خاص خود را دارد، جزء بهتر عمل بهتر مي‌كند و جزء پست‌تر عملي پست‌تر.» (3، 3، 5).

چگونه ممكن است تقدير بر حسب مكان‌ها و اوضاع مختلف، تفاوت يابد در حالي كه خودِ تفاوت مكان‌ها و اوضاع نيز بخشي از تقدير است و تا تقدير نباشد تفاوتي در عالم كثرت پديد نخواهد آمد. شايد بتوان اين تفاوت‌هاي وضعي و مكاني را به تفاوت ماهيات آن‌ها تفسير كرد.

در هر صورت، اين اجزاء مربوط به هم «هر يك عمل خاص خود را به‌جا مي‌آورد و انفعالي را كه، برحسب طبيعتش يا از حيث ارتباطش با كل، خاص آن است، مي‌پذيرد. هنگامي كه به اجزاء تأثّري روي مي‌دهد، اجزائي كه قابليّت صدا دادن را دارند، صدا مي‌دهند و اجزاي ديگر، آن را درحال خاموشي مي‌پذيرند و مطابق آن تأثّر به حركت مي‌آيند ... به‌طور مثال پاها كاري ديگر دارند و چشم‌ها كاري ديگر و نيروي انديشه كاري ديگر و عقل كاري ديگر. ولي از همه آن‌ها نتيجه‌اي واحد حاصل مي‌شود و تقديري واحد بر آن‌ها حاكم است. اين تقدير در سطح پست‌تر، سرنوشت است و در سطح بالاتر، تقدير محض؛ زيرا در جهان معقول همه‌چيز صورت معقول است و برتر از صورت معقول، يعني عقل و نفس ناب. همه آن‌چه از آن‌جا مي‌آيد، تقدير است.» (همان).

در اين‌كه تقدير بر همه‌چيز احاطه دارد، شكي نيست و در اين امر كه انسان آزادي انتخاب دارد نيز شكي نيست، ولي سهم هريك از آن‌ها بر همگان آشكار نيست. همگان و حتي پيش‌گو «نمي‌تواند تقدير و آن‌چه مطابق تقدير روي مي‌دهد، از سهمي كه عمل‌كننده در عمل خود دارد، تشخيص دهد. اين كار تنها از مردي دانا و الهي بر مي‌آيد و حتي مي‌توان گفت اين كرامت خاص خداست. پيشگو نمي‌تواند بگويد چرا و به چه علّت چنين خواهد شد، بلكه تنها مي‌تواند بگويد چنين خواهد شد. هنر او هنر خواندن نوشته‌اي در طبيعت است كه وجود نظمي را اعلام مي‌كند، يا، خواندن گردش آسمان است كه اعلام مي‌كند كه هر فردي چگونه خواهد شد، و خصوصيات اخلاقي او را، حتي پيش از آن‌كه آن خصوصيات او ظاهر شوند، خبر مي‌دهد». (6،3،3).

يكي از علل تفاوت انسان‌ها و نيكي برخي و بدي برخي ديگر، به تفاوت ذات آن‌ها باز مي‌گردد. از آن‌جا كه آفرينش بر اساس تماميّت صفات آفريننده انجام شده است، هريك از صفات او مناسب با خود ظهور يافته است. اين تفاوت بيرون از حوزه اختيار انسان است. به تعبير افلوطين، اين تفاوت‌ها «بدان جهت است كه از آغاز همه برابر نبوده‌اند؛ زيرا وضع آن‌ها نيز مانند وضع طرح كل عالم است» (18،2،3). برابر نبودن اشياء در آغاز كه همان تفاوت در مرتبة ذات يا مرتبة علمي موجودات است، تعبير ديگري از تفاوت ماهيّت و عين ثابت اشياء مي‌تواند باشد.