نرمی دل

نرمی دل
رسول خدا – صلی الله علیه و آله وسلام- فرمودند:
«من أنکر منکم قساوت قبله فلیَدُن یتیماً فَلیُلاطِفه و لیمسح رأسه یلین قلبه باذن الله»؛ اگر خواهی که دلت نرم شود، به فقرا رسیدگی کن، نیاز هایشان را در حد توان بر طرف ساز، از یتیم دلجویی کن، نیازهای عاطفی او را بر آورده ساز، نیازهای مالی او را برطرف کن.
دوستی و اظهار آن بر دو امر استوار است، یکی نظری و دیگری عملی. رکن نظری مهرورزی، معرفت است؛ بدانیم که بندگان خدا، بندگان خدایند نه غیر خدا . محبت به بندگان خدا، یا عین محبت خداست و یا نتیجۀ آن، زیرا که محبت به هر چیزی، محبت به لوازم آن هم هست. اگر کسی را دوست داشته باشیم، دوستان و بستگان او را نیز باید دوست بداریم، در غیر این صورت، محبت نیست، منفعت طلبی است، ارضای غریزه است نه دوستی. راه عملی این است، دل خویش را نرم سازیم، عواطف خود را پرورش دهیم با فقرا بیش تر نشست و برخاست داشته باشیم، از آنان بیش تر دل جویی کنیم. چنان که دز حدیث شریف بیان شد.
البته فراهم ساختن خوراک و پوشاک برای نیازمندان، یکی از بهترین و مؤثرترین راه های نرم ساختن دل و تلطیف باطن است، ولی منحصر به فرد نیست.
اگر همه بی نیازند و فقیری وجود ندارد، یا اگر هست ولی در دسترس نیست یا شناخته شده نیست،  میهمانی کردن بی قصد و غرض سایر بندگان خدا نیز اندکی کم تر، ولی همین نتیجه را دارد. یک شام بدهیم که شامی بخوریم، معامله است و اگر پسندیده هم باشد؛ به موضوع مورد بحث ما ارتباطی ندارد. آن چه در این موضوع قابل سفارش است، این است که بی قصد و غرض، دیگران را به میهمانی دعوت کنید و اگر قصدی هست، خدمت به بندگان خدا، تکریم و بزرگداشت آن ها و شاد کردن آن ها باشد و بس.
در خبر دیگر چنین آمده است: «ان اردتَ ان یلین قلبک، فاطعم المسکین وامسَح رأس الیتیم و أطعمه.»

جبران دل آزاری
رسول خدا – صلی الله علیه وآله و سلم – فرمودند:
«من أحزن مؤمناً ثمّ اعطاهُ الدّنیا، لم یکن ذلک کفارته و لم یؤجر علیه»؛  کسی که مؤمنی را اندوهگین سارد، آن گاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش گناه او را جبران نمی کند و پاداشی هم ندارد.
آزردن دل دیگران کفاره ندارد. بر خلاف بسیاری از گناهان که قابل جبران است، آزردن دل دیگران چنین نیست. اگر کسی مال دیگری را به ستم از میان برده باشد یا آن را تصرّف کرده باشد، با باز گرداندن آن و جبران خسارت مادی و معنوی، پیامد های آن گناه از میان خواهد رفت، ولی شکستن دل دیگران چنین نیست. شکستن دل، قابل جبران نیست، چون ترمیم دل شکسته ممکن نیست و باز یافت آن نشاید. به سبوی شکسته بند زده بنگرید. اگر چه به ظاهر به حال نخست خود باز گشته است، ولی اگر صدا شناس باشید و به صدایش گوش فرا دهید، خواهید دید که صدایش کاملاً تغییر کرده است. هرگز دلی را نیازارید که عالم آزرده می شود.
مگر نه این است که دل بندگان خدا، حرم و خانۀ اوست؟ تعدّی و تجاوز به خانه خدا دور از خرد است، زیرا تجاوز به خانه، رنجش صاحب خانه را به دنبال دارد. صاحب خانه یا محبوب است و یا منتقم. کجاست خردمندی که با محبوب در آویزد یا با منتقم قهّار بستیزد؟!
زخود هرگز نیازارم دلی را                               که می ترسم در او جای تو باشد

امام رضا از پیامبر- صلوات الله وسلامه علیهما- نقل می کنند که : «مَن إستذلَّ مؤمناً أو حقره لفقره و قله ذات یده شهرّه الله یوم القیامه ثم یفضیحه»؛ هر کس مؤمنی را خوار سازد یا به خاطر تهیدستی و ناتوانی اش کوچک شمارد، خداوند او را در قیامت به همگان معرفی می کند، آن گاه رسوایش می سازد.
هم چنین فرمودند: «مَن آذی مؤمنا بغیر حق فکانما هدم مکّه و البیت المعور عشره مرات و کانما قتل الف ملک من المقرّبین»؛ آن گاه که بدون حق مؤمنی را برنجاند، مانند این است که خانه کعبه و بیت المعمور را ده بار ویران کرده باشد.
و مثل این است که هزار ملک از ملائکه مقرب الهی را به قتل رسانده باشد. چنین کسی در واقع حرم حقیقی خدای را – که هزارن بار از خانه خشتی و گلی منسوب به او برتر وعزیزتر است- ویران کرده است. چنین کسی به آزار کسی پرداخته است که قبله همۀ عالم و مسجود آسمانیان است.

شاد کردن دل دیگران
امام رضا از پدرش امام صادق (صلوات الله علیهما) نقل فرمود:
«أوحی الله عزوجل الی داود علیه السلام: ان العبد من عبادی لَیأ تینی بالحسنه فاُدخله الجنّه. قال: رَبّ و ما تلک الحسنه؟ قال:  یُفرّجُ من مؤمن کربهً ولو بتمره. قال: فقال داود (علیه السلام): حقٌ لمن عرفک ان لا یقطّع و رجائه عنک.»
خدای متعال به حضرت داوود وحی فرستاد : هرگاه بنده ای از بندگان من رفتار نیکی انجام داده باشد، او را به بهشت وارد سازم. داوود پرسید: آن رفتار چیست؟ خدای فرمود غمی از مؤمنی زدودن، اگر چه با دانۀ خرمایی باشد. حضرت داود گفت: حقاً که اگر کسی تو را شناسد، نمی تواند از تو نا امید باشد. شاد ساختن دل دیگران نیز همتا ندارد. همان گونه که دل شکستن نه تنها هنر نمی باشد، بلکه نهایت بی هنری است، شاد ساختن دل به ویژه دل مؤمن، نشان هنرمندی است. آثار پسندیده آن در دنیا و آخرت قابل توجه است.