حفظ حالات معنوي زنان بهطور پيوسته
پرسش (214):
سلام عليکم.
زنان با توجه به محدوديتهايي که در انجام عبادات بهطور منظم و پيوسته دارند، براي حفظ توفيقات و حالات معنوي خود چگونه بايد عمل کنند که هم به سير معنويشان خللي وارد نشود و هم ادب در پيشگاه خدا رعايت شود. بهطور مثال سجده کردن، زيارت رفتن و قرآن خواندن خلاف ادب است؟
سلام عليکم.
زنان با توجه به محدوديتهايي که در انجام عبادات بهطور منظم و پيوسته دارند، براي حفظ توفيقات و حالات معنوي خود چگونه بايد عمل کنند که هم به سير معنويشان خللي وارد نشود و هم ادب در پيشگاه خدا رعايت شود. بهطور مثال سجده کردن، زيارت رفتن و قرآن خواندن خلاف ادب است؟
پاسخ:
عليکمالسلامورحمةالله
زنان در انجام عبادت محدوديت ندارند، زيرا اولاً عبادت منحصر به عبادات منصوص و مخصوص شرعي نيست، بلکه اعم از آن است و هر کار مجازي که براي خدا انجام شود، عبادت است. ثانياً حداقل عبادتي که براي ارتقاء انسان از طبيعت و ورود به ملکوت لازم است، همان عبادت معين واجب شرعي است. بيش از آن به منظور طي مراتب ديگر عوالم است که از مستحبات شرعي محسوب ميگردد.
عبادتي که براي زنان تعيين و واجب شده است، قطع نظر از کميت آن، همان اندازهاي است که با انجام آن زنان ميتوانند از جهان طبيعت خارج و به ملکوت وارد شوند، چنان که عبادت مردان نيز همينگونه است و آنان نيز با انجام عبادت معين واجب شرعي ميتوانند از جهان طبيعت خارج و به ملکوت وارد شوند.
چنين نيست که خداي متعال بدون تفاوت کمالات انسانها عبادات متفاوتي براي آنها تعيين کرده باشد. هر کسي به هر اندازه عبادت براي رسيدن به کف کمال نيازداشته باشد، آن اندازه بدون کم و کاست بر او واجب شده است. پس اگر جهاد بر ناتوان واجب نشده يا حج و خمس و زکات بر تهيدست واجب نشده، اين بدان معني نيست که ناتوان و تهيدست با عباداتي که بر او واجب است نميتواند به کمال خود برسد.
براي رسيدن به کمالاتي بيش از حداقل کمال، افزايش بر علم و ايمان، کنترل زبان، خدمت به بندگان خدا و ذکر خدا بسيار سودمند است.
عليکمالسلامورحمةالله
زنان در انجام عبادت محدوديت ندارند، زيرا اولاً عبادت منحصر به عبادات منصوص و مخصوص شرعي نيست، بلکه اعم از آن است و هر کار مجازي که براي خدا انجام شود، عبادت است. ثانياً حداقل عبادتي که براي ارتقاء انسان از طبيعت و ورود به ملکوت لازم است، همان عبادت معين واجب شرعي است. بيش از آن به منظور طي مراتب ديگر عوالم است که از مستحبات شرعي محسوب ميگردد.
عبادتي که براي زنان تعيين و واجب شده است، قطع نظر از کميت آن، همان اندازهاي است که با انجام آن زنان ميتوانند از جهان طبيعت خارج و به ملکوت وارد شوند، چنان که عبادت مردان نيز همينگونه است و آنان نيز با انجام عبادت معين واجب شرعي ميتوانند از جهان طبيعت خارج و به ملکوت وارد شوند.
چنين نيست که خداي متعال بدون تفاوت کمالات انسانها عبادات متفاوتي براي آنها تعيين کرده باشد. هر کسي به هر اندازه عبادت براي رسيدن به کف کمال نيازداشته باشد، آن اندازه بدون کم و کاست بر او واجب شده است. پس اگر جهاد بر ناتوان واجب نشده يا حج و خمس و زکات بر تهيدست واجب نشده، اين بدان معني نيست که ناتوان و تهيدست با عباداتي که بر او واجب است نميتواند به کمال خود برسد.
براي رسيدن به کمالاتي بيش از حداقل کمال، افزايش بر علم و ايمان، کنترل زبان، خدمت به بندگان خدا و ذکر خدا بسيار سودمند است.