چرخش حق بر مدار معصومين
پرسش (175)
به نام خداوند متعال و با سلام به حضرت استاد.
با توجه به حديث شريف (علي مع الحق و الحق مع علي يدور حيثما دار) که بيان از واقع است، به طريق اولي اين حکم بر نبي خاتم صلوات الله و سلامه عليه و آله جاري است.
علماي بزرگي که قايل به سهو النبي شدهاند يا نقل قولهايي از سيرهي حضرات که مثلاً مراسم عروسي نبي خاتم صلوات الله و سلامه عليه و آله مراسم افسانهاي بوده که البته خانم خديجه کبري برگزارکننده آن بودهاند يا بهطور کلي اخباري که به ذهن محدود و آلوده بشر قابل توجيه نيست يا شامل توجيهات عصري ميباشد که هرکسي را ياراي فهم آن نيست و با توجه به حديث شريفي که مضمون آن به ديوار زدن نقل قولهايي است که مطابق حدود الهي نباشد، پرسش بنده اين است که شايد بتوان با تحصيل يا تذهيب نفس و امثال آن حق را تشخيص داد ولي شايد (يدور حيثما دار) مانند فرازهايي از زيارت شريف آل ياسين باشد خطاب به حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف «السلام عليک حين تقوم ... حين تقعد ...» که بيان از نيکويي هر عمل ايشان دارد.
پس اصلاً در حوزهي قضاوت بشري قرار نميگيرد که بتوان قايل به صحت و سقم آن شد، چون بر آن اساس (حق) چشم به چرخش آن حضرات دارد که بر گرد وجود شريفشان بچرخد.
جمع اين احاديث چگونه ممکن است؟
با تشکر از شما استاد بزرگوار که ما را هميشه جرعهنوش درياي علمتان مينماييد و سپاس از بزرگواراني که در اين سايت خدمت
مينمايند.
پاسخ:
سلام علیکم
نتیجه همهي تحولات فردی و اجتماعی و هر آنچه در تاریخ فکر و فهم بشر رخ داده است، این است که انسان بیش از هر چیز دیگری به اجتهاد متناسب با شرایط زمان و مکان نیازمند است. تنها به نقل بسنده کردن و از تفسیر عالمانه پرهیز کردن نیاز بشر به ابزار و اسباب و الگوهای هدایت را تامین نمیکند.
آنچه که در تاریخ حدیث رخ داده است، موارد قابل تأمل و تأسفی است که عالمان ربانی باید به جبران و تکمیل آن بپردازند. به عنوان نمونه نسبت دادن نقایص و لغزشهای بسیار عوامانه و جاهلانه به حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت موسی و حضرت محمد صلوات الله علیهم اجمعین که اگر به افراد معمولی بدون علم و تقوا و خرد نسبت دهند، نه کسی میپذیرد و نه کسی آن را شایسته خود میداند.
چگونه میشود چیزی را به مخلَصین نسبت داد در حالی که اگر به ما نسبت دهند، آن را توهین به خود میدانیم؟
معارف دین اعم از منقولات است و معقولات و معلومات و مشاهدات را نیز در بردارد. برای فهم اینکه چیزی از معارف دین است یا نه، باید علاوه بر رجوع به کتاب و سنت، به عقل و علم و شهود در حد توان نیز مراجعه نمود. هر یک از منابع یادشده، برای مجتهدان و نظریهپردازان و مفسران که فعالیتی روشمند دارند و نیز برای پیروان آنها معتبر است.
بر این اساس، اگر فهم معارف دینی را منحصر به راه و منبع خاصی ندانیم، قطعاً چیزی را به انبیاء و اولیاء الهی نسبت نمیدهیم که شایسته خودمان هم نباشد.
در این صورت، جمع یعنی جمع میان قرآن و سنت و عقل و علم.