مقام حضرت حبيب (ص)
پرسش (246):
سلام عليکم استاد بزرگوار و همه عزيزاني که در سايت زحمت ميکشند.
1ـ آيا پيامبر اکرم صلواتاللهعليهوآله از پيامبران قبل از خود مقام و مرتبهي بالا تري دارند؟
2ـ در آيهي دوم سوره مبارکهي فتح، خداوند چه گناهاني را ميفرمايد که ميبخشم؟ و آيا پيامبر ما گناهي مرتکب شده بود؟
3ـ آيا در مورد عصمت پيامبر در قران کريم آياتي هست؟
سپاسگزارم. التماس دعا
سلام عليکم استاد بزرگوار و همه عزيزاني که در سايت زحمت ميکشند.
1ـ آيا پيامبر اکرم صلواتاللهعليهوآله از پيامبران قبل از خود مقام و مرتبهي بالا تري دارند؟
2ـ در آيهي دوم سوره مبارکهي فتح، خداوند چه گناهاني را ميفرمايد که ميبخشم؟ و آيا پيامبر ما گناهي مرتکب شده بود؟
3ـ آيا در مورد عصمت پيامبر در قران کريم آياتي هست؟
سپاسگزارم. التماس دعا
پاسخ:
با نام خدا
1ـ مقام پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله مرتبه «أو أدني» است در حالي که مقام بزرگترين پيامبران عليهمالسلام پيش از وي، مقام «قاب قوسين» بوده است. به تعبير ديگر، مقام ديگر انبياء مقام «جمع» بوده، در حاليکه مقام حضرت پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله مقام «جمع الجمع» است.
تعبير ديگر اين است که مقام پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله مقام حبيب است که بالاتر از آن قابل تصور نيست بلکه خود اين مقام هم براي همه کس قابل فهم نميباشد.
حبيب يعني المحب المحبوب. هم حبّ آن حضرت به خداي متعال، عاليترين مرتبهي ممکن حبّ است و هم حبّ خداي متعال به آن حضرت عاليترين درجهي حبّ است. درجهاي که ديگران بهطور مستقل سهمي از آن ندارند و اگر داشته باشند با شفاعت آن حضرت ممکن خواهد بود. خلاصه آنکه مقام خاتم، ختم هر جمال و جلالي ممکن است. اگرچه دربارهي مرتبهي وجوبي کمال آن حضرت نيز ميتوان نکتهها گفت ولي اينک ضرورتي ندارد. در عين حال، گويي در مقالهي مربوط به بزرگداشت مرحوم قاضي طباطبايي رحمه الله (اسرار معارف) بدان اشاره کردهام.
گناه ياد شده، نه به عمل آن حضرت ارتباط دارد، نه به اخلاق وي و نه به ايمان او. آن حضرت نه ترک واجب و مستحب کرده است، نه حرام و مکروه انجام داده است بلکه نه ترک اولي کرده است. آيهي ياد شده معاني متعددي دارد که با ملاحظهي جهاتي، برخي از آنها را يادآور ميشوم.
الفـ مقصود از آمرزش، آمرزش پيش از انجام گناه است، نه آمرزش پس از انجام آن. مقصود اين است که آن حضرت نسبت به پرهيز از گناه با حفظ اراده و اختيار تضمين شده و مؤيد به تأييدات لميزلي و لايزالي خداي متعال است.
بـ معني ديگر آن پاکي و طهارت ذاتي آن حضرت از هرگونه آلودگي به غير است. اگرچه گفتهاند و درست هم گفتهاند که:
سيهرويي ز ممکن در دو عالم/ جدا هرگز نگردد و الله اعلم
ولي برخي از مراتب تجليات الهي به اين وصف توصيف نميگردد. گمان بر آن است که اين مقام ويژهي حضرت حبيب الله است و کسي از آن بهرهاي ندارد، مگر آن جوانمردي که نهتنها پا جاي پاي آن حضرت نهاده باشد بلکه پا در جايي نهاده باشد که خداي متعال دست خويش را آنجا قرار داده باشد. و الله عالم
در شرح دعاي شريف ابوحمزه ثمالي توضيح بيشتر ارائه شده است. در صورت لزوم ميتوانيد بدان مراجعه کنيد.
3ـ آيات بسياري بر اين مطلب دلالت دارد که برخي از آنها از اين قرار است:
نصر من الله و فتح قريب
إنّا فتحنا لک فتحاً مبيناً
إذا جاء نصرالله و الفتح
اين سه آيه کريمه که به فتوح سهگانهي ويژه مقام ختميت اشاره دارد و از دقيقترين آياتي است که بر عصمت جمعي آن حضرت دلالت دارد.
إنّما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطّهرکم تطهيراً
إنّ الله و ملائکته يصلون علي النبّي
و آيات ديگري که قابل فهمتر است و در کتابهاي کلامي نيز آمده است.
با نام خدا
1ـ مقام پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله مرتبه «أو أدني» است در حالي که مقام بزرگترين پيامبران عليهمالسلام پيش از وي، مقام «قاب قوسين» بوده است. به تعبير ديگر، مقام ديگر انبياء مقام «جمع» بوده، در حاليکه مقام حضرت پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله مقام «جمع الجمع» است.
تعبير ديگر اين است که مقام پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله مقام حبيب است که بالاتر از آن قابل تصور نيست بلکه خود اين مقام هم براي همه کس قابل فهم نميباشد.
حبيب يعني المحب المحبوب. هم حبّ آن حضرت به خداي متعال، عاليترين مرتبهي ممکن حبّ است و هم حبّ خداي متعال به آن حضرت عاليترين درجهي حبّ است. درجهاي که ديگران بهطور مستقل سهمي از آن ندارند و اگر داشته باشند با شفاعت آن حضرت ممکن خواهد بود. خلاصه آنکه مقام خاتم، ختم هر جمال و جلالي ممکن است. اگرچه دربارهي مرتبهي وجوبي کمال آن حضرت نيز ميتوان نکتهها گفت ولي اينک ضرورتي ندارد. در عين حال، گويي در مقالهي مربوط به بزرگداشت مرحوم قاضي طباطبايي رحمه الله (اسرار معارف) بدان اشاره کردهام.
گناه ياد شده، نه به عمل آن حضرت ارتباط دارد، نه به اخلاق وي و نه به ايمان او. آن حضرت نه ترک واجب و مستحب کرده است، نه حرام و مکروه انجام داده است بلکه نه ترک اولي کرده است. آيهي ياد شده معاني متعددي دارد که با ملاحظهي جهاتي، برخي از آنها را يادآور ميشوم.
الفـ مقصود از آمرزش، آمرزش پيش از انجام گناه است، نه آمرزش پس از انجام آن. مقصود اين است که آن حضرت نسبت به پرهيز از گناه با حفظ اراده و اختيار تضمين شده و مؤيد به تأييدات لميزلي و لايزالي خداي متعال است.
بـ معني ديگر آن پاکي و طهارت ذاتي آن حضرت از هرگونه آلودگي به غير است. اگرچه گفتهاند و درست هم گفتهاند که:
سيهرويي ز ممکن در دو عالم/ جدا هرگز نگردد و الله اعلم
ولي برخي از مراتب تجليات الهي به اين وصف توصيف نميگردد. گمان بر آن است که اين مقام ويژهي حضرت حبيب الله است و کسي از آن بهرهاي ندارد، مگر آن جوانمردي که نهتنها پا جاي پاي آن حضرت نهاده باشد بلکه پا در جايي نهاده باشد که خداي متعال دست خويش را آنجا قرار داده باشد. و الله عالم
در شرح دعاي شريف ابوحمزه ثمالي توضيح بيشتر ارائه شده است. در صورت لزوم ميتوانيد بدان مراجعه کنيد.
3ـ آيات بسياري بر اين مطلب دلالت دارد که برخي از آنها از اين قرار است:
نصر من الله و فتح قريب
إنّا فتحنا لک فتحاً مبيناً
إذا جاء نصرالله و الفتح
اين سه آيه کريمه که به فتوح سهگانهي ويژه مقام ختميت اشاره دارد و از دقيقترين آياتي است که بر عصمت جمعي آن حضرت دلالت دارد.
إنّما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطّهرکم تطهيراً
إنّ الله و ملائکته يصلون علي النبّي
و آيات ديگري که قابل فهمتر است و در کتابهاي کلامي نيز آمده است.