غروب دو خورشید در روز عاشورا
پرسش (63):
سلام
معنا و فلسفه غروب دو خورشید در روز عاشورا چیست؟
با تشکر. یا علی
سلام
معنا و فلسفه غروب دو خورشید در روز عاشورا چیست؟
با تشکر. یا علی
پاسخ:
علیکم السلام و رحمة الله
این سخن معانی متعددی دارد که به مواردي از آنها اشاره میکنم:
1ـ خورشید در زبان فارسی مرکب از دو واژه خور و شید است، به معنی منبع و چشمهي نور و تابش
همانگونه که وجود دارای مراتب متعدد است، کمالات وجود نیز که یکی از آنها نور و تابش است، مراتب بسیار دارد. خورشید در جهان طبیعت، همین کرهي آتشین است که بر زمین و سایر سیارات منظومهي شمسی و دیگر سیارات نزدیک آن میتابد، ولی این کرهي آتشین در دیگر مراتب وجود، خورشید نیست و منبع تابش نیست، چون نوع نور و تابش آن از سنخ مادیات است.
بهعنوان نمونههای استعاری و کنایی، در عالم علم، خورشید آن چیز دیگری است یا در عالم معرفت و مانند آن. حال اگر این دو نمونه خورشید كه یکی به معنی عرفی خورشید است و دیگری به معنی کنایی و مجازی، در یک عالم وجود داشته باشند، میتوان گفت که اینک دو یا چند خورشید در جهان میدرخشد و اگر خورشید طبیعی و عرفی و خورشید عالم علم یا معرفت و مانند آن غروب کنند، میتوان گفت دو خورشید غروب کرده است. پس اگر دانشمند بزرگی که سرآمد عصر خویش باشد، از دنیا برود، خورشید جهان دانش از دنیا رفته است.
چنین چیزی را دربارهي خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میتوان گفت. چنانکه این معنی در برخی از زیارتهای جامعه آمده است: السلام علی من هم کالنجوم
2ـ چنانکه گفته شد، همهي حقایق دارای درجات و مصادیق طولی است و در همهي مراتب هستی مانند طبیعت، مثال و عقل وجود دارد. همانگونه که در میان اجسام مادی و طبیعی، یکی یا برخی از آنها بیشتر میرخشد یا درخشش آن به ما نزدیکتر یا برای ما روشنتر است، در مراتب دیگر هستی نیز که نور محض است، همینگونه است و از آنجا که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و خاندان مطهر او صلواتاللهعلیهاجمعین برترین و کاملترین مخلوقات خدای متعال در همهي مراتب وجود هستند و مراتب یادشده نور محض میباشند، چنانکه در روایات نیز آمده است و پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «إِنِّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ سِنْخِ نُورٍ مِنْ نُورِي» و امام صادق صلواتاللهعلیه فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِينَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْكَنَ ذَلِكَ النُّورَ فِيهِ فَكُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَ بَشَراً نُورَانِيِّينَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ فِي مِثْلِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِيباً» (كافي، 1، 389) آنها در هر جهانی خورشید آن جهان و نورانیترین موجودات آن جهانند و کسی که با این حقیقت آگاه باشد یا آن را مشاهده نماید، در جهان طبیعت، آن خاندان مطهر صلواتاللهعلیهاجمعین را خورشید حقیقی میداند و با شهادت هر یک از آنان میتواند بگوید خورشید حقیقی از جهان طبیعت غروب کرد.
تفاوت این معنی با آنچه پیشتر گفته شد، رد تفاوت میان معنی حقیقی و مجازی است. در تعبیر نخست، حضرت سیدالشهداء صلواتاللهعلیه خورشید استعاری و کنایی و مجازی بود، ولی در معنی دوم، آن حضرت خورشید حقیقی است و خورشید منظومهي شمسی، با استعاره و کنایه و مجاز خورشید است.
علیکم السلام و رحمة الله
این سخن معانی متعددی دارد که به مواردي از آنها اشاره میکنم:
1ـ خورشید در زبان فارسی مرکب از دو واژه خور و شید است، به معنی منبع و چشمهي نور و تابش
همانگونه که وجود دارای مراتب متعدد است، کمالات وجود نیز که یکی از آنها نور و تابش است، مراتب بسیار دارد. خورشید در جهان طبیعت، همین کرهي آتشین است که بر زمین و سایر سیارات منظومهي شمسی و دیگر سیارات نزدیک آن میتابد، ولی این کرهي آتشین در دیگر مراتب وجود، خورشید نیست و منبع تابش نیست، چون نوع نور و تابش آن از سنخ مادیات است.
بهعنوان نمونههای استعاری و کنایی، در عالم علم، خورشید آن چیز دیگری است یا در عالم معرفت و مانند آن. حال اگر این دو نمونه خورشید كه یکی به معنی عرفی خورشید است و دیگری به معنی کنایی و مجازی، در یک عالم وجود داشته باشند، میتوان گفت که اینک دو یا چند خورشید در جهان میدرخشد و اگر خورشید طبیعی و عرفی و خورشید عالم علم یا معرفت و مانند آن غروب کنند، میتوان گفت دو خورشید غروب کرده است. پس اگر دانشمند بزرگی که سرآمد عصر خویش باشد، از دنیا برود، خورشید جهان دانش از دنیا رفته است.
چنین چیزی را دربارهي خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میتوان گفت. چنانکه این معنی در برخی از زیارتهای جامعه آمده است: السلام علی من هم کالنجوم
2ـ چنانکه گفته شد، همهي حقایق دارای درجات و مصادیق طولی است و در همهي مراتب هستی مانند طبیعت، مثال و عقل وجود دارد. همانگونه که در میان اجسام مادی و طبیعی، یکی یا برخی از آنها بیشتر میرخشد یا درخشش آن به ما نزدیکتر یا برای ما روشنتر است، در مراتب دیگر هستی نیز که نور محض است، همینگونه است و از آنجا که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و خاندان مطهر او صلواتاللهعلیهاجمعین برترین و کاملترین مخلوقات خدای متعال در همهي مراتب وجود هستند و مراتب یادشده نور محض میباشند، چنانکه در روایات نیز آمده است و پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «إِنِّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ سِنْخِ نُورٍ مِنْ نُورِي» و امام صادق صلواتاللهعلیه فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِينَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْكَنَ ذَلِكَ النُّورَ فِيهِ فَكُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَ بَشَراً نُورَانِيِّينَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ فِي مِثْلِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِيباً» (كافي، 1، 389) آنها در هر جهانی خورشید آن جهان و نورانیترین موجودات آن جهانند و کسی که با این حقیقت آگاه باشد یا آن را مشاهده نماید، در جهان طبیعت، آن خاندان مطهر صلواتاللهعلیهاجمعین را خورشید حقیقی میداند و با شهادت هر یک از آنان میتواند بگوید خورشید حقیقی از جهان طبیعت غروب کرد.
تفاوت این معنی با آنچه پیشتر گفته شد، رد تفاوت میان معنی حقیقی و مجازی است. در تعبیر نخست، حضرت سیدالشهداء صلواتاللهعلیه خورشید استعاری و کنایی و مجازی بود، ولی در معنی دوم، آن حضرت خورشید حقیقی است و خورشید منظومهي شمسی، با استعاره و کنایه و مجاز خورشید است.