آثار
اراده از ديدگاه متكلمان و حكماء مسلمان - پيامدهاي قديم بودن اراده واجب تعالي
پيامدهاي قديم بودن اراده واجب تعالي
1ـ اگر واجب تعالي با ارادهی قديم، آفرينش جهان را خواسته باشد، لازمهاش آن است كه پديد نيامدن جهان در زمان مورد تعلق اراده، ممتنع باشد زيرا واجب تعالي از ازل خواسته است كه جهان در زمان معين پديد آيد. حال اگر پديد آمدنش ضروري نباشد و پديد نيامدنش ممكن باشد، ارادهی او ناقص خواهد بود و اگر پديد آيد و پديد نيامدنش ممكن نباشد، لازمهاش سلب اختيار از واجب تعالي خواهد بود. پس آنگاه كه خدا ميخواهد جهان را بيافريند يا آفرينش جهان ممكن است يا ضروري. اگر ممكن است، وجود آن وابسته به تنها اراده واجب تعالي نيست و اراده او علت ناقص است و اگر ضروري باشد، واجب تعالي موجَب خواهد بود، نه مختار، و اين محال است.
2ـ پس از آنكه واجب تعالي جهان را آفريد، يا ارادهی او به آفرينش جهان، هنوز باقي است يا باقي نيست بلكه از بين رفته است. هر دو فرض نادرست است، زيرا اگر پس از پيدايش جهان هنوز ارادهی واجب تعالي باقي باشد و آفرينش جهان را بخواهد، لازمهاش اين است كه جهان موجود را ايجاد كند و اين تحصيل حاصل است و محال و اگر ارادهی او از بين رفته باشد، لازمهاش اين است كه موجود قديم (اراده قديم) زائل شده باشد و چون موجود ازلي، ابدي نيز است، بنابراين از بين رفتن موجودِ قديم، محال است. در هر صورت ارادهی قديم واجب تعالي به محال ميانجامد.