حمایت از کالای ایرانی؛ بایدها و شایدها
حمایت از کالای ایرانی؛ بایدها و شایدها
گفتاری از استاد حسینی شاهرودی، به مناسبت سال حمایت از کالای ایرانی
اگرچه استفاده کردن از امکانات و مواهب طبیعی و مصنوعی دست بشر در شرایط عادی امر مجاز، مباح و رواست، اما در عین حال گاهی در برخی از شرایط و دورههاست که باید در استفاده از این مواهب طبیعی و مصنوعی قید و شرطهایی بر آن اضافه شود.
کشور ما و دیگر کشورهای جهان سوم تا زمانی که نتوانند نیازهای همهجانبه خود را تأمین کنند، نه فقط نمیتوانند حرفی در دنیا برای گفتن داشته باشند، بلکه حتی نمیتوانند امنیت و امید به آینده داشته باشند.
اصل این است که همه کشورها باید توانایی اداره خود را داشته باشند و بتوانند زندگی خود را بر اساس تولیدات و فراوردههای خود پیش ببرند و نباید محتاج کسانی باشند که یا ویژگیهای کمال انسانها را ندارند یا درندهخود هستند.
کشورهایی مثل کشور ما باید در دورهای سختیهایی را تحمل کنند تا بتوانند نیازهای اصلی و فرعی خود را تأمین کنند.
لکن اگر همه آحاد یک کشوری خود را ملزم کنند که به اجناس و تولیدات خود مراجعه کنند، بدون هیچگونه پیش شرط و قید و حدی، باز کشور و تولیدکنندگان رشد نمیکنند.
بنابراین با حفظ این اصل که انسانها و آحاد جامعه باید چشمشان به دست خود و تولیدات داخلی کشور خود باشد ولی باید حدودی وجود داشته باشد که تولید کننده و فروشنده بداند که احتمال از دست دادن این مشتری وجود دارد.
برای این کار گمان من این است ـ شاید کسان دیگر پیشنهادهای دیگری داشته باشند ـ دولت باید با تولید کنندگان صحبت کند، نظر آنها را بگیرد، هم دستورالعمل تهیه کنند و هم در آخر به یک امر ضروری الزامآور بیانجامد که ما تولیدهای ناقص و بدون کیفیت کشور را در چند سال باید استفاده کنیم؟!
باید تکلیف معلوم باشد که بعد از چند سال قرار است که تولید تولیدکننده ما هم به اندازه تولیدکنندگان کشورهای دیگر کیفیت و قیمت داشته باشد.
اما در شرایط فعلی، اگر بدانیم که آحاد مردم به جنس داخلی هجوم آوردند و خرید درصدی از تولیدات کشورهای دیگر که نوعی رقابت در داخل ایجاد کند، مانع ندارد
اما اگر میبینیم که پولدارها و کسانی که توجه به مصالح کشور و نظام و آینده مردم و ملت ندارند، در هر شرایطی جنس خارجی میخرند، آن کسانی که نسبت به مردمشان و نسلهای آینده، کشور و نظامشان، ایمان و اعتقاداتشان تعهد دارند، باید این شرایط را تحمل کنند ولو اینکه کیفیت و قیمت ممکن است که قابل رقابت با کشورهای پیشرفته نباشد، اما از سر ناچاری باید تحمل کنند و به عنوان جهاد در راه خدا قصد قربت هم داشته باشند، تولیدات داخلی را مصرف کنند و بخرند تا اینکه دولت شراطی برای تولیدکنندگان بگذارد یا اینکه خودِ تولیدکنندگان هم بهخاطر مصالح و منافع خودشان، کیفیت و خوبیهای اجناس خود را ارتقا دهند و قیمتهایشان را قابل رقابت کنند.
بنابراین یک وظیفه دولت دارد که اعلام کند که جنس ما تا 5 سال یا 10 سال آینده در دنیا درجه یک و قابل رقابت خواهد بود.
بخش دوم این است که در این شرایطی که اجناس ما قابل رقابت با دنیا نیست، چارهای نداریم که مصرف کنیم تا بلکه کشورمان رشد کند، امنیت و شغل زیاد ایجاد شود، تخلفات اقتصادی ان شاء الله کمتر شود و آینده خوبی به خودمان و نسل بعدیمان برسد تا یک کشور پیشرفته داشته باشیم.
تمام کشورهایی که در آنها تحول ایجاد شده، در یک دوره بیست ساله است، یعنی اگر کشوری بیست سال برنامه داشته باشد، میتواند که از خاک برخیزد و سرش را بالا بگیرد .
هر جنسی که دست کارگر ایرانی آن را تولید یا مونتاژ میکند و بالاخره دخالت دارد، یعنی یک شغل ایجاد میشود و یک نفر از بیکاران کم میشود؛ این بر آن تولیدی که هیچ کارگر ندارد، اولویت دارد. بنابراین خریدن مونتاژهای خارجی از تولیدات خارجی ترجیح دارد.
پس چیزی که ولو یک کارگر ایرانی کار کند، قطعات را خارجیها تولید کنند و اینجا روی هم ببندند، این مونتاژ بر آن چیزی که در خارج درست میکنند ترجیح دارد و اگر چیزی هست که ده درصد آن تولید داخلی است، بر مونتاژ ترجیح دارد.
هرچه بیشتر کارگر داخلی کار کند، در شرایط فعلی که ما توانایی رقابت نداریم، معیار است. توانایی رقابت نداریم یعنی چشم ما به آنهاست.
اما در مواردی که تفاوت کیفیت وجود دارد و کیفیت تولید داخلی نسبت به خارجی کمتر است، باید آن اندازه را در نظر بگیریم که وقتی جنس داخلی میخریم، به ضرر و زیان فاحش منتهی نشود و در نتیجه برای خرید دوباره دچار عسر و حرج نشویم. در این موارد، استثناء است. اما در غیر این صورت، وقتی جنس داخلی میخرید، انگار صدقه میدهیم و از باب انفاقهایی است که بلکه جمعی بتوانند زندگی خود را اداره کنند.
پس معیار (خرید کالای خارجی) عدم تفاوت فاحش و عدم عسر و حرج است.