زیارت عرفه؛ راه میان‌بر درک انسان کامل

 حسینی شاهرودی، طهور، عرفه

زیارت عرفه؛ راه میان‌بر درک انسان کامل

گفتاری از استاد حسینی شاهرودی ـ 5 تیرماه 1402

حقیقت همه تعالیم ظاهری و باطنی، چه شریعت و چه ورای شریعت، عبارت است از توحید.

می‌شود این‌گونه گفت که دسترسی به توحید جز از طریق ولایت و ولی کامل انجام نمی‌شود؛

یا دقیق‌تر این است که دسترسی به توحید امکان‌پذیر نیست؛ آن‌چه ما دسترسی پیدا می‌کنیم، ظاهر توحید است که ولایت و ولی خداست.

بنابراین در برخی از روایات هم داریم که اصلاً خدا حج را برای این قرار داده که مردم خدمت اهل بیت پیامبر علیهم الصلات و السلام بروند. این‌ها روایاتی است هم دقیق، هم عمیق و هم مطابق با واقع. یعنی این‌گونه نیست که مثلاً کنایه، استعاره یا تعریف و تمجیدی شده باشد.

البته حق مطلب این است که آفرینش که برای عبادت خدای متعال است، یعنی برای دسترسی به انسان کامل. به تعبیر دیگر، همه خلق آفریده شده که به کمالات تفصیلی اسماء و صفات خدای متعال دست پیدا کنند و به تعبیر دیگر، آفریده شدند تا مظهر تام اسماء و صفات خدای متعال باشند. مظهر تام اسماء و صفات خدای متعال یعنی ولی کامل، یعنی وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت آن حضرت علیهم الصلات و السلام. این هدف از آفرینش است.

عمران و آبادی دنیا هست، مثلاً تزکیه اعمال هست، تطهیر قلوب و افعال قلبی و ملکات و مانند آن‌ها هست، فهمیدن و شناختن و حقایق عوالم هستی و مراتب وجود، این‌ها همه به عنوان مقدمه است که در آخر می‌شود نسخه تام و تمام و مطابق با انسان کامل.

بر اساس این، عرفه، چه روز عرفه باشد، چه مکان عرفه و هر حیثیت دیگری که باشد، یعنی شناخت و مشاهده انسان کامل.

بنابراین بعد از این‌که انسان‌ها به خانه کعبه مشرف شدند و بیت الله الحرام را زیارت کردند، بسیاری از اعمال را که انجام می‌دهند، تازه آماده می‌شوند که به حضور انسان کامل برسند و اگر آن مقدمات قبلی نباشد، اگر احرام و کارهای سلبی دیگری که نتیجه احرام است، طواف و عمره قبل از آن نباشد، اصلاً عرفه معنا نخواهد داشت. چنان‌که اگر تمام آن‌ها به‌طور کامل نباشد، بازهم عرفه تحقق پیدا نمی‌کند. به همین خاطر است که عمره عرفه ندارد. با این‌که در عمره هم بسیاری از کارهایی که زائر خانه خدا یا زائر خودِ خدا باید انجام دهد، انجام می‌دهد ولی کامل انجام نمی‌دهد، چون کامل انجام نمی‌دهد، یعنی معدات و زمینه‌های ادراک عرفه یا مشاهده انسان کامل یا پیروی حقیقی از انسان کامل یا اتصاف به صفات انسان کامل و تخلق به اخلاق حسنه او اصلاً تحقق پیدا نمی‌کند. باید همه این‌ها دست به دست هم بدهد.

این‌که وقتی که به شناخت یا مشاهده انسان کامل دست پیدا کرد، قدم بعدی این است که دیگر خودش در میان نباشد تا این‌که برود انسان کامل را بشناسد، بلکه همه انسان کامل باشد. به تعبیر دیگر، در عرفه باید به این نتیجه برسد که آن‌چه که در عالم هستی هست، ولایت الهی است و غیر ولایت الهی و ولی خدای متعال کسی و چیزی وجود ندارد؛ پس تو چه‌کاره‌ای؟ بعدش هم روز عید قربان. آن قربانی در واقع قربانی خود است. آن تمثل است که یک گوسفند یا گاو و شتر را ذبح کنند، ولی در واقع انگار خودش بعد از مشاهده انسان کامل می‌بیند که در عالم هرچه که هست انسان کامل و ظهورات و تجلیات منسوب به انسان کامل هست. این‌جا باید به این فهم برسد که بنابراین من هم همین‌گونه هستم که به عنوان من حضور ندارم، بلکه به‌عنوان وجهی از وجوه و جلوه‌ای از جلوات انسان کامل هست که حضور دارم. این‌جاست که منا و قربانی و مانند آن اتفاق می‌افتد.

وقتی که عرفه یعنی شناخت یا مشاهده و وصول به انسان کامل است، طبعاً بین زیارت خانه خودِ انسان کامل با زیارت خانه‌ای که مقدمه زیارت انسان کامل است، اگرچه هردو مقدمه‌اند، یعنی اگر مثلاً به زیارت خانه امام رضا یا امام حسین یا هرکدام از ائمه علیهم الصلات و السلام مشرف می‌شویم، این معد و زمینه‌ساز برای مشاهده خودش است. اگر بخواهیم کسی را ببینیم، باید به درِ خانه‌اش برویم. خانه خدا هم همین‌طور. لکن موصلیتِ مشاهده و زیارت خانه انسان کامل اقوی و اشد از موصلیتی است که زیارت خانه خدا دارد.

علت یا شاهدش این است که زیارت خانه خدا اگر بخواهد به عرفه بینجامد، بسیاری از مشاهدات و زیارت‌های دیگر باید اتفاق بیفتد، باید بسیاری از اعمال دیگر (احرام، منهیات و متروکات احرام، طواف، سعی و ...) انجام شود تا این‌که برای عرفه آماده شوند. زیارت خانه انسان کامل آن مقدمات را ندارد و می‌تواند مستقیم به انسان کامل دست پیدا کند. یعنی اگر کسی استعداد و قابلیت داشته باشد که انسان کامل را دریابد، راه میان‌بر و کوتاه آن عرفه است. آن‌هم [زیارت خانه خدا] راه تفصیلی و مفصل است. بالاخره کسی از هرجای عالم به زیارت خانه خدا مشرف می‌شود، طبعاً مثلاً 20 یا 30 روز طول می‌کشد تا به درک عرفه موفق بشود، ولی زیارت امام حسین علیه الصلات و السلام آن مقدمات را ندارد و زیارت خودِ این خانه و این حرم کفایت می‌کند برای جایگزینی همه مقدمات و معداتی که داشته.

بنابراین هم باید قدر دانست و مهم‌تر از آن، نشانه قدر دانستن هم آن است که باید سپاس گفت و شکر کرد.

نکته دوم این است که برای این‌که ما یک کار و عمل توحیدی انجام بدهیم، برای ورود به یک کار توحیدی یا خروج از آن، چون دو احتمال وجود دارد و هر دو هم از بزرگان نقل شده درباره این‌که وقتی ما سلام می‌دهیم و می‌گوییم السلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته، این سلام ورود و دخول در عبادت و توحید است یا سلامِ فارغ شدن از عبادت و خروج از توحید است؟ اگرچه هر دو گفته شده و هر کدام شواهد یا نشانه‌هایی را بر آن ارایه کردند، ولی حق مطلب این است که خروج از توحید معنا ندارد. اگر کسی بخواهد دسترسی به توحید پیدا کند، این معنا ندارد که بگوییم توحید را دریافتیم، خداحافظ شما، می‌خواهیم دنبال کار و کاسبی خودمان برویم! اصلاً همه کار و کاسبی‌هایی که ما داشتیم که عمران و آبادی دنیا بعد از آن عمران و آبادی نفس و قلب و همین‌طور مراتب دیگر بود و طی آسمان‌های هفت‌گانه و ساختن و آباد کردن و ترمیم و تکمیل آن‌ها، همه برای این بود که به توحید برسیم. حالا که رسیدیم، می‌خواهیم به سر کار اول‌مان برویم! آن‌ها را انجام دادیم که این‌جا بیاییم. از این‌جا برگشتن معنا ندارد. بنابراین معنای این‌که وقتی سلام‌های سه‌گانه را می‌دهیم، داریم از توحید خارج می‌شویم، چندان مقبول و مطلوب نیست؛ این‌ها برای ورود به توحید است. برای ورود به توحید باید این سه سلام را گفت.

برای ورود به توحید آن‌چه که مهم است آن است که سه سلام مختصر است. از اختصاری که در این سلام‌ها وجود دارد: السلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته، بعد هم عباد صالح خدای متعال، بعد هم همه انبیا و اولیا و همه ملائکه و مقربین و صدیقین و صالحان و بدون استثناء همه کسانی که وجهی از وجوه خدای متعال هستند. اما همه این‌ها سه سلام مختصر هست. اگر برای ورود به توحید یا یک عمل عبادی مخصوص و ویژه توحید ـ که نماز این‌گونه است در میان همه اعمالی که انسان‌ها دارند، مخصوصاً اعمال شخصی و جمعی و مختصر، نماز افضل است ـ برای وارد شدن در چنین عمل توحیدی یا مرتبه‌ای از مراتب یا عتبه‌ای از عتبات توحید، سه سلام مختصر داریم، اما برای وارد شدن به عتبات ولایت، زیارت مشهور جامعه کبیره هست که پنج سلام دارد و دنباله آن هم دنباله سلام پنجم است.

ما اگر در نماز مثلاً می‌گوییم السلام علیک ایها النبی، یک شخص معین است، وقتی می‌گوییم علینا و علی عباد الله الصالحین، یک ویژگی صلاحیت است، صلاحیت فکری، قلبی و ظاهری و رفتاری، وقتی هم السلام علیکم می‌گوییم، کاملاً پیداست که هیچ ویژگی و نشانی نداریم و خطابمان عام است. ولی در سلامی که بر اهل بیت پیامبر علیهم الصلات و السلام که این مقدمه دسترسی به ولایت و ورود یا آشکار کردن بیانِ مربوط به ولایت هست، مثل همان سلام‌ها که برای ورود به توحید یا یک عمل توحیدی است، این‌هم برای ورود به ولایت و دسترسی به ولی کامل است. پنج سلام است که این پنج سلام به اضافه عقبه و دنباله آن، یعنی چیزی شبیه به دعای جوشن کبیر هست.

این‌که برای دسترسی به ولایت این‌گونه تفصیل داده شده و این‌گونه اعمال تفصیلی مد نظر قرار گرفته، این نشان‌دهنده آن است که اولاً دسترسی به توحید همان دسترسی به ولایت است؛ ثانیاً دسترسی به ولایت غیر از دسترسی به یکی از اعمال مربوط به ولایت یا اعمال مربوط به توحید است. ثالثاً تا انسان به تفصیل متحقق به اسماء و صفات و ویژگی‌ها و کمالات انسان کامل نشود، به ولایت هم دست پیدا نمی‌کند. در نتیجه اگر در جایی مثلاً می‌فرمایند که شیعیان ما انگشت‌شمارند، در حالی که طبق نقل‌هایی که در تاریخ هست، امام باقر و امام صادق علیهما الصلات و السلام شاگردان بسیاری داشتند، نقل می‌کنند که امام صادق علیه الصلات و السلام چهار هزار شاگرد داشتند، در عین حال امام می‌فرمایند اگر به تعداد انگشتان دست یار و یاور داشتم، مثل امام حسین قیام می‌کردم، یعنی چهار هزار شاگرد دارد ولی پنج تا شیعه درست و حسابی ندارد. این نشان‌دهنده این است که دسترسی به ولایت و مشاهده و وصول و اتصاف به ویژگی‌های انسان کامل صرفاً با این‌که مثلاً نام ما نام شیعه باشد، البته خیلی خوب است ولی نمی‌شود. اعمال‌مان به ظاهر این‌گونه باشد یا رفتارهای‌مان یا برخی از صفات ما، نمی‌شود. این ویژگی‌هایی که در زیارت جامعه کبیره آمده، ویژگی‌های شیعه حقیقی است در مرتبه اظهار محبت و اظهار ولایت.

نتیجه این‌که دسترسی به عرفه آن‌گونه که شایسته یا حق عرفه و حق امام علیه الصلات و السلام است، تحقق به زیارت جامعه کبیره است به نحو تفصیل.

 

 

صوت (دریافت)