(55) معیار توصیف خدای متعال، رعایت ادب نسبت به اوست
کتاب توحید ـ درس 55 ـ 26/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 173
معیار توصیف خدای متعال، رعایت ادب نسبت به اوست
بَابُ النَّهْيِ عَنِ الصِّفَةِ بِغَيْرِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ تَعَالَى
اینکه خدا را به آنچه که در قرآن آمده توصیف کنیم، تعبیر درستی نیست؛ درست آن است که: خدا را توصیف کنید با آنچه که خود روا میداند، حال به زبان خودش باشد در قرآن، یا به زبان انبیا و اولیا باشد در جای دیگر مثلاً در روایات
اینگونه روایات ناظر به مخاطبهایی هستند که توانایی فهم صفات خدا را ندارند و ثانیاً به هر وصفی که برای مخلوقات بهکار میبرند، برای توصیف خدا متوسل میشوند
معیار توصیف خدای متعال، رعایت ادب نسبت به اوست
[حدیث 57] عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ بْنِ عَتِيكٍ الْقَصِيرِ قَالَ: كَتَبْتُ عَلَى يَدَيْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ قَوْماً بِالْعِرَاقِ يَصِفُونَ اللَّهَ بِالصُّورَةِ وَ بِالتَّخْطِيطِ فَإِنْ رَأَيْتَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَنْ تَكْتُبَ إِلَيَّ بِالْمَذْهَبِ الصَّحِيحِ مِنَ التَّوْحِيدِ فَكَتَبَ إِلَيَّ سَأَلْتَ رَحِمَكَ اللَّهُ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ مَا ذَهَبَ إِلَيْهِ مَنْ قِبَلَكَ فَتَعَالَى اللَّهُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ تَعَالَى عَمَّا يَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ الْمُشَبِّهُونَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ الْمُفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ فَاعْلَمْ رَحِمَكَ اللَّهُ أَنَّ الْمَذْهَبَ الصَّحِيحَ فِي التَّوْحِيدِ مَا نَزَلَ بِهِ الْقُرْآنُ مِنْ صِفَاتِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فَانْفِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى الْبُطْلَانَ وَ التَّشْبِيهَ فَلَا نَفْيَ وَ لَا تَشْبِيهَ هُوَ اللَّهُ الثَّابِتُ الْمَوْجُودُ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ وَ لَا تَعْدُوا الْقُرْآنَ فَتَضِلُّوا بَعْدَ الْبَيَانِ.
معنی تعالی: ـ برتر از همه موجودات است ـ هیچ موجودی بعد از همه کمالات و ارتقاها هرگز نمیتواند به خدای متعال شباهت پیدا کند ـ بالاتر از آن است که توصیفهای انسانی درباره او روا باشد ـ بالاتر از آن است که در قالبهای مفهومی بگنجد و در نتیجه محاط و معروف فکر و ذهن انسان قرار بگیرد ـ همچنین خدای متعال برتر و متعالی است از آنکه در قالبهای شهودی محدود خلق بگنجد
اشاره: لیس کمثله شیئ؛ آیا خدا مثل دارد؟
مِثل خدای متعال عبارت است از ظل و تجلیات او
تمام مخلوقات خدای متعال بدون استثناء مثل ندارند؛ هریک از افعال خدای متعال بیمانند است. خدای بیمانند آنچه میآفریند، بیمانند است
هیچ چیز با خدای متعال شباهت فی الجمله هم ندارد؛ زیرا خدای متعال بسیط است و هرکس به او شباهت داشته باشد، یا به تمام خدا شباهت دارد و یا اصلاً شباهت ندارد
تنزیه محض کفر و تشبیه محض شرک است. هم باید تشبیه مد نظر باشد و هم تنزیه تا ایمان تحقق پیدا کند
میزان تنزیه خدای متعال از خلق به مراتب بیشتر از میزان تشبیه است؛ زیرا خلق سرتاپا نقص است و تنزیه، سلب نقص از اوست و اگر هرچه خلق دارد را از خدای متعال سلب کنیم، به تعطیل میانجامد، پس باید تشبیه هم کنیم؛ لکن حداقل تشبیه یعنی در عین تشبیه، تنزیه هم کنیم
اسناد دادن صفات خلقی به خدای متعال خلاف واقع است
مخلَصین صفات نامحدود و نامتناهی را به خدای متعال نسبت میدهند
صفاتی که در قرآن برای خدای متعال آمده است، معقول است، یعنی عقل بشر توانایی فهم آن را دارد
[حدیث 58] عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُوصَفُ بِمَحْدُودِيَّةٍ عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ الصِّفَةِ فَكَيْفَ يُوصَفُ بِمَحْدُودِيَّةٍ مَنْ لَا يُحَدُّ وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
کسانی که خدای متعال را توصیف میکنند، ابتدا او را شهود یا تصور میکنند، ثانیاً تصورها و شهودهای انسانها غیر از مخلَصین، بدون استثناء محدود است. پس هر چیزی را که انسانهای متعارف به خدای متعال نسبت میدهند، در واقع صفات محدود است. اما حال که خدای متعال حد ندارد و نامتناهی است، بنابراین نمیتوان چیزی را به او نسبت داد که نشاندهنده محدودیت است
نسبت دادن مفهومی که نشاندهنده محدودیت است، به موجودی که نامحدود است، تناقض است
لطیف یعنی ساری و نافذ در اشیاء بهگونهای که داخل فی الاشیاء بدون هیچگونه ممازجت
خبیر به معنای اطلاع بر جزئیات است بهگونهای که جزئیتر از آن ممکن نباشد
راه حل مشکل علم خدای متعال به جزئیات
دیدگاه متکلمین، فلاسفه و عرفا در توصیف خدای متعال به صفات
[حدیث 59] إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَزَّازِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالا دَخَلْنَا عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَحَكَيْنَا لَهُ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَأَى رَبَّهُ فِي صُورَةِ الشَّابِّ الْمُوفِقِ فِي سِنِّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ قُلْنَا إِنَّ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ وَ صَاحِبَ الطَّاقِ وَ الْمِيثَمِيَّ يَقُولُونَ إِنَّهُ أَجْوَفُ إِلَى السُّرَّةِ وَ الْبَقِيَّةُ صَمَدٌ فَخَرَّ سَاجِداً لِلَّهِ ثُمَّ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا عَرَفُوكَ وَ لَا وَحَّدُوكَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ وَصَفُوكَ سُبْحَانَكَ لَوْ عَرَفُوكَ لَوَصَفُوكَ بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَكَ سُبْحَانَكَ كَيْفَ طَاوَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ يُشَبِّهُوكَ بِغَيْرِكَ اللَّهُمَّ لَا أَصِفُكَ إِلَّا بِمَا وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ لَا أُشَبِّهُكَ بِخَلْقِكَ أَنْتَ أَهْلٌ لِكُلِّ خَيْرٍ فَلَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَقَالَ مَا تَوَهَّمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَوَهَّمُوا اللَّهَ غَيْرَهُ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ آلَ مُحَمَّدٍ النَّمَطُ الْأَوْسَطُ الَّذِي لَا يُدْرِكُنَا الْغَالِي وَ لَا يَسْبِقُنَا التَّالِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حِينَ نَظَرَ إِلَى عَظَمَةِ رَبِّهِ كَانَ فِي هَيْئَةِ الشَّابِّ الْمُوَفَّقِ وَ سِنِّ أَبْنَاءِ ثَلَاثِينَ سَنَةً يَا مُحَمَّدُ عَظُمَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكُونَ فِي صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ كَانَتْ رِجْلَاهُ فِي خُضْرَةٍ قَالَ ذَاكَ مُحَمَّدٌ كَانَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَبِّهِ بِقَلْبِهِ جَعَلَهُ فِي نُورٍ مِثْلِ نُورِ الْحُجُبِ حَتَّى يَسْتَبِينَ لَهُ مَا فِي الْحُجُبِ إِنَّ نُورَ اللَّهِ مِنْهُ أَخْضَرُ وَ مِنْهُ أَحْمَرُ وَ مِنْهُ أَبْيَضُ وَ مِنْهُ غَيْرُ ذَلِكَ يَا مُحَمَّدُ مَا شَهِدَ لَهُ الْكِتَابُ وَ السُّنَّةُ فَنَحْنُ الْقَائِلُونَ بِهِ.