(58) زیبایی عالم طبیعت

حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

کتاب توحید ـ درس 58 ـ 27/ 10/ 95

شرح اصول کافی درس 176

   

زیبایی عالم طبیعت

ادامه [حدیث 69] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ يَرْوِي عَنْكُمْ أَنَّ اللَّهَ جِسْمٌ صَمَدِيٌّ نُورِيٌّ مَعْرِفَتُهُ ضَرُورَةٌ يَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ فَقَالَ علیه السلام سُبْحَانَ مَنْ لَا يَعْلَمُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَ إِلَّا هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ لَا يُحَدُّ وَ لَا يُحَسُّ وَ لَا يُجَسُّ وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ لَا الْحَوَاسُّ وَ لَا يُحِيطُ بِهِ شَيْ‏ءٌ وَ لَا جِسْمٌ وَ لَا صُورَةٌ وَ لَا تَخْطِيطٌ وَ لَا تَحْدِيدٌ.

بیان دیدگاه ملاصدرا درباره مقولات؛ آن‌ها را به‌نوعی مباحث خداشناسی می‌داند با این توضیح که مقولات ده‌گانه عبارت است از بیان وجوه یا حیثیت‌های خدای متعال

بر این اساس همه عالم هستی ـ چه وجودها، چه ماهیات، چه طبیعیات و مثالیات و عقلیات ـ بدون استثناء صور و تجلیات خدای متعال است. در واقع خدای متعال خود را اظهار کرده است و هر مرتبه‌ای از مراتب یا هر وجهی از وجوه خدای متعال در عوالم مختلف به‌گونه شیئی یا به‌صورت مقوله‌ای یا به‌صورت وجودی ظهور پیدا کرده است

عالم طبیعت چون در انتهای تنزلات خدای متعال است، بنابراین اخسّ درجات وجود است. اما چون وجود تفصیلی جزئی دارد، در عین این‌که همه عوالم احسن هستند، عالم طبیعت احسن عوالم است. تفصیل جزئی که در جهان طبیعت ناقص، ضعیف، اسفل و اخس تحقق پیدا کرده، شاه‌کاری است که به هیچ وجه نمی‌توان آن را کم و کوچک دانست

زیبایی عالم طبیعت؛ این‌که زباله‌دان عالم هستی این‌قدر زیبا و دارای حسن، کمال و جمال باشد، فقط کار خدای متعال است

هرچه در ذهن آید، مخلوقی از مخلوقات خدای متعال است

[حدیث 70] عَنْ حَمْزَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنِ الْجِسْمِ وَ الصُّورَةِ فَكَتَبَ سُبْحَانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ لَا جِسْمٌ وَ لَا صُورَةٌ.

[حدیث 71] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ قَالَ: جِئْتُ إِلَى الرِّضَا علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنِ التَّوْحِيدِ فَأَمْلَى عَلَيَّ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ الْأَشْيَاءِ إِنْشَاءً وَ مُبْتَدِعِهَا ابْتِدَاعاً بِقُدْرَتِهِ وَ حِكْمَتِهِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَيَبْطُلَ الِاخْتِرَاعُ وَ لَا لِعِلَّةٍ فَلَا يَصِحَّ الِابْتِدَاعُ خَلَقَ مَا شَاءَ كَيْفَ شَاءَ مُتَوَحِّداً بِذَلِكَ لِإِظْهَارِ حِكْمَتِهِ وَ حَقِيقَةِ رُبُوبِيَّتِهِ لَا تَضْبِطُهُ الْعُقُولُ وَ لَا تَبْلُغُهُ الْأَوْهَامُ وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ لَا يُحِيطُ بِهِ مِقْدَارٌ عَجَزَتْ دُونَهُ الْعِبَارَةُ وَ كَلَّتْ دُونَهُ الْأَبْصَارُ وَ ضَلَّ فِيهِ تَصَارِيفُ الصِّفَاتِ احْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَيْرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ عُرِفَ بِغَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ وُصِفَ بِغَيْرِ صُورَةٍ وَ نُعِتَ بِغَيْرِ جِسْمٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ.

فاطر به معنای پرده‌برداری کردن است؛ شکافتنی که به کشف و نفی حجاب (فی الجمله) بیانجامد

رفع حجاب بالکل ممکن نیست؛ اگر اسم فاطر عیان و آشکار شود، هیچ موجودی در عالم باقی نخواهد ماند

اشاره: معنای سلبی آفرینش

ضمن این‌که خدای متعال ظاهر است بذاته فی ذاته لذاته، در عین حال تجلی و ظهور او به اندازه است. بر این اساس معنای آفرینش یک معنای سلبی خواهد بود. به این معنا که خدای متعال که عین تجلی است، مستور و محجوب بودن او معنا ندارد. در این صورت جا برای هیچ خلقی وجود نخواهد داشت. کار خدای متعال این است که جلوه‌ها و روزنه‌های تجلی خود را محجوب کند. اصلاً آفرینش خلق یعنی آفرینش حجاب و ستر برای خود، به‌گونه‌ای که اگر خلق نباشد، ستری هم نیست

در عالم اسماء مزاحمت اسمایی وجود دارد ولی مطلوب و مرغوب است که به آن تناکح اسماء می‌گویند

آنچه ما در جهان طبیعت می‌بینیم، عبارت است از تناکح اسمای خدای متعال که با توجه به محدودیت‌های این جهانی، ظاهر آن را جز تلخی نمی‌بینیم

در بلای الهی که ظاهر آن بلاست، رحمتی نهفته است که در جای دیگر نمی‌توان آن را پیدا کرد

آفرینش خدای متعال «لا من شیئ» است، نه «من لا شیئ»؛ یعنی از هیچ امر محدود، معین، متعین و متشخصی نیافریده است؛ بلکه خودش است که ظاهر شده است

خدا از دیدگاه ارسطو و بسیاری از فیلسوفان فقط صانع است، نه خالق و مبدع

ویژگی مبدع، غنای ذاتی است

آفرینش خدای متعال «کیف شاء» است؛ یعنی طرح پیشینی که خدای متعال بر اساس آن آفریده باشد، نیست؛ هرگونه که خواسته است، آفریده است. همه کارهای خدای متعال این‌گونه است همچون رحمت و عذاب

به تعبیر دیگر، خدای متعال در آفرینش هیچ محدودیتی ندارد؛ نه از بیرون و نه از درون

خدای متعال خود را مشاهده می‌کند و حاصل مصدر آن همین عالمی است که تماشا می‌کنیم

ما از آفرینش خدای متعال تصور روشنی نداریم زیرا درک روشنی از عدم تناهی فلسفی نداریم؛ افزودن و کاستن بر نامتناهی فلسفی محال است؛ چرا که چیزی در طول و عرض او نیست

فعل خدای متعال محدودیت و تناهی ندارد و بنابراین نمی‌توان چیزی از آن کاست

روزنه‌ای به باطن عالم اگر گشوده شود، همهمه‌ای وجود دارد که هیچ گوشی تاب تحمل آن را ندارد

 

  صوت (دریافت)

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)