(65) مسأله تلازم علم ازلی خدای متعال و وجود اشیاء
کتاب توحید ـ درس 65 ـ 29/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 183
مسأله تلازم علم ازلی خدای متعال و وجود اشیاء
ادامه [حدیث 81] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ علیه السلام أَسْأَلُهُ أَنَّ مَوَالِيَكَ اخْتَلَفُوا فِي الْعِلْمِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَالِماً قَبْلَ فِعْلِ الْأَشْيَاءِ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لَا نَقُولُ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَالِماً لِأَنَّ مَعْنَى يَعْلَمُ يَفْعَلُ فَإِنْ أَثْبَتْنَا الْعِلْمَ فَقَدْ أَثْبَتْنَا فِي الْأَزَلِ مَعَهُ شَيْئاً فَإِنْ رَأَيْتَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَنْ تُعَلِّمَنِي مِنْ ذَلِكَ مَا أَقِفُ عَلَيْهِ وَ لَا أَجُوزُهُ فَكَتَبَ علیه السلام بِخَطِّهِ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَالِماً تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذِكْرُهُ
هر دو نظریه علم پیش از ایجاد و علم پس از ایجاد، پیش از اسلام هم سابقه دارد؛ هم در میان فیلسوفان و هم پیروان ادیان
اندیشههای ارسطو چندان متافیزیکی نیست و اگر متافیزیکی باشد، فرع فیزیک است
ارسطو و مشائیان قائل به علم پیش از ایجاد هستند
افلاطون و حکمای اشراقی قائل به علم پس از ایجاد هستند
عرفا و حکمای متأله، مشکل را اینگونه حل کردند که موجودات وجود علمی دارند که عین ذات خدای متعال است
[حدیث 82] عَنْ فُضَيْلِ بْنِ سُكَّرَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه الصلات و السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِي هَلْ كَانَ اللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ يَعْلَمُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ أَنَّهُ وَحْدَهُ فَقَدِ اخْتَلَفَ مَوَالِيكَ فَقَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ شَيْئاً مِنْ خَلْقِهِ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّمَا مَعْنَى يَعْلَمُ يَفْعَلُ فَهُوَ الْيَوْمَ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا غَيْرُهُ قَبْلَ فِعْلِ الْأَشْيَاءِ فَقَالُوا إِنْ أَثْبَتْنَا أَنَّهُ لَمْ يَزَلْ عَالِماً بِأَنَّهُ لَا غَيْرُهُ فَقَدْ أَثْبَتْنَا مَعَهُ غَيْرَهُ فِي أَزَلِيَّتِهِ فَإِنْ رَأَيْتَ يَا سَيِّدِي أَنْ تُعَلِّمَنِي مَا لَا أَعْدُوهُ إِلَى غَيْرِهِ فَكَتَبَ علیه السلام مَا زَالَ اللَّهُ عَالِماً تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذِكْرُهُ.
برای حل مسأله تلازم علم ازلی خدای متعال و وجود اشیاء راههای مختلفی ارایه شده است:
1ـ علم واجب تعالی به ذات خود مستلزم علم به همه اشیاء پیش از ایجاد است. به این دلیل که واجب تعالی بسیط حقیقی و کل الاشیاء است؛ پیش از ایجاد و پس از آن
بر این اساس همه در این متفقند که خدای متعال به ذات خود علم دارد و ذات او کل الاشیاء است، پس او به همه اشیاء علم دارد ولو هنوز هیچ شیئی در عالم فعل یا در عوالم بیرون از ذات خدای متعال وجود ندارند، اما در عین حال خدای متعال کل الاشیاء است
این نشاندهنده این است که اشیاء گونههای مختلف از وجود دارند، وجود طبیعی، وجود مثالی، وجود عقلی و وجود علمی در مرتبه ذات خدای متعال که نمیتوان آن را از ذات خدای متعال سلب کرد
آیا امر محال را میتوان تصور کرد و تصدیق نمیتوان؟ یا میتوان تصور و تصدیق کرد ولی وجود عینی و خارجی ندارد؟
امور محال هیچ هویت و حقیقتی جز هلاکت و بطلان ندارند. بنابراین نه تصور آن ممکن است و نه تصدیق
وجود اشیاء در مرتبه ذات برای کسانی که به علم قبل از ایجاد اعتقاد ندارند، قابل تصور نیست
علم هیچگاه قابل ختم نیست؛ ختم علم فقط بهدست عالم معصوم من جمیع الجهات امکانپذیر است
2ـ همه موجودات در مرتبه ذات خدای متعال (از نگاه فیلسوفان)، وجود علمی دارند که با تنزل از آن مرتبه است که آفرینش تحقق پیدا میکند
تنزل خدای متعال در مراتب عالم هستی؛ در هر مرتبهای احکام همان مرتبه را دارد. ویژگی ذات لابشرط مقسمی همین است، چون مقید به قید اطلاق هم نیست
در نتیجه علم خدای متعال اینگونه تحقق پیدا میکند که خدای متعال در مرتبه ذات خود تمام موجودات را به وجود علمی دارد. اگر از این مرتبه تنزل پیدا نکند، هیچوقت خلقی وجود نخواهد داشت و اگر تنزل پیدا کند، آفرینش تحقق پیدا خواهد کرد
3ـ به حکم تلازم بین فاعل تام الفاعلیه و فعل او. خدای متعال تام الفاعلیه است و فعل او همراه اوست. علت بدون معلول و معلول بدون علت ممکن نیست. بنابراین ازلیت اشیاء محال نیست. البته ازلیت افراد طبیعی محال است