(79) اوّلیت خدای متعال عین آخریّت اوست
کتاب توحید ـ درس 79 ـ 4/ 11/ 95
شرح اصول کافی درس 197
اوّلیت خدای متعال عین آخریّت اوست
ادامه [حدیث 100] عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ قُلْتُ أَمَّا الْأَوَّلُ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ وَ أَمَّا الْآخِرُ فَبَيِّنْ لَنَا تَفْسِيرَهُ فَقَالَ إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ إِلَّا يَبِيدُ أَوْ يَتَغَيَّرُ أَوْ يَدْخُلُهُ التَّغَيُّرُ وَ الزَّوَالُ أَوْ يَنْتَقِلُ مِنْ لَوْنٍ إِلَى لَوْنٍ وَ مِنْ هَيْئَةٍ إِلَى هَيْئَةٍ وَ مِنْ صِفَةٍ إِلَى صِفَةٍ وَ مِنْ زِيَادَةٍ إِلَى نُقْصَانٍ وَ مِنْ نُقْصَانٍ إِلَى زِيَادَةٍ إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ فَإِنَّهُ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ بِحَالَةٍ وَاحِدَةٍ هُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْآخِرُ عَلَى مَا لَمْ يَزَلْ وَ لَا تَخْتَلِفُ عَلَيْهِ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ كَمَا تَخْتَلِفُ عَلَى غَيْرِهِ مِثْلُ الْإِنْسَانِ الَّذِي يَكُونُ تُرَاباً مَرَّةً وَ مَرَّةً لَحْماً وَ دَماً وَ مَرَّةً رُفَاتاً وَ رَمِيماً وَ كَالْبُسْرِ الَّذِي يَكُونُ مَرَّةً بَلَحاً وَ مَرَّةً بُسْراً وَ مَرَّةً رُطَباً وَ مَرَّةً تَمْراً فَتَتَبَدَّلُ عَلَيْهِ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ وَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِخِلَافِ ذَلِكَ
اوّلیت خدای متعال عین آخریّت اوست و بالعکس
معانی گفته شده برای اولیت خدای متعال
1ـ او مبدأ همه موجودات است
2ـ او اولی به وجود است
3ـ هر زمانی که لحاظ شود، خدای متعال موجود است، اما سایر موجودات در هر زمانی موجود نیستند؛ به تعبیر دیگر، همیشه همراه همه موجودات هست ولی موجودات همراه خدای متعال نیستند
معلول تاب جدایی از علت را ندارد و جدایی او برابر است با انعدام و فنای ذاتی او
4ـ واجب تعالی نهتنها پیش از موجودات زمانی بوده است، بلکه پیش از زمان هم بوده است
بنابر نظریات رایج فلسفی، زمان چیزی جدای از موجودات زمانی و زمانمند است، اما بنا بر نظریه حرکت جوهری، زمان از لوازم جهان است، بنابراین هرجا که جهان باشد، زمان به دنبال او و از او انتزاع میشود، نه اینکه قبل از آن وجود داشته باشد
معانی گفته شده برای آخریت خدای متعال
1ـ ذات خدای متعال علت غایی اشیاء است و همچنانکه در سلسله مبادی، مبدأ المبادی و علت العلل بود، در سلسله علل غایی، غایت الغایات است
2ـ همچنانکه خدای متعال در علیت فاعلی تمام کننده علت است، در علیت غایی نیز چنین است
3ـ همچنانکه در مبدئیت به لحاظ زمانی قبل از همه موجودات است، به لحاظ آخر بون نیز آخر همه موجودات است
همه تعابیر گفته شده، از دو حیثیت «فاعل و غایت» و «اول و آخر» را بررسی کردهاند، ولی با توجه به اینکه خدای متعال بسیط است و هیچگونه تعدد و ترکیب در خدای متعال قابل تصور نیست، این تعابیر فاقد اعتبار لازم است
بر این اساس باید از تعابیر گفته شده صرف نظر کنیم و تعبیر دیگری برای اول و آخر بودن خدای متعال بیان کنیم و آن این است که:
چون خدای متعال حقیقت وجود و سایر موجودات ظهورات و تجلیات وجود هستند، و ظهورات وجود چیزی جز روابط، نِسَب و اضافات به حقیقت وجود نیست، بنابراین هر عنوانی که از موجودات متکثر انتزاع میشود، مانند اول و آخر بودن، ظهور، بطون و ...، در واقع با توجه به اینکه موجوداتِ مبدأ انتزاع، خود عین ربط هستند، باید مفاهیمی که انتزاع میکنیم، عین ربط باشد که در این صورت صفت خدای متعال نخواهد بود و صفت مخلوقات است
چون همه موجودات عین ربط هستند و موجودی که عین ربط باشد، هیچ حکم استقلالی ندارد، بنابراین موجودِ عین ربط، منتزع منه استقلالی نخواهد بود؛ در این صورت ظاهراً ما مفهوم را از خلق بهدست میآوریم ولی در واقع از خلق با استناد به خالق بهدست میآوریم
پس اصل و اساس اولیت و آخریت و همه صفات حقیقی دیگر از خدای متعال بهدست میآید و با توجه به اینکه خدای متعال حقیقت واحد است و حیثیتهای متعدد در او نیست، بنابراین اولیت از همان حیثیتی است که آخریت انتزاع میشود و بالعکس
تعبیر (دقیق) دیگری که برای اولیت و آخریت و سایر صفات متقابل میتوان لحاظ کرد، این است که: خدای متعال بسیط الحقیقه است و طبق قاعده کلی، بسیط الحقیقه کل الاشیاء است یعنی تمام کمالات را دارد؛ هم کمالات وجود و هم کمالات موجود؛ و اولیت و آخریت از کمالات خدای متعال است، نه از امور اعتباری و عدمی. بنابراین این کمالات را باید از یک حقیقت عینی و مصداق واقعی انتزاع کنیم و آن هم ذات بسیط خدای متعال است و چون در بسیط الحقیقه هیچگونه ترکیبی وجود ندارد، اولیت عین آخریت و آخریت عین اولیت خواهد بود
[حدیث 101] عَنْ مَيْمُونٍ الْبَانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ فَقَالَ الْأَوَّلُ لَا عَنْ أَوَّلٍ قَبْلَهُ وَ لَا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ وَ الْآخِرُ لَا عَنْ نِهَايَةٍ كَمَا يُعْقَلُ مِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ وَ لَكِنْ قَدِيمٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزُولُ بِلَا بَدْءٍ وَ لَا نِهَايَةٍ لَا يَقَعُ عَلَيْهِ الْحُدُوثُ وَ لَا يَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ
خدای متعال بدین معنی قدیم است که با ازل و ابد بوده و هست ولی در ازل و ابد نبوده و نیست
امور زمانی حتی اگر زمان آغاز آنها لحاظ نشود یا موجودات که زمان ندارند، باز هم حادث هستند؛ به تعبیر دیگر، موجوداتی که آغاز دارند، چه آغاز زمانی داشته باشند چه نداشته باشند، حادث هستند، چون هر آنِ از وجود چنین موجوداتی مسبوق به عدم آنِ سابق است؛ اما خدای متعال متعال اینگونه نیست
از آنجا که خدای متعال خالق همه موجودات از جمله زمان است، پس پیش از زمان وجود دارد و الا علت آن نبود؛ در نتیجه پیش از خدای متعال نمیشود چیزی لحاظ شود
[حدیث 102] عن أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي علیه السلام فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ وَ أَسْمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ لِهَذَا الْكَلَامِ وَجْهَيْنِ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هِيَ هُوَ أَيْ إِنَّهُ ذُو عَدَدٍ وَ كَثْرَةٍ فَتَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هَذِهِ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ لَمْ تَزَلْ فَإِنَّ لَمْ تَزَلْ مُحْتَمِلٌ مَعْنَيَيْنِ فَإِنْ قُلْتَ لَمْ تَزَلْ عِنْدَهُ فِي عِلْمِهِ وَ هُوَ مُسْتَحِقُّهَا فَنَعَمْ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ لَمْ يَزَلْ تَصْوِيرُهَا وَ هِجَاؤُهَا وَ تَقْطِيعُ حُرُوفِهَا فَمَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ مَعَهُ شَيْءٌ غَيْرُهُ بَلْ كَانَ اللَّهُ وَ لَا خَلْقَ ثُمَّ خَلَقَهَا وَسِيلَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ يَتَضَرَّعُونَ بِهَا إِلَيْهِ وَ يَعْبُدُونَهُ وَ هِيَ ذِكْرُهُ وَ كَانَ اللَّهُ وَ لَا ذِكْرَ وَ الْمَذْكُورُ بِالذِّكْرِ هُوَ اللَّهُ الْقَدِيمُ الَّذِي لَمْ يَزَلْ وَ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ مَخْلُوقَاتٌ وَ الْمَعَانِي وَ الْمَعْنِيُّ بِهَا هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا يَلِيقُ بِهِ الِاخْتِلَافُ وَ لَا الِائْتِلَافُ وَ إِنَّمَا يَخْتَلِفُ وَ يَأْتَلِفُ الْمُتَجَزِّئُ فَلَا يُقَالُ اللَّهُ مُؤْتَلِفٌ وَ لَا اللَّهُ قَلِيلٌ وَ لَا كَثِيرٌ وَ لَكِنَّهُ الْقَدِيمُ فِي ذَاتِهِ لِأَنَّ مَا سِوَى الْوَاحِدِ مُتَجَزِّئٌ وَ اللَّهُ وَاحِدٌ لَا مُتَجَزِّئٌ وَ لَا مُتَوَهَّمٌ بِالْقِلَّةِ وَ الْكَثْرَةِ وَ كُلُّ مُتَجَزِّئٍ أَوْ مُتَوَهَّمٍ بِالْقِلَّةِ وَ الْكَثْرَةِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ دَالُّ عَلَى خَالِقٍ لَهُ فَقَوْلُكَ إِنَّ اللَّهَ قَدِيرٌ
بررسی دیدگاهها در هدف آفرینش
تمام موجودات عین فقر هستند؛ موجود عین فقر، عین نیازمندی به رفع فقر است؛ اقدام برای رفع فقر، یعنی دعا و خواستن صرفاً از خدای متعال
ولی از سوی دیگر چنان خدای متعال ذوالجلال و الاکرام است که خلق به آسانی به او راه ندارد و نمیتواند او را چنانکه شایسته است، بخواند، بنابراین خدای متعال اسماء و صفات را آفریده تا وسیلهای باشد که خلق او را بخوانند