المنهج الثالث: نشئه دیگر وجود غیر از این نشئه مشهود - فصل یکم: اثبات وجود ذهنی و ظهور ظلی
فصل یکم: اثبات وجود ذهنی و ظهور ظلی
اشیاء غیر از این وجود عینی که دارند، وجود دیگری دارند که ذهنی نامیده شده است.
این وجود ذهنی، مَظهر وجود عینی بلکه مُظهر آن است.
تمهید: دو مقدمه
مقدمه یکم: ممکنات هم وجود دارند هم ماهیت.
ماهیت مجعول نیست، نه بهخاطر شدت وجود و فعلیت بلکه بهخاطر نهایت نقصان، ضعف، بطون و کمون.
وجود مراتب تشکیکی دارد و هرچه شدیدتر باشد، آثار مترتب بر آن بیشتر است.
(ص264) ماهیت نیز به تبع وجود یا از حیث وجود همینگونه است و مراتب تشکیکی دارد و هرچه شدت آن بیشتر باشد، آثار آن هم بیشتر است.
به عنوان نمونه، جوهر یک ماهیت است ولی گاهی مفارق از ماده، مبرای از تغییر و فساد است، گاهی نیازمند به ماده، منفعل از آن و متغیر و فاسد.
گاهی ماهیت وجودی دارد که از آن دو مرتبه فروتر است، بهگونهای که نه فاعل است نه منفعل، نه ثابت نه متغیر مانند صور ذهنی از حیث ذهنی بودن.
مقدمه دوم: حق تعالی نفس انسان را بهگونهای آفرید که توانایی خلق صور اشیاء مجرد و مادی را دارد، زیرا نفس از سنخ ملکوت است و ملکوتیان قدرت بر ابداع صور عقلی قائم به ذات و خلق صور مادی قائم به ماده را دارند.
(ص265) هر صورتی که از فاعل صادر میشود، وجود و حصول آن فینفسه عین وجود و حصول آن برای فاعل خود است.
شرط حصول چیزی برای چیزی، حلول آن در فاعل و وصف برای فاعل نیست.
بسا حصول چیزی برای چیزی رخ میدهد بدون آنکه حالّ در آن و وصف آن باشد، چنانکه صور همه موجودات برای حق تعالی حاصل است ولی نه حالّ در اوست، نه وصف او.
ملاک علم، حصول صورت مجرد برای مجرد است، اعم از اینکه آن صورت، صورت خود عالم باشد یا صورت غیر او باشد یا صورت حاصل در او باشد یا صورت حاصل برای او باشد.
علم نفس به همه صور حاصل یادشده، حضوری و بیواسطه است، نه بهواسطه صورت دیگر وگرنه تسلسل خواهد شد.
حق تعالی مثل ندارد ولی مثال دارد. نفس، مثال ذات، صفات و افعال حق تعالی است و همانگونه که حق تعالی خلاق موجودات ابداعی و خلقی است، نفس نیز همینگونه است.
تفاوت نفس با حق تعالی یکی در ضعف نفس و قوت حق تعالی است و دیگری در فی نفسه و لنفسه و بنفسه بودن حق تعالی و فی غیره بودن نفس است.
(ص266) صور علمی و مخلوق نفس، اظلال صور موجودات خارجی است که حق تعالی ایجاد کرده است.
البته اگر نفس بر مراتب شدید وجود و تجرد برسد، میتواند صور علمی خود را در خارج از ذهن نیز بیافریند.
سخن ابن عربی: همه انسانها میتوانند چیزهایی را در قوه خیال بیافرینند که جز در خیال وجودی ندارد. اما عارف میتوانند با همت خویش چیزهایی را در خارج از محل همت خود بیافرینند. چیزی را که عارف با همت خود میآفریند تا زمانی که عارف از آن غافل نشود، باقی میماند و هرگاه غافل شد، از بین میرود مگر آنکه عارفی جامع حضرات خمس باشد و غفلت از آنها برایش ممکن نباشد.