بخش یکم: عرفان نظری - هستيشناسي
صفحه2 از22
هستيشناسي
الفـ از نظر فيلسوفان، متكلمان و عارفان، مفهوم هستي بديهي است، بلكه بديهيترين مفاهيم است كه هركسي از آن تصوري و دركي روشن و واضح دارد و به تعبير ديگر، چنان شناخته شده است كه هرگاه هستي، موضوع قضيهاي باشد يا محمول آن، هر گوينده و هر شنوندهاي در فهم آن هيچ ترديد و توقفي ندارد. به همين خاطر است كه وجود را تعريف نكردهاند و اگر چيزي دربارة آن گفتهاند، بهعنوان تعريف قلمداد نشده است، بلكه تعريف لفظي و شرح الاسم عنوان شده است و به تعبير ديگر، لفظ هستي را به زبانهاي ديگر معني كردهاند، نه تعريف و نه حتي شرح. به تعبير حكيم سبزواري:
مفهومه من اعرف الاشياء |
و كنهه في غاية الخفاء[1] |
مفهوم هستي از شناختهشدهترين مفاهيم است، ولي هويّت و حقيقت و ذات آن از پيچيدهترين و ناپيداترين چيزهاست.