عرفان عملی (1): آداب
عرفان نظري بينش است و عرفان عملي كنش بر اساس آن بينش؛ عرفان نظري نگاه به هستي است و عرفان عملي حركت بر اساس آن نگاه. سالك پس از فهم كردن هستي خويش، آنگاه مراتب هستي بهطور مطلق و در پايان فهم كردن حقيقت هستي در حد توان، خود را در سير و سلوكي اضطراري ميبيند؛ زيرا مييابد كه در آغاز قوس صعود قرار گرفته است و بسا بياختيار بهسوي پايان قوس حركت ميكند و بخواهد يا نخواهد مسير بازگشت را طي ميكند و اگر به درون بيني بپردازد، دستكم طبع و نفس خويش را بلكه روح و قلب و سِرّ وجودي خويش را مييابد كه مترنّم به «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً فملاقيه»[1] است.
اين است كه با بهره بردن از اندوخته خود در شناخت خود و جهان و هدايتهاي دروني و بيروني و سپردن خود به ظاهر و باطن شريعت و استمداد از اولياي خدا، مسير بازگشت به مقصد را كه «إن الي ربك الرجعي»[2] است بدانگونه طي ميكند كه اولاً، نوع حركت او از بيشترين سرعت برخوردار باشد، ثانياً، از كوتاهترين مسير باشد، ثالثاً، كمترين مانع و در نتيجه كمترين لغزش را در پيش رو داشته باشد.
تعدد و تفاوت راههاي شناخت و سلوك
همانگونه كه راههاي شناخت خداي متعال، به تعداد نفوس آفريدگان است، راههاي بازگشت بدو نيز چنين است و همانگونه كه راههاي شناخت از جنبههاي متعددي با هم متفاوت است، راههاي سير و سلوك نيز، هم از جهت دقت و هم از جهت سرعت و نيز كوتاهي و سهولت با هم متفاوت است. بزرگان اهل معرفت كه اهل عمل و رياضت هستند و داراي سبك و شيوة تربيتي ويژهاي هستند، هر كدام مريدان و همراهان خود را از راه مورد نظر خود به عاليترين مقصد كه همان وصول به توحيد است، راه مينمايند و راه ميبرند و مشتاقان سلوك و راهيان كوي دوست را ياري ميرسانند. از اينرو آنانكه قصد سلوك و رهسپاري در برابر ديدگان دوست را دارند، بايد به آن راهها بپردازند.
نگارنده به اختصار بخشي از راه سلوك مورد توجه خود را در «كوي نيكنامان»آورده است و چون اينجا هدف سلوك نيست، بلكه آشنايي با عرفان عملي، كه سلوك و منازل سلوك بخشي از آن است، هدف است، روش معمول متداول بين اهل رياضت و سلوك را با اندك تفاوتي شرح ميدهم.
اغلب رسم بر اين بوده و هست كه بحث از منازل و مقامات آغاز ميشود، ولي نويسنده بخش ادب را مقدم ميدانم ومي دارم و بحث را از آداب آغاز ميكنم.
- قبلی
- بعدی >>