بخش یکم: عرفان نظری - نكاتي درباره مفاتيح غيب

نكاتي درباره مفاتيح غيب

1ـ «و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو»، مفاتيح غيب خاص حق تعالي است و هيچ‌كس بدان آگاهي و دسترسي ندارد، زيرا عالم الغيب اوست و غيب را بر كسي آشكار نمي‌سازد مگر كسي كه مورد تجلي ذاتي حق تعالي قرار گرفته باشد؛ «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احداً الا من ارتضي من رسول فانه يسلك من بين يديه ومن خلفه رصداً».[96]

2ـ مفاتيح غيب داخل در اسم اول و باطن است، چنان‌كه مفاتيح شهادت داخل در اسم آخر و ظاهر است. منظور از شهادت و اسماء مربوط به شهادت مطلق، عالم حس و ظاهر مطلق است و گاهي اعم از عالم شهادت مطلق است، چون عوالم عقول نسبت به حضرت علميه شهادتند و نسبت به عالم محسوس كه شهادت مطلق است، غيبند.[97]

3ـ اعيان ثابته، ظهور اسماي الهي‌اند، چنان‌كه اسماي الهي باطن اعيان ثابته‌اند. به همين خاطر، مفاتيح غيب مبدأ ظهور اسمايي است و ظهور اسمايي، مبدأ ظهور اعيان ثابته است.

4ـ نكته‌اي كه از گذشته بايد يادآوري كنيم اين است كه اسماي افعال بر چند دسته است:

الف‌ـ اسمايي كه حكومت ازلي و ابدي دارند و دورة حكومت و سلطنت و ظهور و تجلي‌شان پاياني ندارد، چنان‌كه آغازي نداشته است و پيوسته در تجلي بوده و هستند و خواهند بود. مانند اسمايي كه بر ارواح مقدسه و نفوس ملكيه و نيز اسمايي كه حاكم بر آن‌چه كه محكوم به زمان نيست، هستند، مانند مبدعات كه خارج از افق زمانند.

ب‌ـ اسمايي كه حكومت آن‌ها ازلي نيست، ولي ابدي است. مانند اسمايي كه دور حكومتشان آخرت است. از آن‌جا كه آخرت پايان‌ناپذير است و اهل آن مخلّدند، اسماي حاكم بر آن ابدي‌اند ولي ازلي نيستند، زيرا آ‎غاز دور آخرت، پايان دور دنياست.

ج‌ـ اسمايي كه نه ازلي‌اند و نه ابدي. مانند اسماي حاكم بر موجودات زماني و اسماي حاكم بر نشئة دنيا. چنين اسمايي منقطع الاول و الآخر هستند. اين اسماء منقطع، پس از پايان دورة حكومت و ظهورشان، يا به‌طور كلي به غيب مطلق مي‌پيوندند و يا تحت سيطرة اسم حاكم ديگري كه سيطرة آن‌ها تام‌تر و گسترده‌تر است، قرار مي‌گيرند.[98]