بخش یکم: عرفان نظری - تناكح اسماء
تناكح اسماء
نكاح عبارت است از اجتماع اسماي الهي به واسطه توجه ذاتي به ابراز و اظهار عالم كه بر چهار قسم است و منظور از چهار قسم بودن آن، اقسام كلي آن است، زيرا نكاح جزيي، نامتناهي است.
نكاح كه نتيجهاش تولد يا تكون يا ظهور است، از سه چيز پديد ميآيد. مثلاً در نكاح حسي، حاصل نكاح كه عبارت است از زن و مرد و اجتماع به شرط مخصوص، فرزند خواهد بود و نيز بارش آسمان و پذيرش زمين به وجه مخصوص، سبب پيدايش گياه ميشود.
در نكاح معنوي نيز تركيب اصغر و اكبر به وساطت اوسط، سبب پيدايش فرزند (نتيجه) ميشود. همينگونه است در عوالم هستي كه تولدي، تكّوني يا ظهوري حاصل ميشود، حصول آنها متوقف بر اجتماع دو كس يا دو چيز يا دو اسم به نحو مخصوص است.
اقسام نكاح كلي
1ـ اجتماع مفاتيح غيب كه سبب تحصّل اسماي كليه و ائمّة سبعه ميشود.
2ـ اجتماع حقايق اسمايي و اعيان ثابته كه نتيجهاش ظهور عالم ارواح مجرد است.
اسماي الهيه طالب ظهور و اعيان ثابته طالب مظهرند، التقاء و اجتماع آنان نكاحي است كه سبب پيدايش فرزندي بنام ارواح مجرد ميگردد.
3ـ نكاح طبيعي ملكوتي كه عبارت است از اجتماع ارواح ملكوتي كه نتيجهاش پيدايش نفوس و جسم مطلق است.
4ـ نكاح عنصري در اجسام بسيطه كه نتيجه آن حقايق جسماني است. شرح بيشتر آن را ميتوان در كتب مفصل مربوط به آن يافت. پيش از ورود در بحث ولايت، اشاره نمايم كه هر كدام از عوالم ياد شده داراي مراتب متعددي است كه در مجموع چنانكه گفتيم، مجموع عوالم هستي هم در سير نزولي و هم در سير صعودي نامتناهي است.
تعدد عوالم در روايات
روايات مربوط به پيدايش خلق، آفرينش آدم، معراج حضرت ختمي مرتبت و بالاخره تعداد آسمانها، بهنوعي از اين امر حكايت ميكند. به عنوان نمونه، در روايات مربوط به تعداد آسمانها و ساكنان آن، بهنوعي كثرت مراتب عالم مثال را ميرساند.
در برخي از اين روايات، جايگاه آدم را آسمان اول، جايگاه يحيي و عيسي را آسمان دوم، يوسف را آسمان سوم، ادريس را آسمان چهارم، هارون را آسمان پنجم، موسي را آسمان ششم و ابراهيم را آسمان هفتم بيان كرده است[115].