فصل سوم: خاستگاه دین - پنجم: نظرية زيست‌شناسي اجتماعي

پنجم: نظرية زيست‌شناسي اجتماعي

در پاسخ به اين پرسش كه چرا انسان‌ها نيازمند به دين هستند، «مارتن هونت»[195] مي‌گويد:

يكي از پاسخ‌هايي كه به نظر قانع‌كننده و درخور شواهد علمي ـ اجتماعي و تاريخي است از زيست‌شناسي اجتماعي (يا جامعه‌شناسي زيستي)[196] به‌دست آمده است كه شاخة جديدي از علم رفتاري انسان است كه به‌وسيلة «ادوارد ويلسون»،[197] استاد دانشگاه هاروارد،[198] در سال 1975 مطرح شد و اينك در بسياري از دانشگاه‌ها داير شده است.

اين پاسخ با توجه به سه اثر از «ادوارد ويلسون» و نيز مطالعه زيست‌شناسي اجتماعي كه پروفسور «والتر بوركرت»،[199] استاد دانشگاه زوريخ،[200] ارايه كرده است اقتباس شده است.[201]

از نظر زيست‌شناسي اجتماعي، بخش قابل توجهي از رفتار انسان بر جنبه‌هاي زيستي او و به‌طور دقيق‌تر بر تمايلات ژنتيكي او كه از طريق تكامل پديد آمده است، استوار است.

زيست‌شناسان اجتماعي مي‌گويند: ما بدين‌خاطر مي‌خوريم، مي‌خوابيم، مي‌سازيم، عشق مي‌ورزيم، مي‌جنگيم كه از طريق فرايند انتخاب طبيعي كه با تأثيرات اجتماعي كنش متقابل دارند، استعدادهاي ژنتيكي خود را براي عمل كردن به شيوه‌هايي كه به بقاي ما بيانجامد، گسترش مي‌دهيم. تأثيرات متقابل ميان انبوهي از ژن‌ها، آن استعداد و گرايش را به ما مي‌دهد كه چون مردمي كه كم يا بيش تند، نوع‌دوست، تك همسر، داراي همسران متعدد، مسلمان، كاتوليك يا هر چيز ديگري كه هستند، شويم. اين امر بستگي به اين دارد كه چگونه تجربه‌ها و ده‌ها هزار تأثير ديگر از فرهنگي كه در آن رشد كرده‌ايم، تحقق يابد تا به همراه انبوه ژن‌هاي ما، استعدادهاي ما را به فعليت برسانند.

اين امر، علت تربيت انسان است. ولي چگونه رفتار كرده‌ايم و چه كرده‌ايم كه داراي جنسيت ژنتيكي خاصي شده‌ايم كه چنين استعدادها و امكانات پرورشي و گسترده را به‌دست آورده و متّحد ساخته‌ايم؟ اينجاست كه نظريه ويلسون مطرح مي‌شود.

آخرين تفسير نظريه وي بر چيزي متمركز است كه وي آن را «هم‌زيستي فرهنگي ـ ژنتيكي»[202] ناميده است. به گفته وي برخي مزيت‌ها كه به لحاظ رواني، اساسي است، تربيت و رشد فرهنگي انسان را بر عهده دارد. (ممكن است نياز ما به مادر به‌خاطر تغذيه و نگهداري نمونه‌اي از آن باشد.) از ديگر سو، برخي تأثيرهاي فرهنگي متقابلاً بر انتخاب و رشد تمايلات ژنتيكي ويژه‌اي اثر مي‌گذارد. (ممكن است منع جامعه از رفتارهاي خلاف عرف و توجه مردم به ايجاد حسّ مسؤوليت‌پذيري در برابر چنين رفتارهايي، نمونه‌اي از آن باشد.)

به گفتة پروفسور «بوركرت»، ما مي‌توانيم دين را موازي زبان بدانيم ... همچون امري كه ميانة سنت‌هاي فرهنگي و زيستي و تركيبي از آن‌هاست.[203] مقصود او اين است كه ما تمايلات و استعدادهاي زيستي داريم كه سبب نياز به فراگيري، ارزش دادن و عمل كردن به دين است. البته نه به دين معيني، بلكه به يكي از هزاران ديني كه علي‌رغم تفاوت‌هاي گسترده آن، همه در پي تأمين نيازهايي هستند كه انسان از راهي ديگر توانايي تأمين آن را ندارد.

به نظر زيست‌شناسان اجتماعي، اولين نيازهايي كه بايد از طريق دين برآورده شود، كاستن از هراس و اضطراب و تبيين پديدارهاي بسيار پيچيده و پنهان جهان، مانند آگاهي از خطر مرگ، زمان، گذشته، آينده، پاداش، كيفر، تولد، بازگشت به زندگي در بهار و مانند آن است. (اين غير از نظرية راسل و امثال اوست.)

مثلاً اگر شرّي وجود دارد، در برخي از اديان، كار موجود شروري مانند «اهريمن»[204] است و در اديان ديگر، نتيجة اميال شرور انسان است. انسان‌ها در برابر نامطمئن بودن و خطرسازي آينده عبادت مي‌كنند و از خدا مي‌خواهند همه‌چيز را بر وفق مراد آن‌ها قرار دهد. در موقعيت از دست دادن چيزي دوست‌داشتني يا ترس از دست دادن جان خود يا كسي ديگر، انسان به دنبال دست‌يابي به اطمينان دوام حيات در عالم ديگر است. در مقابل بي‌عدالتي، نابرابري، ناهمواري‌هاي شديد زندگي، چه چيزي بهتر از انتظار عدالت و پاداش سخاوت‌مندانه پدرِ مهربان در آسمان، تسلّي‌بخش است؟

در مقابل، آن‌گاه كه همه‌چيز خوب پيش مي‌رود و جهان زيباست و انسان در ميان كساني قرار گرفته است كه آن‌ها را دوست دارد و از نتايج كارهاي خود لذت مي‌برند، چه چيزي از سپاس قلبي نسبت به سرچشمه همه خوبي‌ها طبيعي‌تر است؟

دين هدف و نقشي همانند علم و هنر دارد. به گفته ويلسون، اين هدف، «استخراج نظم از اسرار پوشيده جهان مادي»[205] است، ولي در دورة پيش از علم، تبيين نظم، راه و سرچشمه ديگري جز فلسفه نداشت كه آن‌هم تنها براي گروه اندكي قابل درك بود؛ علاوه بر اين‌كه به اندازة دين رضايت‌بخش نيز نبود.

علاوه بر اين، نقش مهم ديگر دين، ايجاد پيوستگي ميان نيروهاي جامعه است. به گفته ويلسون، دين ... با نيروي شگفت‌آور اصول و عقايدش، زندگي قبيله‌اي را وحدت مي‌بخشد. كاهش يا كشش، با التماس و آهنگي حزين از ما مي‌خواهد كه به شعاير ديني پايبند باشيد تا جزيي از نيروي فناناپذير گرديد، شما از ما هستيد.[206]

به گفته «ويلسون»، نتايج فراوان اجتماعي دين، يكي از دلايل پذيرش ماوراي طبيعت است كه ثمرات بسياري در طول تاريخ داشته است.[207]

اگرچه زيست‌شناسان مي‌توانند به دقت ژن‌هايي را كه در بي‌نظمي معيني تأثير دارند، معين سازند، در عين حال، پايه ژنتيكي هر شكل خاصي از رفتار انسان، تقريباً وابسته به يك ژن نيست، بلكه به تأثيرات متقابل پيچيده ژن‌هاي بسياري وابسته است. ولي اين‌كه كدام يك از ژن‌ها علت رفتار معيني است، تا اندازه‌اي نامعين است؛ اگرچه به نظر مي‌رسد، با گذشت زمان آن نيز معين خواهد شد.

دليلي را كه زيست‌شناسان اجتماعي ارايه مي‌كنند، امري استنتاجي است؛ مجموعه قياس‌هاي خردپذير و قانع‌كننده از آن چيزي است كه ما دربارة تكامل انسان، استعدادهاي ذهني او و اديان اوليه به علاوه مدارك مقدماتي همانند دفينه‌ها و تصاوير و نقاشي‌هاي انسان‌هاي غارنشين به‌دست آورده‌ايم. آنان بر اين باورند كه همه اين امور، نظريه آنان دربارة دين را تأييد مي‌كند. زيرا از آن‌جا كه هيچ نوع زنده ديگري چنين رفتاري را ندارد، پس دين بايد ثمرة ويژگي زيستي انسان باشد.

نوع خوشمزه‌تر رفتار ديني مبتني بر جنبه‌هاي زيستي، نظافت است. تميز كردن بدن از ويژگي‌هاي همه حيوانات برتر است. برخي از آن‌ها با آب خود را شستشو مي‌دهند، برخي با منقار خود را تميز مي‌كنند؛ حتي برخي ديگر، هم‌ديگر را تميز مي‌كنند و همه اين‌ها به‌خاطر كمك به نقش‌هاي اندامي آن‌هاست.[208] ما انسان‌ها نيز در بسياري اوقات با شستشو، كوتاه كردن مو، اصلاح صورت و مانند آن به انداممان توجه مي‌كنيم.

حاصل نظريه زيست‌شناسان اجتماعي دربارة خاستگاه دين از اين قرار است:

مجموعه نيازهاي روحي، عاطفي و اجتماعي كه از لوازم ژنتيكي انسان است، سبب گرايش به فرهنگ و اديان شده است و اين‌ها نيز به نوبه خود سبب گسترش تكامل انسان گشته است. به گفته «بوركرت»،[209] دين بر لبة زيست‌شناسي و اختراع بدوي و اوليه زبان حركت مي‌كند ... و همبستگي، پايداري و نظارت را در اين جهان به ارمغان مي‌آورد.[210]

آن‌چه كه دربارة اين نظريه مي‌توان گفت اين است كه اولاً، بايد تا دست يافتن به شواهد تجربي همسوي با آن، به انتظار نشست و ثانياً، بر فرض وجود چنين شواهدي كه دور از ذهن نيز نيست، نقش اختيار و اراده را نبايد از نظر دور داشت و ثالثاً، مي‌توان آن را با نظرية بعد سازگار دانست.