فصل سوم: خاستگاه دین - سوّم: نظرية تركيبي
سوّم: نظرية تركيبي
يكي ار نظريههاي مركب از ديدگاه جامعهشناسانه و روانشناسانه دربارة پيدايش دين از اين قرار است:
آنچه سبب پيدايش دين در روزگار بسيار دور شده است، خواسته ابديت يا آرزوي ابديت انسان است. اين نشانگر تلاش گستاخانه انسان بهمنظور نفوذ در ناشناختهها، رفع دشواريها و نزديك ساختن جهان به آرزوهاي قلبي خود بوده است. به نظر من اين ضعيفترين شيوه براي دستيابي به آن هدف است.[49]
شرح كوتاه اين نظريه بدين قرار است:
1ـ انسان ميلها و كششهاي بسياري دارد كه يكي از آنها آرزوي ابديت و جاودانگي است.
2ـ انسان پيوسته در پي ارضاي عقلاني خود از طريق نفوذ در ناشناختههاست. حوزههاي ناشناخته بسياري وجود دارد كه در شرايط طبيعي براي انسان همچون معماست. گرايش به دين، بهمنظور كمك گرفتن از آن در ورود به اين حوزه انجام گرفته است.
3ـ زندگي فردي و جمعي انسان، دشواريهاي بسياري دارد كه بهتنهايي توانايي بر از كيان برداشتن آنها ندارد. يكي از راههايي كه انسان براي رفع اين مشكلات در آن قدم نهاده است، گرايش به دين است.
4ـ علاوه بر اين، گرايش به دين سبب فراهم ساختن زمينههاي دستيابي به آرزوهاي خود است.
اگر اين نظريه در مقام بيان علت گرايش به دين باشد، ميتوان آن را بخشي از نظرية پنجم (فطرت) به حساب آورد و ما به همين جهت، از تكرار آن در آن بحث خودداري خواهيم كرد.